صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : آیت الله شریعتمداری

درباره : آیت الله شریعتمداری


متن سند:

از : 312 محترما به استحضار می رساند: آیت الله شریعتمداری از زمستان سال 2536 به طور وسیعی در متن فعالیت های سیاسی قرار گرفته و در زمینه های مختلف آثاری از گفتار و رفتار او دیده شده که براساس گزارشات رسیده، هر مورد قبلاً از عرض گذشته است.
از جهت شناخت بیشتر مشارالیه و جمع بندی کلی اطلاعات رسیده درباره وی مراتب زیر را به استحضار می رساند: 1ـ نگاهی به قسمتی از گذشته آیت الله شریعتمداری : نامبرده اهل آذربایجان است و پس از تکمیل تحصیلات دینی در تبریز به کار مدرسی پرداخته است.
در آن زمان آیت الله علم (برادر سناتور محمدحسین موسوی قائم مقام سابق حزب رستاخیز ملت ایران)، به عنوان روحانی طراز اول مقیم تبریز، حضور شریعتمداری را در این شهر تحمل نکرده و بین آنها نقار و کدورت شدید بوجود آمده است.
این دو روحانی علیه یکدیگر دست به مبارزات دامنه داری زده اند، تا جایی که افرادی از دو طرف حتی به آلوده کردن و ریختن نجاست به درب خانه های دو آیت الله مبادرت می کرده اند.
این مبارزات بیش از ده سال ادامه داشته و طبعا شریعتمداری سرانجام یارای ادامه مبارزه و مقاومت در مقابل علم را که مردی ریشه دارتر و کهنه کارتر بوده، نیاورده و تصمیم گرفته برای مدتی به تهران بیاید.
شریعتمداری قصد داشته مدت کوتاهی در تهران یا قم بماند و بعد با تمهید مقدمات و احیانا پادرمیانی اشخاصی، با علم آشتی کند و به تبریز برگردد.
پس از یک اقامت چهارماهه در تهران و برقراری آرامش نسبی در روابط متقابل به تبریز مراجعت کرده، اما این بار به صورت شدیدتری با مبارزه و تضییقات آیت الله علم و ایادی او مواجه و ناگزیر به کلی از ادامه اقامت در تبریز نومید و راهی تهران شده است.
در تهران به دلیل شهرت کم و نداشتن پایگاه اجتماعی لازم، مدتی به حال بلاتکلیفی بسر برده و سرانجام در مسجد همت تجریش به عنوان امام جماعت مشغول شده است.
در آن زمان شریعتمداری از جهت وضع مالی و نداشتن متابعین فراوان، در وضع بسیار نامطلوبی قرار داشته و از جهت این که بتواند مریدان بیشتری جلب کند، مسجد همت تجریش را برگزیده و روزانه مسافت زیادی را پیاده برای داشتن تعدادی هرچند معدود مأموم، از شهر به تجریش می رفته است.
شریعتمداری در مدت اقامت در تهران و تجریش، به تدریج با عوامل جبهه به اصطلاح ملی سابق (بعد از قیام ملی 28 امرداد سال 2512) محشور شده و با آنها (از طریق آیت الله زنجانی1 و ملکی2 مقیم تجریش) الفت و معاشرت یافت است.
مشارالیه ضمنا به قم عزیمت و به عنوان مدرس در آنجا به کار پرداخته و بعدا یکی از مدرسین و مجتهدین مورد اعتماد آیت الله بروجردی بوده و به اتفاق خمینی و آیت الله نجفی مرعشی به عضویت کمیته پنج نفری منتخب از طرف آیت الله بروجردی برگزیده شده است.
شریعتمداری که علاوه بر داشتن معلومات دینی، تفکرات سیاسی نیز داشته، در زمره طرفداران مصدق و جبهه به اصطلاح ملی شمرده می شده و پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، تماسهایی بین برخی از گردانندگان جبهه مذکور و شریعتمداری برقرار بوده و افراد جبهه به اصطلاح ملی از مشارالیه حمایت می کرده اند.
با شروع مخالفت جناحی از روحانیون با انقلاب شاه و ملت از سال 2520 به بعد، شریعتمداری به تأسی از نظریات روحانیون مخالف ابتدا اقداماتی را شروع کرد و این اقدامات البته مقداری با خواست های جبهه به اصطلاح ملی نیز هماهنگ بود.
