متن سند:
اولین جلسه کمیته مرکزی حزب ملیون [پس از استعفای منوچهر اقبال] با حضور آقایان
محمود جم ـ فتح اله نوری اسفندیاری ـ حسام الدین دولت آبادی ـ دکتر احمد امامی1 ـ دکتر
محمد شاهکار2 ـ دکتر لطفعلی صورتگر3 ـ سرتیپ محمدعلی صفاری4 ـ دکتر بیانی ـ مرتضی
سرمد5 ـ موسی خطاطان6 ـ محمد سعیدی ـ نبیل سمیعی7 ـ محمود منصوری به ریاست آقای
فتح اله اسفندیاری در محل...
.
و پس از مذاکراتی که برای انتخابات هیئت رئیسه کمیته به عمل آمد
اخذ رأی مخفی شد و در نتیجه جناب آقای محمود جم به سمت ریاست جلسات کمیته و جناب
آقای فتح اله نوری اسفندیاری به سمت رئیس کمیته جناب آقای دکتر احمد امامی به سمت
دبیرکل و جناب آقای موسی خطاطان خزانه دار حزب به اتفاق آرا انتخاب شدند.
که طبق مفاد
اساسنامه حزب به وظایف خود عمل کنند.
2ـ برای انجام وظایف در ماده 14 اساسنامه جناب آقای نبیل سمیعی انتخاب گردیدند که در
جمعیت خزانه دار حزب کلیه اوراق و اسناد مالی را امضا نمایند.
3ـ کمیته مرکزی به آقایان محمدعلی مسعودی8 و محمود منصوری اختیار و وکالت می دهد که
برای ثبت انتخابات جدید حزب و تغییراتی که در اساسنامه به عمل آمده به ادارات و دوایر تابعه
شهربانی کل کشور وزارت دادگستری مراجعه نموده و تا نتیجه نهایی و ثبت رسمی مواد بالا
هرگونه اقدامی که لازم باشد به عمل آورند و کلاً مرقوم برای انجام وکالت بالا دارای همه نوع
اختیار می باشند می توانند هرگونه امضایی که مورد لزوم باشد به عمل آورند.
توضیحات سند:
1ـ احمد امامی فرزند غلامعلی سال 1289 در تهران متولد شد.
وی تحصیلات خود را تا دکترای در طب ادامه
داده و به استادی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران نائل آمده است.
وی مدتی ریاست بهداری شرکت
بیمه و بانک ملی را عهده دار بوده است.
او از دوستان دکتر اقبال بوده و با عضویت در حزب ملیون فعالیت
قابل توجه ای داشته که در سال 41 دبیرکلی حزب ملیون را عهده دار بوده است.
(پرونده احمد امامی در
ساواک)
2ـ محمد شاهکار وی بر اساس اسناد و سوابق ساواک دارای دکترای حقوق از پاریس و مدتی در وزارت
دادگستری مشغول بکار بود و سپس به شغل وکالت روی آورد.
وی عضو کلوپ عصر، نماینده دوره
بیستم مجلس شورای ملی و از دوستان نزدیک دکتر اقبال، عضو حزب میلیون و عضو انجمن ایرانی حقوق
بین المللی بوده است.
از او تألیفاتی نیز در علم جزا وجود دارد و ساواک مدعی است نامبرده اهل زد و بند و
دسته بندی بوده است
3ـ میرزالطفعلی خان صورتگر، فرزند میرزا آقاخان شیرازی به سال 1279ش در شیراز چشم به جهان
گشود.
تحصیلات مقدماتی را در شیراز آموخت سپس برای تکمیل تحصیلات خود تصمیم گرفت به
انگلستان برود.
ابتدا به هندوستان رفت تا از آنجا رهسپار لندن شود اما پس از اقامت دوساله در هند و ادامه
تحصیل به شیراز برگشت و علوم ادبی و نقدالشعر را در نزد نصیرالدین فرصت الدوله آموخت.
در اداره
دارائی شیراز مشغول کار شد اما پس از مدتی به وزارت معارف منتقل و آموزگار شد.
