تاریخ سند: 4 شهریور 1346
موضوع : احمد مصطفوی فرزند آیت الله خمینی
متن سند:
از : سرو
به : 316شماره : 1911
پیرو : 1773 ـ 21 /5 /46
نامبرده بالا در حدود یک سال قبل به طور
غیرمجاز به عراق مسافرت و در آن موقع
ملبس به لباس روحانیون نبوده و پس از
مسافرت به نجف تغییر لباس داده است
مشارالیه جزو سیاهی لشگر در جلسه منزل
شیخ محمد صادقی1 شرکت می کرده و در
حدود یک ماه و نیم قبل از کنسولگری ایران در
کربلا ورقه عبور گرفته و از مرز خسروی وارد
ایران شده که طبق اطلاع در ایران دستگیر
شده است.
یک نسخه از این گزارش در پرونده شیخ محمدصادقی ضمیمه گردید.
در پرونده احمد مصطفوی بایگانی شود.
20 /6 /46
توضیحات سند:
1ـ آیت الله شیخ محمد صادقی تهرانی فرزند رضا در سال 1307 شمسی در تهران متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات
جدید تا مقطع «سیکل دوم» به تحصیل علوم دینی روی آورده و به کسوت روحانیت در آمده و به مدت دوازده سال در
شهر مقدس قم و در جمع طلاب مدرسه های فیضیه و حجتیه از محضر درس حضرات آیات عظام خوانساری، حجت و
اندکی نیز آیه اللّه العظمی بروجردی بهره برده است.
وی در سال 1330 به تهران بازگشته و پس از اخذ «تصدیق مدرسی»
وارد دانشگاه تهران ـ دانشکده معقول و منقول ـ شده پس از اخذ مدرک لیسانس به عنوان دبیر به جمع معلمان «وزارت
فرهنگ» (آموزش و پروش فعلی) می پیوندد.
از سال 1337 در خلال تبلیغ و تدریس و تألیف به تحصیل در دوره دکتری
اشتغال می ورزد و ظاهرا در سال 43 فارغ التحصیل می گردد.
هنگام فعالیت های فداییان اسلام در قم و تهران از آنان هواداری کرده و در زمان مصدق نیز چند منبر به طرفداری از او
رفته است.
از سال 1336 تا زمانی که مرحوم آیه اللّه کاشانی در قید حیات بود منبری ویژه ایشان محسوب می شد و
همواره در خطابه های خویش از آن مرحوم تجلیل می نمود.
او خود گفته است که او را همچون پدر، لسان المحققین لقب
داده بودند و در جای دیگر خود را از بستگان سید ابوالحسن اصفهانی معرفی و علامه طباطبایی صاحب کتاب شریف
المیزان را نیز دوست خود قلمداد کرده است.
اولین سخنرانیهای تند او علیه دستگاه حکومت طاغوت از سال 1343
آنگاه که در عراق بود شروع شد.
همان زمان بود که ساواک تصمیم می گیرد با تمدید گذرنامه اش مخالفت کند و از طرق
مختلف دیپلماسی و هماهنگی با مقامات عراقی او را به ایران بازگرداند و با وی برخورد کند ولی موفق نمی شود.
چگونگی سفر به عراق را صدور و پخش اعلامیه ای به زبان عربی با امضای «حزب اللّه » علیه حکومت شاه در خصوص
انقلاب به اصطلاح سفید و تبعید حضرت امام (ره) در مکه دانسته اند.
همان هنگام بود که «اردلان» سفیر کبیر شاه در
عربستان به دولت عربستان شکایت می کند و دکتر صادقی دستگیر و پس از چندی با وساطت ایرانیان، آزاد و از همانجا
عازم عراق می شود.
در سال 1348 در پی ردّ درخواست دولت بعث در خصوص انجام سخنرانی علیه حکومت ایران، زمینه را مساعد حدس
زده از طریق نامه ای به دوست خود «آقای موسوی واعظ» از او در برابر دولتیان ـ برای بازگشت به ایران و نادیده گرفتن
گذشته ها ـ استشفاع می کند لیکن ساواک پذیرش آن را منوط به صدور اعلامیه و انجام سخنرانی به نفع شاه و
عذرخواهی رسمی از گذشته ها می داند که طبیعتا نمی پذیرد و سرانجام با گذرنامه ای جعلی از عراق به لبنان سفر کرده،
در مسجد «برج البراجنه» چند سخنرانی علیه عراق به خاطر اعدام پنج طلبه شیعه انجام می دهد.
از همان زمان پایگاه فعالیت های وی در لبنان مسجد برج البراجنه شد تا سال 54 و به روایتی 55 این فعالیتها علیه
دستگاه شاه و در جهت حمایت از فلسطینیان ادامه یافت و سپس راهی کشور حجاز شد.
بسیار کوشید تا مقامات
سعودی را برای صدور اجازه تدریس در مکه معظمه متقاعد کند لیکن سخنرانی وی علیه تاریخ شاهنشاهی، سفارت
ایران در عربستان و ساواک را بر آشفته و عصبانی کرد و آنان تمام همّ خود را مصروف جلوگیری از فعالیت های او کردند.
با اطلاع از هجرت امام از نجف به پاریس به امام (ره) ملحق شده و به نمایندگی از ایشان در «خانه ایتالیا» شرکت کرده،
«حکومت اسلامی» را تبیین می کند.
از دیگر اقدامات او علاوه بر آنچه گفته آمد می توان به تأسیس جمعیت امر به معروف و نهی از منکر در عراق اشاره کرد که
ساواک و عوامل وابسته به حکومت ایران همواره در صدد برهم زدن مجالس آن بودند.
از وی تألیفات بسیاری در
زمینه های مختلف از جمله «تفسیر قرآن» با نام «تفسیر الفرقان» دارد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 95