اما پس از این که احساس کرد خمینی در این رابطه دیگران را تحت الشعاع قرار می دهد، ظاهرا خود را کنار کشید و به ویژه پس از وقایع 15 خرداد سال 2522 تماس هایی با مقامات دولتی برقرار کرد و این امر سبب شد که وی را عامل دولت بدانند و از سوی جناح های مخالف حملاتی به او صورت گیرد.
متعاقبا فعالیتهای مخالف و بخصوص جناح روحانیون علیه دولت کاهش یافت و شریعتمداری هم به تدریج جانب بی طرفی را گرفت و با اتخاذ خط مشی میانه و محافظه کارانه، کوشید تا وجهه مستقلی برای خود بوجود آورد، تا این که در دی ماه سال 2536 حوادث و وقایعی بار دیگر او را به صحنه کشاند که در صفحات بعدی این گزارش به آن اشاره شده است.
2ـ خصوصیات فردی آیت الله شریعتمداری : آیت الله مورد بحث مردی است باهوش و زیرک، موقع شناس، قادر به بهره برداری از شرایط مناسب و توجیه و تطبیق وضع خود با شرایط نامناسب، علاوه بر معلومات مذهبی، شم و دانش سیاسی نیز دارد و این از جمله امتیازات او بر آیات اللّه گلپایگانی، نجفی مرعشی و دیگر آیات سرشناس مقیم ایران است.
شریعتمداری تاکنون وانمود کرده که روحیه و عقاید لیبرالیستی دارد و اگر چه از لحاظ داشتن ذهن سیاسی ـ مذهبی با خمینی قابل مقایسه و مشابهت است، معهذا برخلاف خمینی، مردی میانه رو و کاملاً حسابگر است و همواره با توجه به شرایط حد اعتدالی در گفتار و اعمال او قابل مشاهده بوده است.
شریعتمداری به علاوه مردی جاه طلب است که از دست یافتن به شهرت بیشتر، رضایت خاطر بدست می آورد و طبعا این خصوصیت او همراه با مقدار زیادی عوام فریبی نیز هست.
مروری در وضعیت شریعتمداری طی بیست سال گذشته، وجود ویژگی عوام فریبی را در او شدیدا نشان می دهد و گفتنی است که از حوادث دی ماه سال 36 به بعد و قرار گرفتن شریعتمداری در مدار اشتهار و ارجحیت پیشوایی، داماد او (عباسی) گفته بود «ما نمی دانستیم چگونه می شود مردم را جلب کرد و حالا فهمیده ایم».
این نکته و رفتار و گفتارهای بعدی شریعتمداری نشان می دهد که بر عامل عوام فریبی و مشروعیت دادن به هر اقدامی تا چه حد تکیه و حتی اعتقاد دارد.
نکته افزودنی به موارد بالا درباره خصوصیات شریعتمداری این است که او در عین زیرکی، عوام فریبی، مردی ترسو و بخصوص مرعوب عوامل خمینی است و شاید قسمت اعظم اقدامات اخیر او ناشی از همین رعبی بوده که از عوامل و هواداران خمینی دارد.
3ـ چگونگی قرار گرفتن آیت الله شریعتمداری در متن فعالیت های تازه : شریعتمداری در باطن با خمینی موافق نیست.
دلیل این مخالفت هم بیشتر جنبه شخصی رقابت های صنفی و مرجعیت و امثال آن را دارد، تا اعتقاد به اصول ملی و مذهبی.
اما شریعتمداری در عمل از دی ماه سال 2536 دست به اقداماتی زده که کلاً و در غایت به نفع خمینی بوده است.
این همکاری و حمایت اگر چه به طور مشخص و مورد به مورد قابل ارائه و اشاره نیست، اما در جمع قابل لمس کردن می باشد و دلیل آن هم اولاً ترسی است که شریعتمداری از عوامل خمینی دارد و نگران تکفیر و منزوی شدن خود از سوی آنها می باشد و ثانیا استفاده از فرصت به نفع تأمین مقاصد خود و رسیدن به مرتبت اجتماعی و اعلمیت مذهبی می باشد.
حوادث دی ماه سال 2536 در قم و متعاقبا نقاط دیگر نقطه عطفی در فعالیت های نامبرده به شمار می رود و از این تاریخ به بعد است که مشارالیه در موضعی برخلاف جهت سابق خود قرار می گیرد.
در روز 18 /10 /36 که عده ای از طلاب علوم دینی به خاطر مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» تظاهراتی در قم برپا کردند، شریعتمداری در ابتدا حالتی بی تفاوت نسبت به جریان نشان داد و همین امر موجب اعتراض طلاب علوم دینی به یادشده گردید و حدود 300 نفر از طلاب به محلی که وی مشغول تدریس بود رفته و مانع تدریس او شدند و شریعتمداری نیز به عنوان اعتراض کلاس درس را تعطیل کرد.
