تاریخ سند: 25 فروردین 1357
موضوع: افراد مذهبی افراطی
متن سند:
از: 10 ﻫ تاریخ: 25 /1 /2537[1357] 13570125
به: 312 شماره:5411 /10ﻫ
موضوع: افراد مذهبی افراطی
افراد مذهبی افراطی که اکثراً هم دارای سوابق ضد امنیتی میباشند، اسامی آنها عبارت است از حسنعلی زهتاب، دبیر تعلیمات دینی و ادبیات و آقای جلالی، ناظم هنرستان شماره 2 و آقای برومند، ناظم همان هنرستان، اکبر پرورش، دبیر تعلیمات دینی و ادبیات آقای امید قائمی، ناظم هنرستان.
این عده با همکاری تعدادی دیگر از دبیرستان هنرستانها و افراد مذهبی افراطی خارج از آموزش و پرورش اخیراً دست به فعالیت سازندگی زده و اقداماتی به شرح زیر مینمایند:
در هنرستان صنعتی شماره یک واقع در خیابان کاوه رئیس هنرستان به نام مهندس کیمیایی و دو ناظم همان هنرستان بنامان جلالی و برومند مرتب جلسات مذهبی تشکیل و با سخنرانی خود محصلین را به انحراف فکری میکشانند. با تشکیل نمایش کتاب کلیه کتب سازنده مذهبی را به نمایش گذاشتهاند و سر کلاس درس محصلین را به خریدن کتابهای سازنده تشویق میکنند. جلسات مذهبی که در خارج از مدرسه تشکیل میگردد محصلین را از آن جلسات مطلع و به آن محلها هدایت مینمایند، از جمله در جلسهای که در شب تولد حضرت علی(ع) در هنرستان شماره یک با همکاری مهندس کیمیایی و حسنعلی زهتاب تشکیل شده بود، حدود 20 نفر زن هم شرکت داشتند و از ورود عکاس به جلسه خودداری گردید و در جلسه مردانه در مورد تشکیل چنین جلساتی در سایر مدارس صحبت شده بود. افراد نامبرده بالا معتقد به تقیه اسلامی1 هستند یعنی در میتینگها و جشنها هم شرکت مینمایند و وقتی مورد ایراد دیگران قرار میگیرند اظهار میدارند: ما تقیه میکنیم . این افراد به وسیله محصلین اعلامیه مجالس مذهبی در خارج از مدرسه را توزیع مینمایند و در جلسات تحریکآمیز مانند مسجد حکیم2 و مسجد حسین آباد که منجر به حوادث اخلالگرانه میشود محصلین را غیر مستقیم شرکت میدهند و هرگاه محصلی سر کلاس در مورد تظاهرات علیه دولت سؤالی بنماید، به طور استادانه جواب انحرافی میدهند.
در هنرستان فرخرو آقای شهرستانی، ناظم و نیک بخت، دبیر و مهندس مصدق زاده، رئیس هنرستان با همکاری یکدیگر نظیر این اعمال را انجام میدهند.
در هنرستان شاه عباس کبیر آقای اکبر پرورش و آقای امید قائمی با همکاری آقای کسائی، رئیس هنرستان مرتب جلسات مذهبی تشکیل میدهند و محصلین را برای فعالیت میسازند. افراد نامبرده بالا با دکتر شریعتمداری استاد دانشگاه اصفهان که مذهبیهای افراطی میباشد و حاج حسین خادمی3 از روحانیون افراطی4 تماس مستقیم دارند و دکتر شریعتمداری در جلسات آنها شرکت مینمایند.
از اعمال دیگری که این دسته مینمایند:
1- حسنعلی زهتاب کتابهای مذهبی سازنده از جمله از نوشتههای دکتر علی شریعتی را به محصلین معرفی و آنها را تشویق به خریداری و مطالعه و دادن کنفرانس سر کلاس مینماید و برای اینکه کلیه محصلین کتابها را بخوانند هر کدام را موظف به خریدن یک کتاب و مبادله آن با محصلین دیگر مینمایند و آن طور محصلین را تشویق به مطالعه مینمایند که آنها حتی سرکلاس درس فنی هم مشغول مطالعه کتب مذهبی هستند.
