صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ جواد فومنی حائری

تاریخ سند: 24 اردیبهشت 1339


موضوع: اظهارات شیخ جواد فومنی حائری


متن سند:

شماره: 341 / ه منبع خبر: لیث نامبرده فوق پس از ذکر مصیبتی چنین اظهار داشت: آقایان امروز شما در دنیا فقط اسمی از حکومت مردم بر مردم میشنوید مثلاً معروف است در انگلستان و امریکا حکومت مردم بر مردم مراعات میشود در مملکت ما ایران که خداوند خودش بیخیر پیش بیاورد هیچ چیز نمیتوان رویش اسم گذاشت نه مشروطه است و نه استبداد و نه دین اصلاً تکلیف افراد معلوم نیست میگیرند میزنند زندان میکنند تبعید میکنند بدون هیچ گناهی ـ آقایان این مملکت را هم دسیسه و سیاستهای خارجی باین روز سیاه نشانده است و الا این زمامداران ما همین پادشاه و همین آقای دکتر اقبال1 و همین افسران و همین سربازان و همین مستنطق ها همه ذاتا متدین میباشند ولی سیاستهای خارجی این مملکت را فلج کرده است و اینها همه مامور سیاستهای خارجی هستند اقایان وقتیکه من در زندان قزل قلعه بودم از پاسبان تا رئیس زندان و حتی سربازها برای من احترام قائل بودند مخصوصا یکی از سربازان بمن گفت آقا اجازه بده بیایم پیراهنت را بشورم به بینید همه افراد با الطبع متدین بدین اسلام میباشند.
ـ آقایان مگر من چه گفتم من مگر جز دین حرف دیگری میزنم بخدا این حرفهای من بصلاح استقلال این مملکت است من آشوبگر نیستم و من جاسوس نیستم مخصوصا وضع ایران از لحاظ سیاسی اکنون وضع خطرناکی دارد چند روز پیش بمن از چندین جا تلفن شد و از وضع تلویزیون و رادیو خیلی ملت ایران گله دارد و حتی تصممیم گرفته بودند که دکان ها را تعطیل کرده و سمت اداره نخست وزیری بروند و عرایض خودشان را بسمع اولیاء مملکت برسانند و از اوضاع عمومی روز شکایت کند و من در جواب تلفن ها گفتم آقایان آشوب نکنید دکانها را هم تعطیل نکنید بیائید سمت خانه های خدا در این مساجد بیتوته کنید و دعا کنید آقایان ما آخوندها که توپ و تفنگ نداریم فقط حربه ما این دعاهای ما است و بدانید ای رئیس شهربانی و ای سازمان امنیت و ای دولت و ای شاه این دعاها اثرش از سرنیزه هم بالاتر است ـ آقایان در اداره رادیو و اداره تلویزیون آمدند ما را مسخره میکنند در اداره تلویزیون چندی پیش چندین دختر را برده و بسرهای آنها عمامه گذاشته و آنوقت امور عقد و صیغه را مسخره کرده اند آقایان هر دینی برای خودش آداب و دستوراتی دارد یهودیها و عیسویها هر کدام برای خودشان طریقه ازدواجی دارند آیا به بینید هیچ وقت کشیش ها را مسخره مینند اقلاً بروید از یهودیها و عیسویان یاد بگیرید شما در اداره رادیو افراد را وادار میکنید که مثل فلسفی2 آن واعظ شهیر که خداوند سلامتش بدارد صحبت کنند و این واعظ شهیر را مسخره کنند اخر در کجای دنیا اجازه داده میشود که اینقدر اولیاء مذهبی را مورد تمسخر قرار بدهند ایا این حرفهای من سیاسی است اقایان من وقتیکه از زندان قزل قلعه بیرون امدم گفتم ای سازمان امنیت ای رئیس شهربانی ای دولت من از تبلیغات دست نمیکشم چند نفر از طرف شما و چند نفر از طرف ما علماء بنشینیم و به بینیم و مباهله3 کنیم اگر حق با شما است خداوند ما را نابود کند اگر حق با ما است خداوند شما را نابود کند اخر به بینید این حرفهای ما بد است ما چه میگوئیم ما میگوئیم اقایان این مملکت مملکت مسلمان است و قوانین آن باید طبق ائین مذهب جعفری باشد ما میگوئیم کمتر با سرنوشت این مردم بازی کنید کمتر وسائل تهیج شهوات مردم ستمدیده این مملکت را از قبیل سینما و کاباره و شب نشینی فراهم کنید ما میگوئیم یک قدری در فکر این مردم باشید وضع مملکت ما زیاده از حد خراب است کمتر با این مردم و دین مردم و روحانیون این مملکت مسخره کنید اقایان یک عده پیغمبر را مسخره میکردند پیغمبر نفرین کرد خداوند چشم مسخره کنندگان را کور کرده و بداغ اولاد دچارشان کرد ما هم وسیله دیگری نداریم جز اینکه دعا کنیم و از خدا بخواهیم خداوند ریشه کسانی را که میخواهند با سرنوشت مردم ناموس مردم دین مردم روحانیون مردم بازی کنند بکند و نابودشان کند اقایان اخر به بینید در کجای دنیا اینقدر زیر بال لامذهبان را میگیرند و اجازه فعالیت میدهند امروز در این مملکت هر لامذهبی حق حیات دارد جزء فعالیتهای دینی و متدینین و روحانیون.
خلاصه صحبتهای ایشان این بوده که من از مبارزه در راه خدا دست نمیکشم و میگفت حتی امسال بعضی از علماء تهران را دستگاههای انتظامی تهدید میکردند که بمنزل من برای روضه نیایند و بعضی ها هم نیامدند اقایان با حسین بن علی همین کار شد ولی به بینید که حق با حسین بن علی بوده است یا با یزید شما مردم هم بعد از من خواهید تشخیص داد حق با من است یا با این اقایان ـ اقایان از حوادث نمیتوان ایمن بود از همین حادثه لارپند بگیرید بخدا صبر خدا طول دارد بالاخره خداوند در کمین شما نشسته و ما مردم را در خانه های خدا جمع آوری کرده دعا میکنیم و این دعاها اثر زیادی دارد.