به دنبال این موضوع که تظاهرات اخلالگرانه در شهر قم انجام گرفت و چند تن از اخلالگران کشته شدند، شریعتمداری اعلامیه ای انتشار داده و از دولت شدیدا انتقاد نمود و از این تاریخ به بعد فصل جدید در فعالیت های یادشده گشوده شد.
در بررسی علل این موضع گیری موارد زیر قابل طرح و امعان نظر است : الف ـ فشار طلاب علوم دینی برای اعتراض به مقاله مورد بحث.
ب ـ تماس هواداران جبهه به اصطلاح ملی با یادشده برای آغاز فعالیت جدید.
پ ـ استفاده از موقعیت برای ابراز وجود و تجدید فعالیت.
ت ـ دفاع از مذهب و توجه به موقعیت خود در برابر گروه های افراطی مذهبی.
هرچند مجموع عوامل فوق در موضع گیری جدید او مؤثر بوده اند، لیکن به نظر می رسد علت اساسی این تغییر جهت و شروع فعالیت های جدید ارتباط مستقیم و تماسهای او با عناصر جبهه به اصطلاح ملی باشد، زیرا بعد از حادثه دی ماه سال 36 شهر قم، جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر که گردانندگان آن مهدی بازرگان و کریم سنجابی و تعدادی دیگر از فعالین جبهه به اصطلاح ملی هستند، اولین مصاحبه مطبوعاتی خود را با خبرنگاران خارجی انجام دادند و همان طوری که استحضار دارند محور اساسی هدف های مورد ادعای آنها اجرای قانون اساسی در کشور بوده است.
آیت الله شریعتمداری تقریبا به فاصله یک هفته بعد، اولین مصاحبه خود را با خبرنگاران خارجی انجام داد و طی آن موضوع قانون اساسی را که در اعلامیه خود نیز به آن اشاره کرده بود، مورد تأکید و تصریح قرار داد.
انجام این مصاحبه که به فاصله کوتاهی از مصاحبه افراد جبهه به اصطلاح ملی صورت گرفت، به احتمال زیاد با اشاره و تدارک هواداران جبهه مذکور بود که این مسئله نماینده برقراری ارتباط از ناحیه هواداران این جبهه با شریعتمداری و قرار دادن وی در مسیر فعالیت های جبهه مورد بحث بوده است.
هر چند در ظاهر قضایا موضوع به صورتی که در فوق اشاره شد، مطرح نیست و نمی توان چنین پیوند نزدیکی را بین جبهه مذکور و شریعتمداری برقرار کرد، معهذا این موضوع در حد توجه بیشتر به رابطه این فعالیت ها حائز اهمیت است.
4ـ ارتباط با گردانندگان جبهه به اصطلاح ملی : تاریخ برقراری ارتباط مجدد از طرف هواداران جبهه به اصطلاح ملی با آیت الله شریعتمداری به موجب برخی گزارشات تقریبا از بعد از حوادث دی ماه سال 36 شهر قم می باشد، ولی احتمال زیاد می رود که قبل از این تاریخ و متعاقب شروع فعالیت های جدید جبهه به اصطلاح ملی (تقریبا خرداد سال 36) آغاز و به تدریج شکل وسیع تری پیدا کرده باشد.
بعد از حوادث دی ماه سال 36 شهر قم این ارتباطات توسعه بیشتری پیدا کرد و تعدادی از سران جبهه مذکور ملاقات هایی با آیت الله شریعتمداری انجام دادند، از جمله به موجب یک فقره گزارش گفته شده که قبل از حوادث شهر تبریز که به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان قم به وقوع پیوست، یداله سحابی از مؤسسین جمعیت به اصطلاح نهضت آزادی و از فعالین جبهه مذکور به قم مسافرت و با شریعتمداری ملاقات کرده و موضوع صحبت، پیرامون برگزاری چهلمین روز کشته شدگان شهر قم بوده است.
براساس اطلاعات رسیده این ارتباطات همچنان برقرار است و هر چند وقت یک بار برخی از عناصر جبهه مذکور با شریعتمداری دیدار کرده اند.