2- حسنعلی زهتاب و مهندس صلواتی5 و اقارب پرست و دکتر علی شریعتمداری6 و مهندس علوی و مهندس میرمحمد صادقی7 که از افراد با سابقه و مذهبی افراطی هستند، تماس دائم دارند و حتی برای هم کار درست میکنند، بدین صورت آن عده که دبیر هنرستان هستند محصلین را برای کار کردن در کارگاههای فنی سایرین در خارج ازمدرسه هدایت و معرفی مینمایند.
3- حسنعلی زهتاب معتقد به حکومت اسلامی و مخالف روحانیون مثبت میباشد. نامبرده اظهار میداشت اگر حکومت اسلامی تشکیل گردد 90 در صد این آخوندها را باید نابود کرد.
4- افراد فوق در چهلم وقایع قم8 و تبریز9 کروات مشکی زده بودند.
نظریه شنبه: محل هنرستان صنعتی شماره یک واقع در خیابان کاوه تبدیل به یک مکان مذهبی شده که گردانندگان آن از مذهبیهای افراطی طرفدار حوادث اخلالگرانه و خمینی هستند و فارغالتحصیلهای این هنرستان 2 در صد جذب بازار کار میشوند و بقیه به علت نداشتن اطلاعات فنی راه دیگری را انتخاب مینمایند. به نظر میرسد آقای مهندس کیمیایی ، رئیس هنرستان تعویض و به جای وی یک نفر وطن پرست و موافق به کار گمارده شود تا از اعمال معلمین مذهبی جلوگیری نماید.
نظریه یکشنبه: حسنعلی زهتاب و اکبر پرورش از مذهبیهای افراطی هستند و تماس آنها با سایر دبیران مذهبی و مذهبیهای خارج از آموزش و پرورش مورد تأیید میباشد و احتمال اینکه این افراد در حوادث اخلالگرانه اصفهان تحریکاتی را بنمایند بعید به نظر نمیرسد. لازم است با اقدامات مراقبتی هرگونه تماس و جلسات خصوصی آنها با سایرین کنترل گردد.
ضمناً تشکیل جلسات مذهبی و تشویق محصلین به مطالعه کتب مذهبی و خلاصه نمودن کتابها و تشکیل کنفرانس توسط اکبر پرورش در هنرستان شاه عباس کبیر و حسنعلی زهتاب در هنرستان شماره یک و دبیرستان حکیم سنائی مورد تأیید میباشد و در صورتی که نظریه شنبه در مورد تعویض مهندس کیمیایی عملی گردد مؤثر خواهد بود.
نظریه جمعه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه 10 ﻫ : به امنیت داخلی دستور داده شد نسبت به مراقبت و هرگونه تماس بین مذهبیهای افراطی نامبرده اقدام و نتیجه هر مورد را گزارش نمایند.
خواهشمند است دستور فرمائید در صورت موافقت سریعاً نظریه اعلام تا با مدیر کل آموزش و پرورش تماس که تا سال تحصیلی آینده تمام آموزگاران و دبیرانی که در جهت کارهای مخالف همبستگی پیدا نموده یا در انحراف دانشآموزان اقدام میکنند هر یک را به یکی از شهرستانها منتقل نمایند و الا با اینکه مراقبت به عمل آید دانشآموز و آموزگار و دبیر بیگناه منحرف میگردند.
