گزارش ویژه در مورد : ایرانیان مقیم کشورهای خارج
متن سند:
پانزده روزه دوم آبان ماه /1339
1ـ حزب توده
2ـ نهضت ملی
فعالیت حزب توده در اروپا
الف ـ آلمان :
1ـ بطوریکه اطلاع حاصل شده قرار بوده است ایرج اسکندری1 و احسان
طبری2 و یک نفر دیگر که تا کنون شناخته نشده از آلمان شرقی به مسکو رفته و
در جشن انقلاب اکتبر شرکت نمایند.
2ـ ویزای گذرنامه پروین دخت صارمی (نام مستعار زن احمد قاسمی) که در سال
گذشته در ژنو صادر شده قریبا تمام شده و مشارالیها قصد دارد جهت تمدید آن به
ژنو مسافرت نماید.
3ـ برابر تصمیم اخیر کمیته
مرکزی حزب منحله توده
قرار شده است که رضا
روستا در برلین سکونت
نماید منتهی چون قرار بوده
است که وی به ویتنام رود
تصمیم بر این شده که
مشارالیه از راه مسکو و پکن
به ویتنام رفته و در مراجعت
باتفاق خانواده خود به برلین
بیاید و آنچه که مسلم است
بایستی وی تا 15 دسامبر به
برلین برگردد.
4ـ کمیته مرکزی حزب توده
دکتر کشاورز را خواسته
است تا از ژنو به برلین شرقی برود ولی تا آنجا که اطلاع در دست است وی تا
کنون باین مسافرت نرفته است.
5 ـ از طرف حزب توده تصمیم گرفته شده که روزنامه صبح امید را دیگر منتشر
ننموده و به عوض آن روزنامه مردم بطور مداوم و مرتب منتشر گردد.
در ششمین شماره روزنامه مردم که در بیستم مهر ماه منتشر شده اعلامیه
کنفدراسیون وحدت بشرح زیر چاپ شده است :
تاریخ میهن ما اکنون وظیفه خطیر رهبری جنبش رهائی بخش مردم ایران را به
عهده طبقه کارگر و حزب توده ایران محول کرده است و موفقیت حزب در احراز
چنین مقامی بستگی تام با وحدت صفوف و یکپارچگی درونی حزب و صحت
خط مشی وی دارد.
هر قدر وحدت صفوف و یکپارچگی ایدئولوژیک و
سازمانی آن محکم تر و قدرت تشخیص سیاسی و نرمش انقلابی و فعالیت حزب
در میان توده ها بیشتر باشد امکان حصول این نتیجه بیشتر خواهد بود و به منظور
اجرای اصل وحدت طبقه کارگر در سراسر کشور از مدتها پیش برای تامین
وحدت رهبری و سازماندهی حزب طبقه کارگر در ایران بین حزب توده و فرقه
دمکرات آذربایجان
مذاکراتی به عمل آمد و این
مذاکرات در جلسه مشاوره
در حزب (شهریور1338) با
موفقیت پایان یافت.
در
خاتمه اعلامیه اضافه شده که
وظیفه کلیه افراد حزب توده
ایران و کلیه کسانی که در
جنبش رهائی بخش ایران
شرکت دارند و از آن
پشتیبانی می کنند آنست که
وحدت حاصله را با تمام قوا
و همه جانبه تحکیم نمایند.
6ـ یکی از دانشجویان ایرانی
مقیم آلمان بنام منوچهر
مباشری که بواسطه ارتباط با
یک دختر آلمانی صاحب اولاد شده بواسطه فقر و نداری نامه ای به رادیو پیک
ایران نوشته و تقاضا کرده است که به آلمان شرقی برود تا با کمک آنها به تحصیل
خود ادامه دهد.
(در این قبیل مواقع است که کمیته مرکزی حزب توده با وعده و
وعید عده ای را به طرف خود کشانده و ظاهرا تقاضاهای آنان را می پذیرد ولی در
واقع آنها را سرگرم نموده و کم کم در عقاید و روح آنها رسوخ پیدا می کنند).
7ـ هوشنگ برزویلی عضو رسمی سازمان نظامی حزب توده که در سال 1335
دستگیر و به 15 سال زندان محکوم شده بوده در سال 1336از زندان آزاد
و جهت تحصیل در رشته دندان پزشکی به آلمان غربی رفته است اخیرا نامه ای به
رادیوی پیک ایران نوشته و تقاضا نموده که ترتیبی داده شود تا وی در یکی از
شهرهای آلمان شرقی به تحصیل خود ادامه دهد.