در همین سالها مجله
ادبی سپیده دم را منتشر می ساخت در 1305 ش به تهران آمد و همراه چند محصل دیگر عازم لندن شد؛ در
رشته ادبیات زبان انگلیسی لیسانس گرفت که در همین سفرش با یک دختر انگلیسی ازدواج کرد.
در
1312ش به تهران بازگشت و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول تدریس گردید.
در 1316 ش دوباره
به لندن رفت و پس از دریافت درجه دکترا در ادبیات زبان انگلیسی به کشور خود بازگشت علاوه بر ریاست
دارالانشاء بانک ملی ایران و تدریس در دانشگاه تهران، ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی (دانشگاه
شیراز فعلی) را به عهده گرفت، میرزالطفعلی خان شاعر بود.
و در شعر صورتگر تخلص کرده به آن مشهور
بوده است.
وی در بعدازظهر روز سوم مهر 1349 در تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت.
از صورتگر علاوه
بر مجموعه اشعار، تعدادی مقاله و چند اثر کتاب باقی است که می توان از بین آنها به: «لحن سنجی» تاریخ
ادبیات انگلیسی، اصول اقتصاد و تجارت و ترجمه مقاله های (بیکن) انگلیسی اشاره کرد.
منابع: رکن زاده آدمیت، محمد حسین، دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج 3، تهران، اسلامیه ـ خیام، 1339
ش؛ یادی از صورتگر، هنر و مردم، شماره 85 (1348ش)، ص 12ـ6.
4ـ محمدعلی صفاری فرزند محمدحسین منظم السلطنه است که از ملاکین معروف لاهیجان بوده است.
در
سال 1280 (1285) در لاهیجان متولد تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حقیقت لاهیجان به پایان رسانیده در
سال 1297 به تهران آمده و در مدرسه ایران و آلمان دنباله تحصیل را گرفت و کمی قبل از شروع جنگ
بین المللی بار سفر بست و به روسیه مسافرت کرد و در دانشکده نظامی به تعلیم فنون نظامی پرداخت و تا
پایان جنگ بین المللی گاهی در تهران و زمانی در روسیه به سر برد تا آنکه تحصیلات نظامی خود را تمام
کرد از روسیه یکسر به تهران آمد و بلافاصله وارد ارتش شد و با درجه ستوان سومی قزاق مشغول گردید.
سرتیپ صفاری کلکسیون مشاغل مختلف است با آنکه در خدمت ارتش بوده مدتی معاونت شهرداری را به
عهده داشته و زمانی فرماندار نظامی گرگان و شهسوار شده و بعد از شهریور 20 هنگامی که سرهنگ بوده
به درخواست شخصی به وزارت کشور منتقل شده و در آن وزارت خانه مدتی مدیر کل انتظامات و سپس
مدیر کل کارگزینی بوده و در زمان ریاست دارائی دکتر میلسپو مدیریت کل غله و نان را عهده دار بوده
و بعد از آن به عضویت هیئت مدیره شیلات منصوب و در زمان زمامداری قوام السلطنه ریاست شهربانی
کل کشور به عهده او و واگذار گردید مدتی بعد از سقوط دولت قوام السلطنه این سمت را نیز داشته و در
دربار تقرب خاصی دارد.
در زمان مصدق وی از مسئولیتهایش خلع شد و پس از کودتای 28 مرداد، مدتی شهردار تهران و سپس
نماینده مردم لاهیجان بود و سه دوره نیز در مجلس سنا عضویت داشت.
صفاری در کنار مشاغل اداری، از اعضای کمیته مرکزی حزب ملیون، حزب اتحاد ملی، حزب ایران نوین و
عضو دفتر اجرایی و سیاسی حزب رستاخیز و لژ فراماسونری قوی به شمار می رفته است صفاری با مریم
ابتهاج ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام امیرهوشنگ، ایرج و بیژن بوده است.
(اسناد ساواک)
5ـ سیدمرتضی سرمد فرزند محمدعلی در سال 1290 ه ش در تهران متولد شد.