محترماً به استحضار میرساند . 30 /1 /37
محترماً خبر مربوط به اداره دوم است در صورت تصویب برای پیگیری در اختیار آن اداره قرار گیرد. 30 /1 /37
با پیشنهاد سازمان اصفهان موافقت میشود. اداره دوم تعلیمات لازم از لحاظ مراقبت نیز بدهد. [ثابتی] 31 /1 /37
توضیحات سند:
1.تقیه: یکى از معتقدات کلامى فقهى شیعه و عملکردهاى تاریخى آن براى حفظ موجودیتش در برابر حکام جور است. شیخ صدوق در تعریف تقیه مىگوید: «عبارت است از کتمان حق و پوشیده داشتن اعتقاد از مخالفان و ترک مبارزه با آنان نظر به ضرر دینى یا دنیوى که ممکن است اظهار حق در پیش داشته باشد و لازم است کسی که به تقیه مىپردازد علم قطعى یا ظن قوى به چنین ضررى داشته باشد و اگر علم یا ظن غالب به ضررى در اظهار حق نداشته باشد براى او تقیه جایز نیست.» حمید عنایت در تعریف تقیه مىنویسد: «تقیه از ریشه وقى، یقى است که به معناى محافظت از خویش است و این همان ریشهاى است که کلمه مهم تقوى (پارسائى یا خداترسى) نیز از آن مىآید... طرفدارى شیعه از ضرورت تقیه، مبتنى بر رعایت اصل معقول احتیاط از سوى یک اقلیت تحت تعقیب است. شیعیان از آنجا که در بخش اعظم تاریخشان اقلیتى در درون جامعه اسلامى بودهاند و غالبا در رژیمهاى مخالف با معتقداتشان به سر بردهاند، تنها راه خردمندانهاى که مىتوانستهاند در پیش بگیرند، این بوده است که از خطر انقراض خود بر اثر تبلیغ و اشاعه آزادانه عقایدشان حتىالمقدور پرهیز کنند، گرچه هر وقت که موقع مناسب بوده با شوریدن بر حکام جور، تکانى به وجدان مسلمانان داده و از انجام رسالت خویش باز نماندهاند. این رفتار محتاطانه در تاریخ اسلام فقط منحصر به شیعه نبوده، سایر نحلهها و نهضتها نیز هرگاه که در تهدید متجاوزان واقع شدهاند به همین تاکتیک متوسل شدهاند ولى این عملکرد تقریبا به نحوى انحصارى با تشیع قرین شده است.» به تعریف دیگر، تقیه عبارت است از تظاهر به قول یا فعلى که با نیت و معتقدات فاعلش فرق دارد و غالبا پرداختن اضطرارى و موقت به دروغ مصلحتآمیز، و پرهیز از راست فتنهانگیز، به قصد حفظ جان و مال و عرض و آبروى خود یا مسلمانان دیگر است. (اِنَّ التقیهَّ تُرسُ المومنِ و لا ایمانَ لِمَنْ لا تقیَّۀَ لَهُ ـ امام صادق (ع) مىفرمایند: تقیه سپر محافظ مومن است و کسی که تقیه را رعایت نکند، ایمان ندارد.) پس از فاجعه حمله رژیم به مدرسه فیضیه در سال 42، امام خمینى(ره)، ضمن صدور اعلامیهاى مبنى بر محکومیت و افشاء جنایات رژیم شاه، «تقیه» را در این شرایط حرام دانستند و با بیان این فتواى تاریخى، تاکید کردند که وظیفه همگان ـ به ویژه روحانیت ـ روشنگرى و افشاگرى است و بدین ترتیب اعلام نمودند که در مقابل ارعاب و تهدید رژیم خاموش نخواهند ماند.
جهت اطلاع از ریشههاى این اندیشه و عمل در قرآن مجید و روایات وارده از معصومین به کتاب «دایرهالمعارف تشیع / جلد 5» و تفسیر «المیزان» علامه طباطبائى مراجعه شود.
2. مسجد حکیم در بین مراکز مذهبی و عمومی و مراکز تجمع در اصفهان از همه مراکز سهم بیشتری در انقلاب دارد و به دلیل اینکه قبل از انقلاب مسجد حکیم دور از خیابان و در کوچه پس کوچه های بافت قدیمی شهر قرار داشت و تسلط ماموران به این مکان کمتر بود، محل مناسبی برای اجتماعات مردمی شده بود.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز یکی از پایگاههای مهم حفظ و حراست از انقلاب اسلامی بود به طوری که با شروع جنگ تحمیلی به عنوان یکی از مراکز آموزش و اعزام نیرو به جبهههای حق علیه باطل از آن استفاده میشد.
پس از ورود آیتالله العظمی مظاهری به اصفهان، با تقاضای مردم ایشان در این مسجد اقامه نماز مینمایند.
