صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : کانون نویسندگان ایران

تاریخ سند: 30 تیر 1347


موضوع : کانون نویسندگان ایران


متن سند:

شماره : 484 ـ 6517 از : شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات) به : وزارت اطلاعات محترما : اشعار می دارد : بانو سیمین تاج دانشور با تسلیم مدارک مربوطه تقاضای اجازه تأسیس و تشکیل کانون مذکور را به ریاست خود و به عضویت آقایان محمود اعتمادزاده1، نادر نادرپور2، سیاوش کسرائی تهرانی، داریوش آشوری، غلامحسین ساعدی و بهرام بیضائی نموده است.
علیهذا با تقدیم یک نسخه اساسنامه کانون مزبور متمنی است مقرر فرمائید نظریه آن وزارت را درباره تأسیس و تشکیل کانون مورد بحث به شهربانی کل کشور اعلام دارند.
رئیس شهربانی کل کشور، سپهبد مبصر از طرف سرتیپ جعفری رونوشت برابر اصل نامه است و اصل در پرونده مربوطه بایگانی است.
2 /6 /47

توضیحات سند:

1ـ محمود اعتمادزاده (م.
ا.
به آذین) فرزند محمد علی در سال 1293 ه ش در شهرستان رشت به دنیا آمد.
پدر وی تاجر بود و با روسیه دادوستد داشت و بر همین اساس به شهرهای مختلف روسیه از قبیل : مسکو، پتروگرادو...
رفت و آمد داشت.
به آذین تحصیلات ابتدائی را در محل تولد سپری کرد و در سال 1306 به همراه خانواده به شهر مقدس مشهد کوچ کرد و دوره متوسطه را در آن شهر پی گرفت و در سال 1309 به تهران آمد و دو سال باقیمانده دبیرستان را در تهران گذراند.
وی در سال 1311 در مسابقه محصلین اعزامی به اروپا شرکت کرد و به فرانسه رفت و در آنجا به محصلین نیروی دریایی پیوست و مدرسه افسری مهندسی دریایی را در «برست» به پایان برد و در سال 1316 به درجه ستوان دوّمی رسید و در سال 1317 به ایران بازگشت و در نیروی دریایی در خرمشهر به خدمت پرداخت.
مشارالیه تا سال 1320 در خرمشهر بود و در این سال به نیروی دریایی شمال منتقل شد و در واقعه شهریور 1320 یک دست خود را از دست داد.
پس از این جریان در اردیبهشت سال 1323 به وزارت فرهنگ منتقل شد ـ ساواک نحوه انتقال وی را از قول همسرش چنین نقل کرده است : «پس از وقایع 21 آذر 1325 بنا به تقاضای خودش از حضور شاهنشاه آریامهر از نیروی دریایی به وزارت فرهنگ منتقل شد.
» و در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و از سال 1324 به اداره کل نگارش رفت و مدت هفت سال در آنجا خدمت کرد البته در این بین ـ در سال 1324 ـ مدت دو ماه و نیم به عنوان معاون فرهنگ استان گیلان به کار اشتغال داشت.
وی در سال 1331 مجددا به تدریس در دبیرستانها پرداخت.
در سال 1333 به علت فعالیت های سیاسی که به نفع شوروی تشخیص داده شد، منتظر خدمت گردید و به شغل مترجمی پرداخت.
وی در سال 1344 با رتبه ده مهندسی بازنشسته گردید.
محمود اعتمادزاده در دوران خدمت در نیروی دریایی به نویسندگی روی آورد و با نام مستعار «م.
ا.
به آذین» با روزنامه گمنام «مردان کار» به همکاری پرداخت.
حاصل چندین سال نوشتن و ترجمه وی حدود 30 مجلّد کتاب است که از آن جمله اند : دختر رعیت، مهره مار، ژان کریستف، جان شیفته و...
در این بین برای مدتی سردبیری مجله های صدف، پیام نوین و کتاب هفته کیهان را نیز به عهده داشته است.
وی در مجله پیام نوین که ارگان انجمن فرهنگی روابط ایران و شوروی بود، تحت نظر تیمسار جهانبانی فعالیت می کرد و در سفر سال 1345 به همراه وی و ابوالحسن ورزی به اتحاد شوروی رفت.
ارتباط وی با تیمسار جهانبانی ـ رئیس انجمن فرهنگی روابط ایران و شوروی و فرد مرتبط با سفارتخانه های انگلیس و آمریکا ـ بسیار گسترده و صمیمانه بوده است، در گزارشی به تاریخ مهرماه 1345 آمده است : «آقایان به آذین، دکتر هرمز، ابوالحسن ورزی و بانو، فروشانی، شویتوف و من به دعوت تیمسار جهانبانی ظهر پنجشنبه برای صرف نهار در منزل تیمسار جهانبانی حضور یافته...
به آذین در این ضیافت به تیمسار گفت از کتاب «دن آرام» رفع توقیف نشده و مأمورین گفته اند : اجازه کتبی لازم است، قرار است تیمسار در این مورد مجددا اقدام کند».