بعد از حادثه 19 و 20 /2 /37 شهر قم که اخلالگران به منزل شریعتمداری حمله کردند و یک نفر کشته شد، بازرگان، رحمت اله مقدم مراغه ای و برخی دیگر از فعالیت جبهه به اصطلاح ملی، با شریعتمداری ملاقات داشته اند و از خرابی های منزل او دیدن کرده اند.
5ـ مصاحبه با خبرنگاران خارجی : آیت الله شریعتمداری تنها شخصی است که از حوادث دی ماه سال 36 شهر قم به کرات با خبرنگاران خارجی ملاقات و با آنها مصاحبه کرده است.
غیر از نامبرده تنها روح اللّه خمینی است که فقط یک بار با خبرنگار روزنامه لوموند مصاحبه به عمل آورده است.
انجام این مصاحبه های مکرر و مراجعه مستمر خبرنگاران خارجی برای مصاحبه با آیت الله شریعتمداری بی ارتباط با تماس های یادشده با طرفداران جبهه به اصطلاح ملی نیست و احتمال زیاد وجود دارد که این مصاحبه ها توسط هواداران جبهه مذکور و یا به اشارات آنها با یادشده انجام می گیرد.
مصاحبه های مذکور موجب ایجاد یک موقعیت جدید برای آیت الله شریعتمداری شده و علاوه بر آن که در داخل کشور توجه گروه های مذهبی را جلب کرده است، در خارج از کشور نیز انعکاس وسیع داشته و موجب شده موقعیت ویژه ای برای او در خارج از کشور بوجود آورد.
در این مصاحبه ها، آیت الله شریعتمداری به عنوان شخصی لیبرال که برخلاف خمینی از عقاید افراطی جانبداری نمی کند، نام برده شده است.
آیت الله شریعتمداری در مصاحبه مذکور عموما محور صحبت ها و خواست های روحانیت را براساس اجرای قانون اساسی (همان مطلبی که هواداران جبهه به اصطلاح ملی عنوان می کنند) قرار داده و پیرامون آن بحث کرده است.
وی برای آن که چهره لیبرالیستی از خود در برابر خارجیان ترسیم کند وقتی که نظر او را در مورد آزادی زنان سوال شده طوری وانمود کرده که شخص او مخالف چنین آزادی هایی نیست.
هنگامی که این موضوع در ایران انتشار یافته او برای آن که موقعیت خود را در برابر آیات دیگر و متعصبین مذهبی توجیه کند گفته که مخالف آزادی زنان به صورت فعلی است و حتی به اشاره او طرفدارانش اعلامیه ای در این زمینه انتشار دادند و جریان را تکذیب کردند.
نامبرده همچنین در مصاحبه مذکور اخباری را از اوضاع ایران مطرح کرده که با واقعیات تطبیق نمی کرده است.
در مصاحبه ای که اعضا جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در تاریخ 20 /4 /37 در تهران به عمل آوردند، عنوان کردند برخلاف گفته ها و شایعاتی که وجود دارد، بین دولت و مخالفین مذاکراتی صورت گرفته و طرفین به توافق هایی رسیده اند، واقعیت ندارد، در واقع سخن از زبان شریعتمداری می گفتند، زیرا شریعتمداری بود که در مصاحبه های خود بعد از حوادث اردیبهشت ماه سال 37 شهر قم اعلام کرد : «مصالحه ای با دولت وجود نخواهد داشت.
» عنوان مطلب فوق که مخالفت برخی از آیات را برانگیخته بود، موجب تلاشهایی برای تکذیب موضوع از طرف شریعتمداری شد و شریعتمداری اعلام کرد که در گفته های او تحریف شده است.
مصاحبه اخیر آیت الله شریعتمداری با خبرنگاران خارجی که از رادیو لندن و تعدادی از خبرگزاری های خارجی پخش و گزارش شده و موضوع انتخابات آینده مجلس شورای ملی مطرح گردیده، باز همان گفته های اشاره شده اعضای جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر را تداعی می کند.
6ـ رابطه با برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی : متعاقب حادثه بهمن ماه شهر تبریز و انعکاس این واقعه در داخل و خارج از کشور، موضوع در مجلس شورای ملی نیز مطرح شد و احمد بنی احمد1 نماینده مجلس شورای ملی در این زمینه سؤالاتی از دولت نمود.
به دنبال این جریان رابطه نزدیکی بین احمد بنی احمد با شریعتمداری برقرار و ملاقات هایی بین آنها صورت گرفت و بنی احمد با معرفی کردن خود به عنوان یکی از مریدان شریعتمداری تلاش هایی را در جهت کسب وجهه بیشتر در بین مردم تبریز (که اغلب از شریعتمداری تقلید می کنند) و دیگر گروه های اجتماعی دنبال کرد و انعکاس گفته های او در مجلس شورای ملی تاحدودی به این خواسته وی جنبه تحقق بخشید.