توضیحات سند:

1 ـ دکتر اقبال در این تاریخ نخست وزیر بود.
پیرامون شخصیت وی قبلاً توضیح داده شده است.
2 ـ حجه الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی متولد 1327 ه.
ق در تهران، از وعاظ نامی عصر حاضر و در طول دوران مبارزات ملت ایران با سخنرانیهای خود به افشاگری علیه چهره کریه ظلم و ستم عصر پهلوی می پرداخت.
وی روش نوین را در وعظ و خطابه پایه ریزی کرد و صاحب تالیفاتی نیز می باشد.
ایشان یکی از مسؤلین جامعه وعاظ بوده و در تاریخ 27 /9 /77 ه.
ش دارفانی را وداع گفت.
3 ـ مباهله به معنی لعنت کردن و نفرین کردن است و داستان آن از این قرار است که پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه و گسترش نفوذ اسلام در اقصی نقاط جزیره العرب و دعوت پیامبر از پیروان دیگر مذاهب برای پذیرش دین اسلام، گروهی از نصارای نجران برای آگاهی از دین و دعوت جدیدی که پیامبر اسلام منادی آن است به مدینه وارد میشوند و جریان مباهله آنان با پیامبر اسلام در تفسیر قمی به نقل از حضرت صادق(ع) چنین است: «چون نصارای نجران به جانب رسول الله(ص) آمدند، وقت نمازشان رسید، به عادت خود مشغول ناقوس زدن شده به نماز ایستادند، اصحاب بحضرت گفتند: آیا روا باشد که اینان در مسجد تو چنین کنند؟ فرمود: آنها را واگذارید.
چون از نماز فارغ شدند متوجه رسول اکرم(ص) شده گفتند: به چه دعوت میکنی؟ فرمود: به شهادت لااله الاالله و اینکه من رسول اویم و عیسی بنده مخلوقی است که هم می خورد و هم می آشامید و هم از او حدث صادر میشد.
گفتند: اگر چنین است پس پدر او کیست؟ وحی بر پیغمبر نازل شد و دستور رسید که بگو: درباره آدم چه می گویید؟ آیا آدم بنده و مخلوق بود یا نه؟ گفتند: آری.
فرمود: پدر او کیست؟ در این موقع مبهوت شده و پاسخی نتوانستند.
پس خداوند آیه: «فَمَنْ حاجَّکَ فیه من بعد ما جائکَ من العلم فَقُلْ تعالَوا نَدْعُ اَبنائَنا و اَبنائَکُم و نِسائَنا و نِسائَکُم و اَنفُسَنا و اَنفُسَکُمْ ثُمَّ نبتَهِل فَنجْعَلْ لَعْنَهَّ اللّه ِ علی الکاذبین» (آل عمران / 61) نازل فرمود، سپس رسول خدا فرمود: با من مباهله کنید، اگر من راستگو بودم لعنت الهی بر شما نازل شود و اگر کاذب و دروغگو بودم لعنت الهی مرا فرا میگیرد، گفتند: به انصاف سخن گفتی.
برای مباهله وعده نهاده به سوی خانه هایشان رفتند، چون به منزل های خود رسیدند رؤسای آنان گفتند: محمد(ص) اگر با قوم خود برای مباهله آمد با او مباهله خواهیم کرد لیکن اگر تنها اهل بیتش را آورد با او مباهله نمی کنیم، زیرا اهل بیتش را به چنان خطر عظیمی نخواهد آورد.
جز آنکه صادق باشد.
صبح شد و موقع قرار دادشان رسید، دیدند محمد(ص) در حالیکه همراه او یک مرد و یک زن و دو فرزند است می آید، پرسیدند اینها کیانند؟ گفتند: آن مرد پسرعم و وصی و دامادش علی بن ابیطالب و آن زن دخترش فاطمه، و آن دو کودک حسن و حسین فرزندان دخترش فاطمه می باشند.
داستان را که چنان دیدند همگی متفرق شده از مباهله روگردان شدند و به رسول الله (ص) عرضه داشتند: ما را از مباهله معاف دار که ما تو را راضی نماییم، پس حضرت با آنان به دادن جزیه یی (مالیات و خراج غیر مسلمانان به حکومت اسلامی) مصالحه فرمود.
» جهت اطلاع از تفسیر کامل آیه مباهله و داستان آن و افتخار و شرافتی که بخاطر وقوع چنین پیشامدی نصیب عترت پیامبر(ص) شد به تفسیر المیزان مراجعه شود.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ جواد فومنی حائری به روایت اسناد ساواک صفحه 211


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.