وی پس از سپری نمودن
مقدمات تحصیلی در سال 1314 از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت و در وزارت دادگستری مشغول
بکار گردید.
نامبرده در وزارت دادگستری در مناصب مختلفی از جمله : دادگاه شهرستان تهران، امانت
شعبه 15 دادگاه بخش تهران، کفالت دادگاههای بخش تهران، ریاست کل دادگاههای بخش تهران، ریاست
شعبه هشت دادگاه شهرستان تهران، ریاست شعبه سه دادگاه شهرستان تهران، مستشار دادگاه استان 3 و
4، دادیار دادسرای استان مرکز، مستشار دادگاه استان مرکز، دادیار دیوانعالی کشور و...
بکار پرداخت.
سیدمرتضی سرمد همچنین به عنوان مأمور در سایر وزارتخانه ها نیز در مسوولیت های مهمی از جمله،
سال 1333 مشاور عالی وزارت دارائی، سال 1334 عضو هیئت مدیره بنگاه آبیاری، سال 1336 مدیرکل
مؤسسه عمران خوزستان، سال 1338 بازرس بانک اعتبارت صنعتی، سال 1339 مشاور عالی سازمان
برنامه، سال 1344 معاون نخست وزیر و سرپرست بازرسی کل نخست وزیری، مدیر شرکت برق
خوزستان، مشاورت وزارت کشاورزی، دبیر سندیکای فلزکاری و شیمیایی ایران، کار کرد.
نامبرده به اکثر کشورهای دنیا سفر نمود و دو بار جهت مطالعه سیستم آب و آبیاری و امورحقوقی به
آمریکا سفر کرد.
مشارالیه در حزب ملیون عضویت داشت و در سال 1339 وی از جمله افرادی بود که دکتر کاسمی قول
نمایندگی مجلس از طرف حزب ملیون را به آنها داد و یک بار هم کاندید نمایندگی مجلس سنا شد.
سید
مرتضی سرمد در سال 1346 عضو جبهه یاران متحد که به اصطلاح خودشان را از افراد شاخص و
شاهدوست مملکت معرفی می کردند بود و با حزب رستاخیز نیز در تهران همکاری داشت.
نامبرده ارتباط
نزدیکی با دستگاه پهلوی داشت و ساواک به کرات با حضورش در مراسم تشریفات موافقت نمود.
سید
مرتضی سرمد به دلیل سرسپردگی به نظام ستم پیشه پهلوی و دول استعماری چندین بار از طرف
محمدرضا مدالهای مختلف از جمله، نشان درجه یک آبادانی و پیشرفت، دو بار نشان درجه 5 تاج و نشان
درجه 3 همایون دریافت کرد.
نامبرده در تشکیلات فراماسونری در لژهای همایون، تهران، مزدا، آریا،
سعدی، ابن سینا، کاوه، عطار نیشابوری، کرمان، ایران، دانش و پهلوی عضویت داشت و از اعضاء
درجه یک لژ پهلوی، سرپرست اول و استاد ارجمند لژ مزدا بود.
6ـ موسی خطاطان در سال 1312 ش به استخدام دادگستری درآمد سه سال بعد به وزارت دارایی انتقال
یافت مشاغل مهم وی در آن وزارتخانه عبارت بود از ریاست انبار غله و سیلو پیشکاری دارایی استان های
آذربایجان، کرمان و فارس.
مدیریت کل دفتر وزارتی، غله ساختمان، گمرک درآمدها.
1336 ش، معاون
وزارت گمرکات و انحصارات شد که زمان پس از انتصاب سرلشگر ضرغام به سمت وزیر دارایی، کفیل
وزارتخانه شد سپس در 1338 ش به مقام وزارت گمرکات و انحصارات منصوب گردید.
موسی خطاطان از
اعضاء لژهای فراماسونری پهلوی بود.
