تاریخ سند: 26 اردیبهشت 1333
دومین صورتجلسه
متن سند:
تاریخ: 26 /2 /1333
دومین صورتجلسه
دومین جلسه کمیته مرکزی سه نفری بانوان کوک در تاریخ یکشنبه 26 /2 /33 ساعت ده و نیم صبح در منزل بانو عشرت معاضد تشکیل صورتجلسه قبل قرائت و تصویب شد.
نظر به اینکه شرفیابی اعضای کمیته مرکزی پارتیزانی بانوان کوک حضور علیاحضرت ملکه ثریا پهلوی1 توسط رابط اطلاع داده شده که حاضر باشند برای روزی که تعیین میشود به پیشگاه علیاحضرت معرفی شوند، نظریه کمیته مرکزی بانوان بر این است که چون شرفیابی بانوان اعضای کمیته قطعاً بدون اطلاع بانوان درباری نخواهد بود و از طرفی طبق قسمنامه باید اعمال کمیته سری باشد، لذا استدعا دارند فرماندهی کل، امر و مقرر فرمایند قسمی این شرفیابی به عمل آید که ایجاد سوءتفاهم بین بانوان عضو کمیته، که ضمناً عضو هیئت مدیره جمعیت خیریه ثریا پهلوی نیز میباشند، با بانوان درباری که آنها هم همین سمت را دارند، نکند.
ضمناً برای انتخاب و گرفتن اعضای جدید، بین سه نفر بانوان نامبرده مذاکرات مفصل به عمل آمد و تصمیماتی گرفته شد که در جلسه بعد آمادگی یک عده از بانوان را به عرض کمیته مرکزی برسانند. بانو ایران پایور فعلاً مورد نظر و تأیید کمیته میباشد.
جلسه در ساعت 12 ختم و جلسه آینده به روز دوشنبه 10 خرداد 33 موکول گردید.
عشرت معاضد 26 /2 /33 . مریم کیا 26 /2 /33
توضیحات سند:
1. ثریا اسفندیاری فرزند خلیل خان در سال 1311ش در بیمارستان میسیونرهای انگلیسی در اصفهان به دنیا آمد. مادرش زنی آلمانی به نام «اواکارل» بود که بعد از به دنیا آوردنِ ثریا، به دلیل وضعیت نامطلوب بهداشتی در ایران، به برلین رفت و پس از 5 سال در سال 1316ش به ایران بازگشت. تحصیلات ثریا در مدارس مادام الی منتال و بهشتآئین اصفهان سپری شد و در سال 1326ش که در کلاس چهارم متوسطه تحصیل میکرد، به همراه خانواده به سوئیس مهاجرت نمود. 18 ساله بود که در سال 1329ش، به عنوان دومین همسر شاه، با محمدرضا پهلوی که 32 سال داشت، ازدواج کرد و ملکه ایران شد. شرایط حاکم بر دربار و همچنین نازا بودنِ ثریا موجب شد تا این ازدواج در اسفندماه سال 1336ش به طلاق منجر گردد. او که دارای مذهب مسیحی شده بود و از ابتدا تربیتی دوگانه داشت، پس از طلاق به اروپا رفت و در سفرهای متعدد به عیاشی مشغول شد. گاهی هنرپیشه شد و گاهی به نوشتنِ کتاب پرداخت. وی در سال 1380ش در آلمان از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 101