تاریخ سند: 20 مرداد 1348
موضوع : جلسه در منزل سیدصادق روحانی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 2346 /21 ـ
20 /5 /48 منبع ـ 1361
روز 17 /5 /48 سیدکلانتر در منزل سیدصادق
روحانی در حضور جمعی اظهارنظر نمود که
خوب است آقا (سیدصادق روحانی) به
مناسبت ایام فاطمیه مجلس روضه برپا کند و
مرا هم دعوت کند که منبر بروم مرتضی برقعی
واعظ گفت به نظرم آقا (سیدکلانتر) باز احتیاج
به وجه دارند سیدکلانتر در جواب گفت خیر
من مقدمه خوان شما هستم در این موقع
عده ای افغانی و پاکستانی نیز وارد منزل
سیدصادق شدند و دست ایشان را بوسیدند و
در این احوال گاهی اشخاصی هم نزد
سیدصادق می رفتند و به نام این که عرض خصوصی داریم وجهی به او می دادند در این بین از
سیدصادق سوال شد که شنیده ام شما قصد دارید از قم هجرت کنید سیدصادق جواب داد کذب
محض است در این وقت شخصی به صورت مزاح گفت فعلاً وقت بهره برداری از این تبعید است.
آقا (سیدصادق) هرگز خرمن خود را آتش نمی زنید.
فردا صبح زود در حدود ساعت 5 آیت الله
نجفی تنها به خانه سیدصادق آمدند و بعد از ایشان آقای آیت الله [ابوالفضل ]زاهدی وارد منزل
سیدصادق شدند.
نظریه منبع ـ در مورد آمدن عده ای افغانی و پاکستانی به نظر می رسد دستی در کار بوده که در
صحن مطهر تبلیغ می کرده که بروید یکی از علما آمده او را زیارت کنید.
نظریه رهبر عملیات ـ مفاد گزارش و نظریه منبع صحیح به نظر می رسد و این کلمه مرتضی
برقعی که به کلانتر گفته (باز آقا احتیاج به وجه دارند.) اشاره به گفتار قبلی سیدکلانتر بوده که
قبلاً گفته بوده من از مخالفت با دولت صاحب خانه.
زن.
فرش و جواهر شدم.
نظریه امنیت داخلی ـ مفاد گزارش منبع صحیح است سیداحمد کلانتر سوابق روشنی دارد و در
محل وی به سیددیوانه مشهور است نامبرده از این اظهارنظر در مورد تشکیل مجالس روضه
قصد بهره برداری مادی جهت خود داشته و احیانا خواسته است در مسائل مختلف
اظهارنظرهایی بکند و به اصطلاح روحانی را به صورت یک آیت الله [ناخوانا] نماید.
رئیس ساواک ـ نظری فعلاً نیست.
رونوشت برابر اصل است
اصل در پرونده 30268 بایگانی است
در پرونده آیت الله نجفی بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد کلانتر فرزند سلطان در 1314ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات
حوزوی را در حوزه های علمیه قم و نجف انجام داد.
با شروع نهضت اسلامی به جنبش پیوست.
در 20 شهریور
1344 به اتهام نشر اکاذیب و شایعات بی اساس دستگیر و با قید کفیل آزاد گردید.
4 ماه بعد به دلیل عدم توجه
به دستور مأموران رژیم دوباره دستگیر و به 3 ماه حبس محکوم شد.
در سال 1345 ش به اتهام فعالیتهای
مضره برای مدت 4 ماه به فردوس تبعید شد.
در 18 آذر 1348 به اتهام ایراد مطالب تحریک آمیز درباره آزادی
زنان در ساوه دستگیر و 4 ماه و 15 روز حبس بود.
خرداد سال بعد باز به اتهام تحریک مردم سه سال به زابل
تبعید گردید که به علت تداوم مبارزه از آنجا به سراوان منتقل شد.
در آنجا نیز به اتهام اهانت به شاه بازداشت و
به 2 سال حبس تأدیبی محکوم و در تاریخ 10 مهر ماه 1351 به زندان رفت و تا 29 شهریور 1353 زندانی بود.
در خرداد 1354 به اتهام شرکت در تظاهرات دستگیر ولی از اتهام انتسابی تبرئه شد.
در سال 1357 در انارک
نائین مجبور به اقامت شده بود که با اوجگیری انقلاب اسلامی به قم آمد و در تظاهرات 14 آذر آن سال بر اثر
برخورد گلوله از ناحیه پا مصدوم شد.
(پرونده ساواک به نقل از یاران امام به روایت اسناد ساواک، سردار سرافراز
شهید حجت الاسلام سیدعلی اندرزگو، ص 102).
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 481