تاریخ سند: 7 مهر 1343
موضوع: اظهارات ستوان رضانیا افسر پلیس
متن سند:
شماره: 7577 /7/ﻫ تاریخ:7 /7 /1343
موضوع: اظهارات ستوان رضانیا افسر پلیس
درمورد خبر جدایی والاحضرت شهناز پهلوی و آقای اردشیر زاهدی ستوان رضانیا افسر شهربانی زاهدان که مرخصی به شیراز آمده است در روز 5 /7 /43 اظهارنموده است که (این موضوع تازگی ندارد از دو سال قبل این جریان روشن بود چون آقای دکتر عالیخانی1 روی همین موضوع به وزارت اقتصاد رسید اصولاً این موضوع برای این خاندان تازگی ندارد چون چندی قبل هم والاحضرت اشرف پهلوی عاشق آقای مهرزاد2 شدند و سپس نیز دخترشان را به عقد ایشان درآوردند و درضمن وکیلشان نیز کردند.
اصل اطلاعیه در پرونده خ ـ 4 بایگانی است یک نسخه در پرونده ایرج مهرزاد بایگانی گردید در پرونده دکتر علینقی عالیخانی 4ـ الف ـ 556 بایگانی شود.
رئیس بخش 322 رشیدی 22 /7
توضیحات سند:
1. علینقی عالیخانی، فرزند عابدین در سال 1307 ﻫ ش در تهران متولد شد. از دانشگاه تهران لیسانس علوم سیاسی گرفت و در کشور فرانسه موفق به اخذ دیپلم عالی حقوق بینالملل و دکترای دولتی در علوم اقتصاد از دانشگاه پاریس شد.
در فرانسه با الیزابت سوزان ازدواج کرد و پس از بازگشت به ایران در مشاغل مهم دولتی، از جمله ساواک مشغول به فعالیت شد. ساواک در گزارشی، وی را چنین ارزیابی کرده است : «روحیه و افکار و عقاید نسبت به : شاهنشاه، خوب ـ مهین، خوب ـ مذهب، عادی ـ خانواده و زن و فرزند، خوب ـ میزان علاقمندی به : مقام و قدرت، زیاد
سوابق خدمتی : مشاور شورای عالی اقتصاد ـ مشاور شرکت ملی نفت و مدتی هم در ساواک مشغول بوده، طرفدار سیاست غرب، در حین خدمت در ساواک در چند کنفرانس کشورهای اروپایی و آسیایی و آفریقایی شرکت کرده و خدماتش مورد رضایت اولیای امور بوده است.» دکتر عالیخانی که به عنوان وزیر اقتصاد کابینه هویدا فعالیت میکرد و از گردانندگان حزب ایران نوین بود، در سوءاستفادههای مالی به آن حد افراط کرد که در سال 1344 چند نفر از اعضای حزب ایران نوین در مورد سوءاستفادههای وی، تقاضای محاکمه حزبی برای ایشان کردند، گزارشهای سوء استفادههای مالی و اخلاقی وی به حدی است که میبایست در یک مجموعه مستقل، چاپ و منتشر شود. وی در سال 1348 از وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد و در بین بهت و حیرت تحصیلکردهها به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد. عالیخانی که مورد مراحم خاص محمدرضا پهلوی بود در سال 1350 از ریاست دانشگاه تهران برکنار و سپس در مشاغل : رئیس هیات مدیره بانک بینالمللی ایران، شرکت فرآوردههای نسوز و شرکت آلوپن، به سوءاستفادههای خود ادامه داد. در گزارشی به تاریخ 19 /4 /52 در خصوص صدمه عالیخانی به سیمان کشور به علت دوستی با ابتهاج آمده است : «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، تیمسار ریاست ساواک در جریان موضوع میباشند که عالیخانی چنین صدمهای زده است.» وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به انگلستان پناهنده شد و به علت ارادتی که به اسداله علم داشت نشر خاطرات او را بر عهده گرفت.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
2. ایرج مهرزاد، فرزند جهانگیر در سال 1306 ﻫ ش در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته حقوق جزا ادامه داده و مشاغلى چون، دادیار دادسراى شیراز، نمایندگى مجلس سوم مؤسسان و مجلس شوراى ملى در ادوار 21، 23و 24، فرماندار شهرهاى ماکو، سراب، مهاباد و خوى را عهدهدار بود. وى از اعضاى حزب ایران نوین، انجمن فرهنگى ایران و انگلیس و عضو کمیته حقوق سازمان زنان ایران، عضو جمعیت شیروخورشید سرخ و سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى بود.
ایرج مهرزاد از خوانین و مالک دهى بنام «کفترک» بود که در سالهاى 1345 و 1346 عدهاى از زارعین قریه مذکور و قراء اطراف آن از اقدامات او نزد مسئولین مملکتى شکایت کردند. وی در امور اداری استان فارس مانند: انتخابات انجمن شهر و شوراى داورى دخالت میکرد. اعمال و رفتار بىرویه او سبب ناراحتى اهالى شیراز شده بود، تا جایى که روزنامه جهان نما در سال 1347 مطالبى در مورد اقدامات سوء وى درج کرده بود. مهرزاد به عناوین مختلف حقوق حقه زارعین را پایمال و ضمن اعمال نفوذ، علیه آنها پروندهسازى و موجبات اقامت اجبارى کشاورزان قریه مورد نظر را در شهرستانهاى دیگر فراهم کرد.
مهرزاد به اتهام شرکت در تصرف غیرقانونى اموال دولت به اتفاق عدهاى از کارمندان بهدارى استان فارس تحت تعقیب واقع و موضوع در دادسراى دیوان کیفر تحت رسیدگى بوده است.
وی مؤلف کتابى در شرح قانون مجازات عمومى بود و به عنوان منبع در مجلس سنا از سال 1347 تا 1350 با ساواک همکارى میکرد.
در پرونده بیوگرافى نامبرده آمده است : «فردى متظاهر و کینهتوز و انتقامجو ـ در مقابل زن شدیدا ضعیف بوده و پایبند به مذهب نیست. به مقام و قدرت و شهرت علاقه شدیدى دارد.» وی با پیروزی انقلاب به خارج از کشور رفت و در همانجا درگذشت.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 44