منابع: رواسانی، شاپور، دولت و حکومت در ایران، تهران نشر شمع، بی تا ؛ وزیری که مبارز با توصیه و
اشعار خود قرار داده است، خواندنیها، شماره (1338ش) ص 6
7ـ نبیل سمیعی اهل رشت بود و در دوره های 10 ،11 ، 12 و 13 نماینده مردم رشت در مجلس شورای ملی
بود و در دوره 2 و 3 مجلس سنا به عنوان سناتور انتخابی مردم رشت بود در سال 1343 که دکتر اقبال
جمعیت یاران را تشکیل داد جزء یکی از 70 نفر اعضاء جمعیت بود در سال 1344 جمعیت بر اثر اختلاف میان
دکتر اقبال و دکتر کاسمی (دبیر جمعیت ) از رونق افتاد، اما عده ای از اعضاء آن تا مدتها بعد هر 15 روز یکبار
جلساتی تشکیل می دادند.
«ظهور و سقوط پهلوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی»
8ـ محمدعلی مسعودی در سال 1292 هجری شمسی در تهران متولد شد.
پدرش حسن مسعودی بود.
محمدعلی، دبستان و دبیرستان را در تهران تمام کرد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و از آنجا
لیسانس گرفت.
روزنامه اطلاعات مربوط به عمویش عباس مسعودی بود.
محمدعلی از زمان دانشجویی در
آنجا کار می کرد.
او در سالهای 1316 تا 1320 سردبیر روزنامه اطلاعات شد.
در آن سالها، سردبیری
روزنامه، زحمت زیادی نداشت و اخبار از منابع می رسید و همگی حاکی از پیشرفت آبادانی، ارزانی و
فراوانی بود، چون کسی از ترس دیکتاتوری رضاشاه حرفی از کمبودها ،گرانی و سختی ها و مشکلات مردم
در صفحات روزنامه ها منعکس نمی کرد.
بعد از شهریور 1320 با رواج آزادی قلم و بیان، روزنامه اطلاعات رقیبهایی پیدا کرد.
عباس مسعودی کار
برادرزاده اش را کم کرد و مقامش را بالاتر برد و او را قائم مقام خود کرد.
بنابراین در سال 1331 محمدعلی،
روزنامه اطلاعات را ترک کرد.
او بعد از دو سال فراغت، روزنامه پست تهران را در سال 1332 منتشر کرد.
بعد از 28 مرداد 32 روزنامه های اطلاعات و کیهان به دستور زاهدی متوقف شدند.
محمدعلی مسعودی از
این وضع استفاده کرد و پست تهران را به صورت یک روزنامه خبری درآورد و این روزنامه بود که از
دربار در مقابل مصدق حمایت می کرد.
به این ترتیب روزنامه پست تهران به روزنامه ای پرتیراژ
تبدیل گردید.
محمدعلی مسعودی، در دوره های 15 و 16 مجلس از تهران و دماوند وکیل شد.
اما در دوره
هفدهم که انتخابات مجلس از زمان دکتر مصدق انجام گرفت نتوانست به وکالت برسد.
پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد سال 32 تا 6 بهمن ماه 41 حدود ده سال کار مهم مسعودی ساختن
صندوقهای انتخاباتی و بیرون آوردن وکلای مورد نظر دولت از این صندوقها بود.
او در سال 1336 وارد
حزب ملیون شد و باز کار تقلب در انتخابات را انجام داد.
مجددا در دوره های هیجدهم و نوزدهم و بیستم به
نمایندگی مجلس شورای ملی رسید.
پس از سال 1341 و با تأسیس حزب ایران نوین او دیگر کنار گذاشته شد تا اینکه در اواخر حکومت پهلوی،
شاه او را سناتور انتصابی کرد.
عمدتا خاندان مسعودی ها، مدافع سیاست انگلیس و دربار بودند.
محمدعلی مسعودی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران فرار کرد و به آلمان رفت و پس از چندی در اثر
تصادف با اتومبیل، جان سپرد.
ر.ک : شبه خاطرات، علی بهزادی، ص 573.
منبع:
کتاب
حزب ملیون به روایت اسناد ساواک صفحه 165