3. آیتالله سید حسین خادمى اصفهانى، فرزند ابوجعفر در سال 1280 ﻫ ش در خانوادهاى روحانى در اصفهان به دنیا آمد. تا سیزده سالگى علوم ابتدایى را فرا گرفت و سپس در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علوم دینیه مشغول شد و نزد اساتید بزرگى نظیر آیاتاللّه سید على نجفآبادى، سید محمد نجف آبادى، شیخ على یزدى، میرزا احمد اصفهانى و میرزا محمد صادق اصفهانى بسیارى از مراتب علمى را طى کرد. وى که در دو خانواده بزرگ صدر و شرف الدین، بزرگ شده بود، جـهت ادامـه تحصیل بـه نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقى و آیتاللّه نائینى بهره برد و پس از آن که به درجه اجتهاد نائل آمد، به اصفهان بازگشت و متجاوز از پنجاه سال در حوزه علمیه اصفهان به تدریس، تألیف و سایر وظایف علمى همت گمارد. در طول نهضت امام خمینى (ره) به ویژه در سالهاى 43ـ42 یکى از همگامان اصلى به شمار مىرفت و در ماجراى دستگیرى و زندانى شدن حضرت امام(ره) در خرداد 42 به همراه سایر علماى بلاد به تهران عزیمت و مرجعیت ایشان را گواهى کرد. نقش ایشان در اصفهان در برپائى مجالس و تظاهرات مردم و تشویق علماء و روحانیون براى همراهى با انقلاب به حّدى بود که استان اصفهان را پیشتاز مبارزات مردمى در سالهاى پرهیجان 56 و 57 کرد. وى در طول دوران دفاع مقدس ـ مادامى که در قید حیات بود ـ از پشتیبانى مادى و معنوى رزمندگان اسلام دریغ نورزید. از ایشان آثار علمى قابل توجهى مانند رهبر سعادت، رساله در عدم ارث زوجه، خاتمه برائت و استصحاب، حواشى به کتب اصول و ... برجاى مانده است. آیتاللّه خادمى در سال 1364 در سن 84 سالگى دیده از جهان فرو بست و پس از یک تشییع با شکوه، در جوار مرقد مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.
ر. ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، آیتاللّه سید حسین خادمى، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
4. روحانیون افراطی: سازمانها و احزاب گوناگونی در صحنه اجتماعی ایران به فعالیت میپرداختند که دارای تشکل معینی بودند و با عنوان حزب یا گروه مشخص میشدند و ساواک برای آنها پرونده تحت همین نامها تشکیل داده بود.
امّا روحانیت در مبارزات خویش سازمان عظیم و مردمیای را داشت که بدون هیچگونه گروهگرایی و تنها به عشق اسلام و دین، کار میکرد. بهمین دلیل عنوان «روحانیون افراطی» از سوی ساواک برای اقدامات سازمان یافته و این اسم برای روحانیت انقلابی، انتخاب شده بود.
5. فضلالله صلواتی: در سال 1317 ﻫ ش در خانوادهای روحانی در اصفهان متولد شدند و پس از فراگیری علوم ابتدائی تحصیلات عالیه خود را در اصفهان ادامه داد
با شروع نهضت حضرت امام خمینی با تشکیل جلسات در مدارس و مساجد در جریان مبارزات اسلامی قرار گرفت در سال 1345 در ارتباط با گروهی که تحت مسئولیت آیتالله خادمی اقدام به تکثیر و پخش اعلامیه میکرد دستگیر شد و در بازداشت به سر میبرد و چندین مرتبه دیگر دستگیر و راهی زندان گردید. در سال 1353 همزمان با تبعید به یزد از ادامه خدمت در آموزش و پرورش به حالت تعلیق در آمد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بعنوان فرماندار اصفهان منصوب و سپس به سرپرستی نهضت سوادآموزی کشور انتخاب و در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از طرف مردم اصفهان برگزیده شد. از وی آثاری در زمینههای ادبی و مذهبی منتشر شده است.
