تاریخ سند: 11 اسفند 1352
صورتجلسه مذاکرات شورای هماهنگی شهرستان بجنورد جلسه یکصد و بیست و هشت
متن سند:
صورتجلسه مذاکرات شورای هماهنگی شهرستان بجنورد جلسه یکصد و بیست و هشت مورخه 11 /12 /52
شرکتکنندگان .
1 . سرهنگ ستاد فیضالله کمانگر . سرپرست تیپ 1 و رئیس شورا
2 . سرهنگ دوم شهربانی احسان شکوه صارمی . رئیس شهربانی بجنورد
3 . سرهنگ دوم ستاد حسن دبیری . فرمانده منطقه ژاندارمری بجنورد
4 . اسمعیل مهرآموز . رئیس ساواک بجنورد
کمیسیون شورای هماهنگی در ساعت 1000 روز 11 /12 /52 در دفتر فرمانده تیپ 1 و رئیس شورای هماهنگی تشکیل گردید و پس از اعلام رسمیت جلسه توسط رئیس شورا، مطالبی به شرح زیر عنوان گردید.
رئیس ساواک.
1 . اخیراً دو نفر آخوند که تبعیدی بودند به نام شیخ محمد داداشزاده و یحیی انصاری1 در راه کرمان فرار کردهاند که دستگیری آنان لازم است. نیروهای انتظامی و امنیتی هر کجا به این دو نفر برخورد کردند بایستی در دستگیری آنان اقدام نمایند.
2 . در اوایل دی ماه سال جاری، یک هماهنگی و موافقتهایی بین سازمانهای چریکی در سطح کشور به عمل آمده که منظور اصلی آنها، از بین بردن ساواک بخصوص در نقاط دورافتاده و ایجاد سر و صدا و به هم زدن آرامش و امنیت کشور است؛ علیهذا بایستی بین کلیه سازمانهای امنیتی در منطقه، رابطه و هماهنگی کامل برقرار باشد؛ بخصوص از ریاست شهربانی بجنورد تقاضا میشود اوامری در مورد کنترل دقیق هتل و مسافرخانهها و اینکه هتلها و مسافرخانهها موظف باشند صورت اسامی مسافرین را در دفاتر ثبت نمایند و صورت مسافرین عرب زبان و افراد مشکوک که دارای مدارک شناسایی نیستند، بلافاصله به شهربانی بدهند که شهربانی بتواند بدون فوت وقت، افراد فوق را زیر نظر گرفته و در صورت لزوم، ضمن اطلاع به ساواک همکاریهای لازم انجام شود.
3 . اخیراً تعدادی دانشجو دستگیر شدهاند که مردم را به همکاری با خمینی و مخالفت با دولت تشویق مینمودهاند و پس از بررسی و تحقیق در اطراف آنها، معلوم گردید که نامبردگان به جبهه رهائیبخش خلق2 که مرکز آن در خارج از کشور است، بستگی دارند. از منزل آنان تعدادی بمب ساعتی و مواد منفجره به مقدار زیادی به دست آمده. علیهذا از ریاست شهربانی تقاضا دارد با همکاری ساواک، معلمین و جلسات و دورههای آنان را زیر نظر قرار دهند.
رئیس ژاندارمری بجنورد اظهار داشتند.
برابر اطلاع، هدف خرابکاران بیشتر متوجه ژاندارمری و پاسگاههای ژاندارمری میباشد، لذا ضمن اینکه بایستی به مراقبت و حفاظت توجه کامل شود، از همکاران استدعا دارم در مورد حفاظت اماکن و تأسیسات دستورات مؤکدی صادر فرمایند.
رئیس شهربانی بجنورد.
رؤسای هتلها و اماکن را خواستهام و دستورات لازمه را به آنها داده و خواهم داد، علاوه بر این به مأمورین اطلاعات شهربانی دستور داده شده هر شب ساعت 2000 به هتلها و مسافرخانهها مراجعه و نام افراد را در دفاتر مربوطه آنها بازدید و مراقبتهای لازم را انجام دهند.
جلسه در ساعت 1200 خاتمه و جلسه بعد به روز شنبه مورخه 25 /12 /52 ساعت 1700 موکول گردید.