صحبت های احمد بنی احمد در مورد تشکیل حزب «سوسیال دمکرات» و این که باید بین قشرهای مذهبی و روشنفکران جامعه ارتباط نزدیک برقرار کرد، در واقع بی ارتباط از نظریات آیت الله شریعتمداری نیست و می توان گفت که عنوان تشکیل چنین حزبی نیز بدون نظرخواهی و مشورت با شریعتمداری نبوده است.
محسن پزشکپور2 نیز بعد از چند سخنرانی که علیه برخی اقدامات و برنامه های دولت در مجلس شورای ملی ایراد کرد، در رابطه با جریانات مذهبی قرار گرفت و در اعلامیه ای که از طرف پزشکپور انتشار یافته به مذهب و علما دینی اشاره شد و پس از مدتی ملاقاتی نیز بین شریعتمداری و محسن پزشکپور در قم انجام گرفت که این موضوع درخور توجه است.
این جریانات در رابطه با این نکته حائز اهمیت است که گروه هایی مانند جبهه به اصطلاح ملی یا حزب پان ایرانیست3 و امثال آن با شناخت این مسئله که بدون اتکا به قشرهای مذهبی و آیات و روند موجود نتیجه ای بدست نخواهد آورد، لذا خود را همگام با جریانات مذهبی نشان می دهند، تا از این راه مقاصد خود را جامه عمل بپوشانند.
7ـ مذهب در خدمت مقاصد سیاسی : مخالفت های آیت الله گلپایگانی و نجفی مرعشی و اعلامیه هایی که از طرف آنها در رابطه باحوادث اخلالگرانه تعدادی از شهرها انتشار یافته، صرفا جنبه مذهبی دارد و موضوع استفاده از تعصبات مذهبی در جهت مقاصد سیاسی مطمح نظر آنان نیست لیکن آیت الله شریعتمداری برخلاف آنها مذهب و جریاناتی را که در رابطه با مسائل مذهبی رخ داده، با سیاست آمیخته و از مذهب به عنوان یک حربه و وسیله برای هدف های سیاسی استفاده می کند.
بررسی گفته های یادشده در چند مدت اخیر گویای این موضوع است.
8ـ رابطه با مقامات و دستگاه های دولتی : آیت الله شریعتمداری تنها کسی است که ضمن داشتن رابطه با مقامات و دستگاه های دولتی، توانسته نقش خود را در این زمینه در بین طرفداران خود و افراطیون مذهبی توجیه نماید.
در صورتی که دیگران برای آن که به دستگاه های دولتی وابسته نشوند، از ملاقات با مقامات احتراز دارند.
به علاوه شریعتمداری نیز همواره در میان مردم ارتباطات خود را مقامات دولتی تکذیب می کند و سعی دارد ملاقات هایش پنهانی باشد.
آیت الله سیدکاظم شریعتمداری در ملاقات خود با مقامات دولتی، با دریافت و شناخت موقعیت ملاقات کننده، به زبان او سخن می گوید و تاکنون توانسته بدون آن که خدشه چندان مهمی به موقعیت وی وارد شود، قسمتی از خواست های خود را تحقق بخشد و از این راه نیز برای تحکیم موقعیت خود استفاده کرده است.
ذکر این نکته در رابطه با موضوع ارتباط شریعتمداری با مقامات دولتی ضروری است که قبلاً که مرحوم زنجانی1 نقش پیشکار و رابط شریعتمداری را به عهده داشت، به دلیل این که مردی مصلح و وطن پرست و خیراندیش بود، شریعتمداری را در این زمینه خیلی خوب و در جهت مصالح عالیه هدایت می کرد، اما پس از مرگ او، عباسی داماد شریعتمداری این نقش را به عهده گرفته و چون باطنا از هواداران جبهه به اصطلاح ملی و دارای افکار افراطی می باشد، در تحریک و گرایشات افراطی شریعتمداری علیه دولت مؤثر می باشد.
9ـ تحت نفوذ قرار دادن آیات مقیم ایران : تا قبل از حوادث و جریانات اخیر ارتباطات و پیوند آیات به درجه و شرایط فعلی نبود، لیکن بعد از حوادث مورد بحث ارتباطات نزدیک تری بین آنها برقرار شده و برای برگزاری مراسم چهلمین روز مقتولین حوادث مذکور با یکدیگر به تبادل نظر پرداخته اند.