6. علی شریعتمداری در سال 1302 ﻫ ش در شیراز متولد شد. دانشسراى مقدماتى را در همین شهر به پایان برد و به عنوان آموزگار وارد وزارت فرهنگ آن زمان شد. از همان وقت فعالیتهاى سیاسى خود را آغاز و در تشکیل انجمن پیروان اسلام شرکت نمود و در سالهاى بعد فعالیتهاى خود را با دکتر محمد نخشب و حزب مردم ایران و تشکیل نهضت مقاومت ملى ادامه داد. وى در این راه چندینبار بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
على شریعتمدارى تحصیلات عالى خود را با ورود به دانشکده حقوق دانشگاه تهران ادامه داد و در رشته قضایى فارغالتحصیل شد. همچنین در دانشکده ادبیات همین دانشگاه رشته فلسفه و علوم تربیتى را پى گرفت. پس از گذراندن خدمت سربازى آموزش رشته فلسفه و علوم تربیتى را ادامه داد و به دلیل کسب رتبه اول بورسیه گرفت و به امریکا رفت و در آنجا موفق به گرفتن دکتراى تعلیم و تربیت شد. دکتر شریعتمدارى پس از بازگشت به ایران در دانشگاه شیراز به عنوان دانشیار مشغول به کار شد. در سال 1341 به دانشگاه اصفهان رفت و 16 سال در این مرکز آموزشى تدریس کرد. وى چندین بار براى تدریس به دعوت دانشگاه ایندیانا و تنسى به امریکا رفت. پس از انقلاب دکتر شریعتمدارى در دولت مهندس بازرگان وزیر علوم شد، سپس به عضویت شوراى عالى انقلاب فرهنگى در آمد و ریاست فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى را نیز به عهده گرفت. از دکتر شریعتمدارى آثار فراوانى به چاپ رسیده که همگى درباره روانشناسى، اصول تعلیم و تربیت و فلسفه است.
7. مهندس سیّدرضا میرمحمد صادقی فرزند کمالالدین در 1313 ﻫ ش در اصفهان متولد شد. وى دبیر و مدیر هنرستان اصفهان بود که مدتى در حزب ایران و حزب مردم ایران و سپس در انجمن اسلامى دانشجویان و سازمان جوانان اسلامى فعّالیت مىکرد. در جریان نهضت حضرت امام خمینى همراه با عدهاى از مبارزان اقدام به چاپ و پخش اعلامیههاى حضرت امام و سایر روحانیون مىکرد که در اصفهان پخش و به سایر استانها ارسال مىگردید که به دنبال لو رفتن این تشکیلات در سال 1343 به همراه بعضى از افراد این شبکه دستگیر و پس از مدتى آزاد گردید.
پس از آزادى از زندان مراوداتى با بعضى از مقامات امنیتى پیدا کرد و از این روابط در جهت آزادى یا تخفیف حکم مبارزین مسلمان استفاده کرد و در جریان تحصّن در منزل آیتالله خادمى در سال 1357 نقش بسزایى در گسترش آن و اطلاعرسانى از تصمیمات مقامات رژیم شاه به انقلابیون داشت. همچنین در تشجیع دانشآموزان و گسترش اعتصابات معلمین در سال 57 نقش مهمى ایفا کرد. وى پس از پیروزى انقلاب چند سال در نهادهاى مختلف شهر اصفهان و مدت 6 سال در یکى از نهادهاى قوه قضائیه در مرکز مشغول بود و مدتی نیز ریاست مجتمع آموزشى هواپیمایى جمهورى اسلامى ایران را عهدهدار بود.