توضیحات سند:
1. آیتالله یحیى انصارى شیرازى، فرزند محمد در سال 1306ﻫ ش در نوادیجان سرکوه از توابع داراب فارس متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتى وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید بزرگ زمان خود امام خمینی (ره)، آیتالله سیدحسین بروجردی و آیتالله مرتضی حائری یزدی بهرهمند گردید. وی در دوران نهضت امام خمینی (ره) همواره در صف مقدم قرار داشت. در مرداد ماه سال 1343 پس از منبر رفتن در مسجد امام حسن، مورد تذکر قرار گرفت. در مورخه 12 /12 /43 به جرم اقدام بر ضد امنیت داخلى دستگیر و بازداشت شد و در مورخه 7 /1 /44 از زندان آزاد و قرار بازداشت وى به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید. او در پى ایراد سخنرانىهاى افشاگرانه در مورخه 2 /10 /44 از سوى ساواک ممنوعالمنبر شد. در یکى از گزارشهاى ساواک درباره وى چنین آمده است: «نامبرده بالا از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینى در شهرستان قم بوده که در فعالیتهاى ضد امنیتى و تحریک طلاب علوم دینى و متعصبین مذهبى به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعى مورخه 22 /5 /52 شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجبارى در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متوارى مىباشد.»
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره مدافع آرمانهای انقلاب و نظام بوده است. زندگی ساده و زیطلبگی او در طول سالهای بسیار طولانی تفاوت چندانی نداشت و در منزل بسیار سادهای زندگی میکردند. آیتالله انصاری شیرازی تا اواخر عمر در قم حضور داشت و به تدریس و تألیف مشغول بود. ایشان در دیماه 1393 به ملکوت اعلی پیوست و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) آرام گرفت.
2. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یکی از گروههای چریکی و مسلحانه است کـه در دهه 1340 و 1350 به فـعالیت پرداخت، محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بـدیعزادگان بنیانگذاران ایـن گـروه بودند که از دوران دانشجویی در فعالیتهای نهضت آزادی شرکت داشـتند. نـامبردگان در سال 1344 ابتدا گروهی به نـام جنبش رهـاییبـخش ایـران بر اساس الگوی سـازمان الفـتح پیریزی کردند و در اواخر سال 1347 پس از سه سال کـار در زمینه ساختار تشکـیلاتی، مطالعه و بـررسی انـقلابها و شناخت نسبی از جامعه ایران و نیز تدوین برنامههای آموزشی برای ترویج عملیات مسلحانه به تنظیم و تدوین استراتژی خـود پرداخته و به سازمان مجاهدین خلق تغییر نام دادند. اعضای این سازمان در صدد بـودند تـا همزمان با برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد سـاله شـاهنشاهی در سال 1350 عملیات مسلحانه گستردهای در سـطح کشور صورت داده و برخی از مناطق و اماکن حساس را منفجر نـمایند، لیکن واسطه تهیه اسلحه به نـام شاهمراد دلفانی که از عناصر ساواک بـود در درون سـازمان نفوذ کرد و اطلاعات قابل توجهی از سازمان و عناصر و برنامههای عملیات نظامی آنان را در اختیار ساواک گـذاشت کـه مـنجر بـه دستگیری سران سـازمان و اکثریت اعضای آن گردید. افراد باقیمانده سازمان موفق شدند با مخفی شدن در خانههای امن و مسلح شدن، شـروع بـه تـجدید سازمان و فـعالیت نـمایند و در سالهای 51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه خود را تشدید کردند و در جریان این فعالیتها عدهای از آنها دستگیر و یا کشته شدند و در اوایل سـال 1354 بـاقیمانده اعضای سازمان اختلاف ایـدئولوژیک پیدا کـردند و ساواک نیز با استفاده از فـرصت برای ضربه زدن بیشتر به سازمان بیانیه اعلام موضع ایدئولوژیک را در بیرون از سـازمان انـتشار داد و در این مرحله بـخش قـابل توجهی از نیروهای سازمان بـه مارکسیسم روی آوردند و فـقط عده کمی از جناح مسلمان تـغییر روش ندادند و به رغم فشارها و مشکلات فراوان با عناوین جدید همچون گروه مهدیون در اصفهان گروه شیعیان راستین در همدان و گروه فریاد خلق خاموش در تبریز و ... به فعالیت خود ادامه دادند. به هر حال دستگیر و کشته شـدن عدهای از اعضای سازمان اجازه فعالیت بیشتر را از این سـازمان گرفت و تنها با اوجگیری انقلاب در اواخـر سـال 1356 و 1357 توانستند بـه فـعالیت مـجدد رو بـیاورند ولی در بـه حـرکت درآوردن ملت مسـلمان ایـران و اجتماعات عظیم مـردمی و اعتصاباتی که رژیم را از پای درآورد نقش چشمگیری نداشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی با اتخاذ روشهای متضاد و حرکات منافقانه نهایتاً به رویـارویی بـا انقلاب پـرداخـتند و در سـال 1360 دست بـه اقدامات مسلحانه زدنـد کـه بـا مقابله قـهرمانانه نـهادهای انـقلابی و مردم نهایتا به غرب پناهنده شده و بعدها ننگ همراهی و همدستی با صدام را گردن نهادند. (ر.ک: ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تقی نجاریراد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تروریسم ضدمردمی، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 154