تاریخ سند: 27 اردیبهشت 1356
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 27 /2 /2536[1356]
به: 312 شماره: 20916 /20 ﻫ12
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری
13560227
نامبرده بالا به طور خصوصی مطالب زیر را اظهار داشته است. اخیراً دکتر شیبانی1 از زندان آزاد شده. خبرنگارانی که از خارج برای بازدید زندانها به ایران آمدهاند، موفق به دیدن همه زندانها نشدهاند. زندانیان سیاسی در وضع نامساعدی به سر میبرند. منصور2 و دار و دسته او با تمام بیرحمی کشور را غارت میکنند و از هر نوع خشونت به مردم کوتاهی نمینمایند. انتقاد شدید از وضع گرانی سطح زندگی. اصغر حاج سیدجوادی که آدم روشنفکری است اقدام به نوشتن نامهای خطاب به منصور نموده و طی چندین صفحه وضع اجتماعی ایران را تحلیل نموده و یادآور شده اگر منصور مسئولیت به گردن گرفته، چرا با فساد موجود مبارزه نمیکند و اگر برابر قانون فرد غیر مسئول است، چرا در کارها دخالت میکند. کمیسیون شاهنشاهی دخالت در قوه قضائیه بوده و برخلاف قانون اساسی است. اگر کار آن دستگاه قانونی است بیاید و به این دو مورد تخلف رسیدگی کند. یکی اینکه فلان کارخانه در حالیکه قبلاً برای آن قیمت کمتری تعیین شده، با قیمت بیشتری به بانک عمران فروخته شده و فروشندگان همان خریداران هستند و عواید این معامله به جیب بنیاد، یعنی به جیب منصور میرود. مورد دوم فعالیتهای شاهپور محمودرضا3 در مورد کشت تریاک و عواید سرشاری که عاید وی میگردد. حاج سیدجوادی مطالب دیگری هم نوشته است. نامبرده قبلاً با نیروی سوم همکاری داشت و در حال حاضر هم اگر مردم را برای میتینگ دعوت کند من نمیروم، چون زیاد به وی اعتماد ندارم. حاج سیدجوادی نسخههای نامه مزبور را برای افراد زیادی فرستاده است.
مهدی غضنفری در پاسخ به سئوال اینکه چرا اللهیار صالح چنین نامهای نمیدهد میگوید در حد اللهیار صالح نیست، زیرا اگر بخواهد اقدام نماید باید فقط در چند خط اعلامیه بدهد که مردم قانون اساسی لگد مال شده. مجلسین غیرقانونی هستند. در این مورد برای شنیدن سخنانم در فلان جا جمع شوید. ولی صدور چنین نامههایی در حد دکتر صدیقی میباشد.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
دایره بررسی. بهرهبرداری گردد. 28 /2
در پرونده 23000 بایگانی شود. 2 /3 /36
توضیحات سند:
1. عباس شیبانى در سال 1310ش در تهران و در خانوادهاى مذهبى متولد شد. در 16 مهرماه 1332 به همراه تعدادى از اعضاى کمیته دانشگاه نهضت ملى، در اعتراض به محاکمه دکتر مصدق، دانشگاه را تعطیل کردند. وى از مؤسسان گروههاى مذهبى دانشجویى در سال 1330 بود که در اولین گردهمایى دانشجویان در سال 1339 در مقام سخنگوى آنها سخنرانى کرد. دکتر شیبانى در سال 1335، پس از به راه انداختن تظاهرات عظیمى در پشتیبانى از مصر و علیه اسرائیل، انگلستان و فرانسه، توسط دکتر اقبال، ریاست دانشگاه تهران، از دانشگاه اخراج و به دست فرماندارى نظامى تهران دستگیر شد. وى به علت فشار افکار عمومى از زندان آزاد و به دانشگاه مشهد تبعید شد. او در مشهد با مرحوم استاد محمدتقى شریعتى آشنا و به فعالیتهاى خود قوت بخشید و به همین علّت مجدداً دستگیر و به زندان قزلقلعه تهران فرستاده شد. دکتر شیبانى علاوه بر اینکه پس از 28 مرداد 1332 از مؤسسان نهضت آزادى مقاومت ملى بود، عضو موسسان جبهه ملى دوم نیز به شمار مىرفت. وى در سال 1341 به نمایندگى دانشگاه در کنگره جبهه ملى معرفى شد، ولى با اعتراض به نپذیرفتن نهضت آزادى ایران در احزاب جبهه ملى به دلیل گرایشهاى مذهبى، کنگره را ترک و به نهضت آزادى پیوست. در 6 بهمن سال 1341 که رژیم شاه، سران نهضت را دستگیر و به زندان انداخت، همراه دکتر سحابى، مهندس بازرگان و آیتالله طالقانى محاکمه و به 6 سال زندان محکوم شد و در سال 1347 از زندان آزاد شد.
دکتر شیبانى، پس از شهادت آیتالله سعیدى در سال 1349 در مراسمى که براى بزرگداشت ایشان گرفته شده بود، سخنرانى نمود و به همین دلیل به دست ساواک دستگیر و به 6 ماه زندان محکوم شد. ایشان در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته پزشکى فارغالتحصیل شد و همزمان با فعّالیت و مبارزه سیاسى در جنوب تهران، در درمانگاه خیریّه ولى عصر به طبابت مشغول شد. دکتر شیبانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مسئولیتهاى متعددى از جمله نمایندگى مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسى، عضویت شوراى انقلاب، وزارت کشاورزى دولت موقت، عضویت هیئت امناى بنیاد مسکن انقلاب اسلامى، عضویت شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى، سرپرستى دانشگاه تهران و نمایندگى مردم تهران در پنج دوره مجلس شوراى اسلامى را برعهده داشته است. ایشان همچنین در اوّلین انتخابات ریاست جمهورى نامزد حزب جمهورى اسلامى شده بود.
2. منصور، یکی از اسامی مستعاری است که در مکاتبات ساواک جایگزین نام محمدرضا پهلوی میگردید.
3. محمودرضا پهلوى، ششمین فرزند رضاشاه و دومین فرزند از عصمتالملوک دولتشاهى در 12 آبان 1305 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات نظام را در ایران گذراند. در واقعه شهریور 1320 از همراهان رضاخان در تبعید بود. بعد از مرگ رضاشاه و بازگشت به ایران براى تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بازرگانى و صنعتى در دانشگاه کالیفرنیا و میشیگان تحصیل کرد. محمودرضا در سال 1333 با مهردخت اعظم زنگنه ازدواج کرد که سه سال بعد این وصلت به جدایى انجامید. وى در سال 1343 با مریم اقبال دختر منوچهر اقبال نخستوزیر و رئیس هیئت مدیره شرکت نفت ازدواج کرد. محمودرضا در امر سرمایهگذارى و داشتن سهام در شرکتهاى مختلف یکى از افراد شاخص خاندان پهلوى بود. وى 24 مؤسسه صنعتى و چندین معدن و یک کارخانه آجر و یک کارخانه لاستیک اتومبیل داشت. علاوه بر این نوع فعالیتها، محمودرضا با دارا بودن مرغوبترین زمینها براى کشت خشخاش، بزرگترین تولیدکننده تریاک در ایران بود. وی پس از انقلاب کشور را ترک کرد و در سال 2001 در آمریکا درگذشت.
ر. ک: پهلوىها، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، جلد دوم، ص 357 ـ 360
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 550