ر . ک دُرد و دَرد . خاطرات سیّد رضا میر محمد صادقی . تدوین رضا مختاری اصفهانی . مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1390
8. واقعه قم: رحلت شهادتگونهی آیتالله سید مصطفی خمینی در آبان 1356 را می توان نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم ایران دانست. مجالس یادبود در سراسر کشور برگزار شد و در آن مراسم، تظاهرات گسترده علیه رژیم به پا شد. از این رو رژیم، تصمیم گرفت با توهین به ساحت حضرت امام خمینی، چهره ایشان را به عنوان رهبری نهضت مخدوش کند. در اواسط دی ماه 1356، پیک دربار، نامه ممهور به مهر دربار را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد. او نیز نامه را به روزنامه اطلاعات جهت انتشار سپرد. مسعودی، صاحب امتیاز روزنامه، مفاد مقاله را باعث واکنش علما و روحانیون و برای آینده روزنامه خطرناک می دانست، اما در تماس با وزیر اطلاعات و نخست وزیر، آموزگار، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله آمده است. در این مقاله که با امضای مستعار "احمد رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، بهطور صریح، بی حجابی فضلیت و حجاب، کهنه پرستی و ارتجاع معرفی و به ساحت مقدس امام خمینی، اهانت و قیام 15 خرداد 1342، توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با انتشار این مطالب اهانت آمیز، اولین واکنشها در شهر قم آغاز شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز 18 دی تعطیل اعلام کردند و در این روز، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند و تعدادی از علما و مراجع قم در سخنرانی های خود، به حمایت از امام و محکومیت اهانت به ساحت ایشان پرداختند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه، تصمیم به تعطیلی مغازه های خود در 19 دی گرفتند. روز نوزدهم دی ماه ساواک و شهربانی به کمک نیروهای کمکی از تهران وارد شده و در حوالی مدارس علمیه متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم با راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه، رفته رفته خروشان تر می شدند. نیروهای رژیم با مشاهده حرکت عظیم مردم تصمیم به حمله گرفتند و تیراندازی شروع شد و در این روز عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. این قیام را باید نقطه عطفی در تاریخ نهضت اسلامی دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامی شدت گرفت و با چهلم های پی در پی مردم نقاط مختلف ایران دامنه انقلاب فراگیر شد و در نهایت به سرنگونی رژیم پهلوی انجامید.
ر . ک: جایگاه قیام 19 دی 1356 در پیروزی انقلاب اسلامی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی
19 دی به روایت اسناد ساواک . مرکز بررسی اسناد تاریخی
9. واقعه تبریز: آفتاب سرخ یکشنبه 29 بهمن تازه دمیده بود که مردم تبریز دسته دسته براى حضور در مساجد به راه افتادند. کلاسهاى دانشگاه تبریز و همچنین بازار تبریز متراکم شد و در حالى که دهانه بازار به دستور سپهبد آزموده استاندار آذربایجان شرقى به وسیله ماموران، تحت فرماندهى رئیس کلانترى 6 تبریز بسته شده بود تا از ورود مردم به مسجد جلوگیرى شود، هر لحظه بر جمعیت حاضر افزوده مىشد. دقایقى بیش به ساعت 10 صبح نمانده بود که رئیس کلانترى 6 ضمن توهین به مقدسات مردم مسلمان، به آنها حمله کرده اسلحه گشود و چند نفر را مجروح کرد. مردم خشمگین به سوى خیابانها هجوم آوردند و از ساعت 10 صبح تا 2 بعدازظهر 73 شعبه بانک، 9 سینما، 6 اتومبیل دولتى، 22 مرکز فساد، تعداد زیادى از مغازههاى مشروب فروشى و همچنین ساختمان حزب رستاخیز توسط تظاهر کنندگان به آتش کشیده شد. به گزارش آتشنشانى تبریز، 134 نقطه شهر در آتش سوخت و دو افسر و 9 نفر مجروح شدند، ساعت 3 بعدازظهر، قواى کمکى رژیم وارد صحنه شد و با استقرار آن و نیز تاریک شدن هوا مردم به خانههاى خود بازگشتند. در جریان این حرکت اسلامى و بر اثر حمله ماموران به تظاهرات، تعداد زخمى شدند. شمار مجروحین به حدى بود که در بیمارستانهاى تبریز براى مداواى آنان جاى کافى نبود و راهروها و راهپلههاى بیمارستانها نیز انباشته از مجروحین بود که زیر نظر ماموران ساواک قرار داشتند. رژیم شاه بعدها با تناقض گویى تعداد کشته شدگان را 6 نفر ذکر کرد اما شاهدان عینى تعداد شهدا را بیشتر مىدانستند.
امام خمینى پس از آگاهى از فاجعه خونین 29 بهمن تبریز، علاوه بر نطق کوبندهاى که ایراد فرمودند، پیام مهمى نیز به همین مناسبت در اسفند 1356 خطاب به مردم آذربایجان فرستادند.
کوثر ـ جلد اول ـ ص 342 ـ 343
منبع:
کتاب
استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 97