8ـ رادیوی پیک ایران در تاریخ 11 /8 /39 گفتاری تحت عنوان جوانان ما به
آینده ایران امیدوارند پخش نموده که خلاصه آن ذیلا به استحضار می رسد :
گردانندگان دستگاه تبلیغاتی کشور دچار سرگیجه شده اند و این سرگیجه هم
نتیجه شکستهای رسوائی آوری است که هر روز با آن مواجه می شوند.
عربده هایی که هر روز در
فرستنده صد کیلواتی
می کنند می کشند،
دروغ هایی که روزنامه های
پلیسی و وابسته به دولت
می بافند.
مجلات مصور
رنگی که با مخارج زیاد
منتشر می کنند هیچ کدام از
اینها نتوانسته که واقعیت
زندگی را از مردم بپوشاند.
چون اکثریت مردم بیچاره و
گرسنه و بیمار می باشند
هیچکس از آینده خود
مطمئن نیست و هزینه
زندگی پشت مردم را خم
کرده است.
کودکان و جوانان
ما پشت در دانشگاهها حسرت زده و سرگردانند با این وضع شما میگوئید مردم
انتظار نکشند و ناراضی و مایوس نباشند این همان یاسی است که محکومی در
برابر جلاد برای نجات خود دارد این یاس انعکاسی از نارضایتی و خشم و نفرت
عمیق آنهاست همین یاس است که جوانان ما را به تکاپو انداخته و مبارزه می کند
تا زنجیر اسارت را بگسلد و جلاد را بسزای اعمال جنایتکارانه اش برساند این
آینده بدست جوانان ما پی ریزی خواهد شد و شوق به چنین آینده ای است که
مردم میهن ما را زنده نگاه داشته و پیکار می کنند.
9ـ برابر اطلاع واصله چون مسافرت اعضای سابق حزب منحله توده به ایران ممکن نیست لذا کمیته
مرکزی حزب توده تصمیم گرفته اند که چند نفر از کادرهای سابق و مؤمن خود را به عناوین مختلف به
اروپا آورده و با آنها مذاکره بنمایند تا آنها را جهت اجرای مقاصد خود آماده نموده و روانه ایران نمایند.
10ـ روزنامه اسکاتزمن در شماره مورخه اکتبر 1960 مقاله ای تحت عنوان کمونیستهای ایرانی در تبعید
می نویسد :
در حالی که حکومت اتحاد جماهیر شوروی برای بهبود روابط خود با شاه ایران کوشش می کند حزب توده
(کمونیست) برای سقوط وی فعالیت می نمایند.
رهبران حزب توده ایران از زمان سقوط مصدق در 1953
در برلن شرقی تا کنون به حال تبعید بسر می برند اکنون که دو ماه از تشکیل کمیته مرکزی حزب می گذرد در
رادیو برلن شرقی در برنامه فارسی خود خبر تشکیل هفتمین اجلاسیه کمیته مزبور را در تاریخ 21 تا 29
ژوئیه انتشار داد، و اضافه نمود که در اعلامیه صادره گفته شده است که رژیم ایران باید سقوط کند.
بدون
شک تاخیری که در انتشار اعلامیه حزب توده رخ داده بدان علت بوده که فکر کرده اند در زمانی که انتظار
بهبود مناسبات شاه و اتحاد شوروی می رود شاید صلاح نباشد در مسئله واژگون کردن و سقوط رژیم
فعلی ایران اصرار نمایند.
توضیحات سند:
1ـ ایرج اسکندری، فرزند
یحیی میرزا ـ متولد 1286
تهران.
وی در دانشکده تهران
رشته علوم سیاسی را به پایان
رساند و برای ادامه تحصیل از
سوی دولت به همراه عده ای
دیگر به فرانسه اعزام گردید و
در پاریس و در رشته حقوق
موفق به اخذ دکترا گردید.
پس
از مراجعت در دادگستری
اشتغال یافت و در سال 1315
که تقی ارانی سازمان
روشنفکران ایران را تشکیل داد
به او پیوست.
و در سال 1316
در گروه 53 نفر بازداشت شد و
با و ساطت به پنج سال زندان
محکوم شد و در شهریور 1320
به همراه دیگران از زندان آزاد
شد.
