تاریخ سند: 6 شهریور 1346
بدینوسیله دو فقره نامه که یکی از قم برای محمدتقی فلسفی1 واعظ به نشانی تهران خیابان ری و دیگری به سیدمحمدجواد فضلالله از لبنان
متن سند:
از: ساواک قم تاریخ:6 /6 /1346
به: مدیریت کل اداره سوم 316 شماره: 2185 /21
بدینوسیله دو فقره نامه که یکی از قم برای محمدتقی فلسفی1 واعظ به نشانی تهران خیابان ری و دیگری به سیدمحمدجواد فضلالله از لبنان برای شیخ عباسعلی عمید زنجانی2 به نشانی قم منزل آیتالله [مرعشی] نجفی ارسال گردیده است و از نظر این ساواک مشکوک به نظر میرسد به پیوست تقدیم میگردد. مقرر فرمایید پس از بررسی مطالب در صورتی که ارسال آنها به مقصد بلامانع است عیناً از طریق اداره پست اقدامات لازم معمول فرمایند.
رئیس ساواک قم ـ مهران
اصل در پرونده محمدتقی فلسفی اوانی 20 /6
19047
بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران تولد یافت. تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند گردید. وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجتالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر میبرد، تدریس فن خطابه را برای علاقهمندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهای خود را پیامهای حضرت امام قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت. پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید. آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری با شکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی(ره) به وطن، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.» حجتالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیتالکرسی میباشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر. ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجۀالاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
2. آیتالله عباسعلی عمیدزنجانی، فرزند علیاصغر در سال 1316 ﻫ ش در شهرستان زنجان به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی را تا سال 1342 در شهر مقدس قم و سپس در نجف اشرف پیگرفت. در سال 1345 با حضور مجدد در قم، با صبیه حضرت آیتالله مرعشی نجفی(ره) وصلت کرد، گزارشات ساواک در این سال مشارالیه را از طرفداران حضرت امام خمینی(ره) معرفی نموده که جهت جمعآوری وجوهات شرعی به ایران آمده است و در زمان حضور در نجف اشرف نیز از گردانندگان اصلی جلساتی که با شرکت شهید آیتالله سید مصطفی خمینی و ... تشکیل میشده، معرفی گردیده، که بنا بر همین دلایل، دو بار در سالهای 46 و 47 به ساواک احضار شده است. ایشان در سال 1352 با حضور در شهر تهران، در سنگر امام جماعت مسجد لرزاده به فعالیت پرداخت و در منابر و سخنرانیها، ضمن حمایت از تشکیل حکومت اسلامی، به انتقاد از رژیم طاغوت و لزوم مبارزه علیه آن اقدام کرد. مسجد لرزاده یکی از پایگاههای اصلی حرکت در دوران پیروزی انقلاب اسلامی به شمار میرفت که حجتالاسلام عمید در آن نقش اساسی داشت؛ فلذا در همین رابطه در تاریخ 9 /6 /1357 دستگیر و به مدت 15 روز در زندان به سر برد. آیتالله عمیدزنجانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز منشأ خدمات دینی و فرهنگی فراوانی بود و در سنگر نمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست دانشگاه تهران، به فعالیت مشغول بود. ایشان پس از یک دوره بیماری، در سال 1389 از دنیا رحلت کرد.
منبع:
کتاب
آیتالله احمد جنتی به روایت اسناد ساواک صفحه 105