این در حالی است که گزارشات ارتباط و وابستگی وی به حزب توده از سال 1331 ـ در زمان خدمت در کتابخانه ملی ـ مورد توجه قرار گرفت و به همین علّت ادامه خدمت وی در اداره کل نگارش به مصلحت تشخیص داده نشد ـ هرچند گزارشات عضویت وی در حزب توده به سال 1320 برمی گردد ـ و در این رابطه در سال 1333 دستگیر شد ولی پس از حدود دو ماه با دادن تعهد و ضمانت فردی بنام دکتر تقی میلانی ـ که ریاست بخش جراحی و بیمارستان پورسینا و زایشگاه بنگاه حمایت مادران رشت را عهده دار بود ـ آزاد گردید و حقوق معوقه وی نیز، پرداخت شد.
در گزارشی که در تاریخ 26 /4 /36 تهیه گردیده، چنین آمده است : «در سال 1330 به علت نامعلومی از طرف حزب [توده] بایکوت شده بود و اکنون فعالیت حقیقی دارد و احتمال می رود که پس از 6 سال از طرف حزب کاری به او رجوع شده باشد ولی در کارش سست بوده و از کسانی است که در صورت اغفال و تهدید به بازداشت اطلاعات جالبی در مورد فعالیت های اخیر حزب از او به دست خواهد آمد.
» از زمانی که زمزمه تشکیل کانون نویسندگان توسط مرحوم جلال آل احمد، آغاز گردید، به آذین نیز در آن شرکت جست.
در این دوران ساواک مجددا تقاضای احضار وی را برای یادآوری عهد قدیم نمود و در گزارش 12 /8 /47 نوشت : «به منظور کسب اطلاعات تکمیلی و همچنین فعالیت های موجود در انجمن و احتمالاً جلب همکاری، احضار وی ضروری به نظر می رسد» به آذین، پس از دستگیری تنکابنی و سپانلو و...
به علت نوشتن متن اعلامیه اعتراض به بازداشت آنان، دستگیر شد و در دفاعیه خود نوشت : «در اینجا مؤکدا توضیح می دهم که این موضعگیری در برابر بازداشت تنکابنی به معنای موافقت با نوشته ها و اندیشه های این نویسنده...
نبوده است و نمی تواند هم باشد...
» به آذین در دوران انقلاب اسلامی سازمان یک نفره اتحاد دمکراتیک مردم ایران را به دبیر کلی خود، بنیان نهاد و مجددا دستگیر شد که پس از حدود یک ماه از زندان آزاد گردید.
محمود اعتمادزاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی که در کادر مرکزی حزب توده فعالیت داشت، به همراه دیگر اعضای آن دستگیر شد و مدتی در بازداشت به سر برد و سپس مورد تفقّد و برخورد کریمانه جمهوری اسلامی قرار گرفت و آزاد گردید و به نوشتن خاطرات خود پرداخت که تحت عنوان «ازهردری»، و در دو جلد به چاپ رسید.
مشارالیه عوامل شکست حزب توده و مارکسیسم را در دو مصاحبه تلویزیونی بر شمرد که در کتاب «اعترافات رهبران حزب توده» به چاپ رسیده است.
2 ـ محمدحسین (نادر) نادرپور فرزند تقی (حسن) در سال 1308 ه.
ش به دنیا آمد.
نام اصلی وی محمدحسین بود که بعدها به نادر تغییر داد.
در فعالیت های سیاسی به حزب توده پیوست و سپس به خلیل ملکی و نیروی سوم و اللهیار صالح و جبهه ملی گرایش پیدا کرد.
تا سال 1337 در شرکت ثابت پاسال ـ سنتاپ و کامپاکس اشتغال داشت و سپس به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد.
در سال 1340 توسط دکتر حسین فاطمی و به دستور غلامحسین صدیقی، در منزل اللهیار صالح به عنوان شاعر ملی معرفی شد.
مدتی سردبیر نشریه علم و زندگی و مدتی نیز سردبیر مجله نقش و نگار (به مدیریت سیمین دانشور) بود و با مجلات اندیشه و هنر، سخن، ستاره تهران و راهنمای کتاب همکاری داشت.
در سال 1350 با استفاده از بورس تحصیلی به فرانسه رفت و در بهمن ماه سال 1351 به ایران مراجعت کرد.
مدتی سرپرست گروه ادب امروز در تلویزیون ملی ایران بود و در سال 54 با روزنامه رستاخیز همکاری کرد و در سال 1355 در جشن های 2500 ساله شرکت نمود و در همین سال با مأموریت وی از تلویزیون ملی به خارج از کشور از طرف ساواک موافقت گردید.
در سال 1356 با موافقت ساواک از طرف وزارت فرهنگ و هنر جهت شرکت در جلسات شعر «استروگا STRUGA» به یوگسلاوی رفت.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور فرانسه پناهنده شد و به جرگه ضد انقلابیون پیوست و سپس به آمریکا رفت.

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 30

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.