پس از آزادی به همراه
عده ای پایه های تأسیس حزب
توده را بنا گذاشتند و از هما ن
ابتدا به عضویت کمیته مرکزی
حزب در آمد.
او در عین حال در
دادگستری به کار وکالت ادامه
داد و در سال 1322 بعنوان
نماینده مجلس در کابینه قوام به
وزارت رسید.
پس از ممنوعیت
فعالیت حزب توده بعد از آذر
1325 از ایران رفت و تا زمانی
که به شوروی منتقل شد در
زندگی حزب حضور نداشت.
مدتی در فرانسه بود و در
فدراسیون جهانی کارگران در
پاریس اشتغال داشت.
با انتقال
اجباری مرکز فدراسیون او هم
به پراگ رفت.
در سال 1334 به
شوروی عزیمت و سپس همراه
دیگر اعضاء حزب پس از پلنوم
چهارم به آلمان دمکراتیک
منتقل شد.
او در تمام این سالها
عضو کمیته مرکزی و هیئت
اجرائیه حزب بوده و پس از
رادمنش به عنوان دبیر اول
حزب انتخاب شد.
نورالدین کیانوری در خصوص
او چنین می گوید : «اسکندری
ذاتا و در تمام مقاطع
زندگی سیاسی اش مردی بود به
تمام معنا لیبرال و سازشکار و
طرفدار زندگی راحت و آسوده.
پدر او در دورانی فرد مبارزی
بود و او در تمام عمر، نان
پدرش را خورد.
و در طول
زندگیش در حیات سیاسی ایران
شرکت اندکی داشت و در دوران
کوتاهی که در جریان مبارزه بود
خط سازش با رژیم و به قول
خودش دمکراسی را دنبال کرد.
او در دوران اقامت در اروپا
عده ای را به دور خود جمع کرده
بود که عموما افراد نادرستی از
آب در آمدند.
یکی از آنها
هویدا بود که بعدها نخست وزیر
شد.
در شوروی نیز عده ای را به
دور خود جمع کرد و مجددا
توطئه را شروع کرد.
در آلمان
دمکراتیک نیز او کاری نداشت
جز نشستن در دبیرخانه حزب
«حرف زدن و ترجمه کاپیتال».
این روحیه ایرج بود، فردی فاقد
هر نوع جوشش و انگیزه جدی
انقلابی، که بخش عمده فکر و
ذکرش ماندن در رهبری حزب و
رسیدن به مقام دبیر اولی بود.
»
(خاطرات نورالدین کیانوری ـ
موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی
دیدگاه ص 478 الی 480 ـ
اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی)
2ـ احسان طبری در سال 1295
در ساری متولد شد، در 1314
فعالیت سیاسی خود را با
همکاری در انتشار مجله دنیا
آغاز کرد در 1316 به عنوان
یکی از جوانترین اعضای گروه
53 نفر دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور 1320 از
موسسین حزب توده بود و در
همین دوران، مدتی در شرکت
نفت مشغول به کار شد، پس از
آن به عنوان مترجم در
خبرگزاری تاس به کار پرداخت.
در کنگره اول حزب توده
(1323) به عضویت کمیته
مرکزی انتخاب شد و بعد از
غیرقانونی شدن فعالیت حزب
در 1327 به شوروی گریخت،
سپس به همراه کمیته مرکزی
حزب توده به آلمان شرقی رفت،
در 1358 به ایران بازگشت و
در 1362 دستگیر شد.
وی از
بدو تأسیس حزب توده همواره
در رأس تشکیلات و رهبری آن
قرار داشت و به عنوان
ایدئولوگ حزب برای مدتی
طولانی مسئولیت شعب آموزش
و تبلیغات آن را برعهده داشت.
نشریه دنیا زیر نظر او انتشار
می یافت و از 1350 به این سو،
تقریبا تمامی بیانیه ها و
اعلامیه های حزبی بوسیله او
تنظیم و تدوین می شد.
گذشته
از رسائل حزبی، تحقیقات او در
زمینه های تاریخ و فرهنگ و
تلاش وی برای مطابقت دادن
تئوریهای مارکسیستی با تاریخ
و ادبیات ایران از اهمیت
بسیاری برخوردار است.
احسان
طبری در 9 اردیبهشت 1368
در تهران از دنیا رفت.
پانزده خرداد ـ ج 1 ـ ص 189ـ
190
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 39