آیات مقیم قم در ابتدا برای چهلمین روز کشته شدگان این حوادث هر یک به طور جداگانه اعلامیه صادر می کردند، لیکن برای اولین بار به مناسبت چهلمین روز حوادث شهر یزد (19 /2 /37) اعلامیه ای مشترک صادر کردند (شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی مرعشی) که در این اعلامیه امضا آیت الله شریعتمداری در ابتدا سمت راست و بعد گلپایگانی و نجفی مرعشی قرار داشت و همین ترتیب روشن می کند که شریعتمداری توانسته گلپایگانی و نجفی مرعشی را تاحدودی تحت نفوذ و موقعیت جدید خود قرار دهد.
در دومین اعلامیه مشترکی نیز که به مناسبت چهلمین روز حوادث دوم شهر قم انتشار یافت نحوه امضا ذیل اعلامیه به صورت فوق بود.
البته قبل از صدور اعلامیه مذاکراتی بین آیات مذکور انجام گرفت و آیت الله شریعتمداری اظهار عقیده کرده بود که برای کشته شدگان مذکور مراسم عزاداری برپا شود، لیکن گلپایگانی با این امر مخالفت و گفته بود که احتمال دارد حوادث گذشته تکرار شود و عده ای کشته شوند و به علاوه مردم نیز از این جریانات خسته شده اند.
که بعد از این اظهارات توافق شد فقط اعلام کنند مردم در روز چهلم از منازل خود خارج نشوند و دکاکین بسته باشد که به همین ترتیب اعلامیه ای به امضا سه نفر انتشار یافته است.
آیت الله شریعتمداری همچنین آیات و روحانیون سرشناس مناطق دیگر را نیز تاحدودی زیاد تحت تأثیر نفوذ و موقعیت خود قرار داده و عموما آیات و روحانیون مورد بحث از نظریات وی تبعیت می کنند.
البته شریعتمداری از دست زدن به اقدامات انفرادی که اثرات آن جنبه عمومی دارد، خودداری می ورزد و برای چنین مسائلی قبلاً با مشورت و جلب توافق دیگران به ویژه گلپایگانی و نجفی مرعشی اقدام به عمل مورد نظر خود می کند.
10ـ موقعیت فعلی : آیت الله شریعتمداری در نتیجه اقدامات و فعالیت های فوق از شرایط و موقعیت کاملاً متمایزی نسبت به قبل از حوادث مورد بحث قرار دارد و دیگر از یک آیت الله بیطرف و نظاره گر که روحانیون و افراطیون مذهبی از وی به عنوان فردی سازشگر یاد می کردند، خارج شده و نظر این گروه ها را به خود جلب کرده است.
11ـ روند فعالیت های آینده : شریعتمداری و هواداران وی تلاش دارند شرایط و موقعیت ایجاد شده را برای اعمال نظریات و تحقق مقاصد خود حفظ نمایند و حمایت افراطیون مذهبی را از نظرات خود به عنوان نیرویی در برابر دستگاه های دولتی وانمود سازند.
باتوجه به جریاناتی که در این مدت رخ داده و فعل وانفعالاتی که در فعالیت های آیت الله شریعتمداری بوجود آمده، با خصوصیات و ویژگی هایی که از شریعتمداری در موارد فوق برشمرده شد، این احتمال دور از واقعیت نخواهد بود که شریعتمداری در یک موقعیت و فرصت استثنایی دیگر راه و روشی را در پیش گیرد که حدت بیشتر به روند فعالیت های او بدهد و این موضوع تا حدودی از گفته های او قابل استنباط است.
مراتب برای استحضار از عرض می گذرد.
به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید تاریخ 17 /5 /37 اصل در 66151 است در پرونده نجفی مرعشی 75862 بایگانی شود 23 /5 /37 روحانی

توضیحات سند:

1ـ آیت الله رضا موسوی زنجانی در سال 1322 قمری در شهر زنجان متولد شدند و در سال 1346 قمری به قم مهاجرت و از محضر آیت الله حائری استفاده کردند در سال 1356 قمری به تهران مهاجرت نمودند.
ایشان از روحانیون مبارز تهران بود که در جریان نهضت ملی ایران از فعالین و با جبهه ملی نیز همکاری نزدیک داشت.
ایشان از حامیان جدی دکتر مصدق بود و پس از کودتای 28 مرداد سال 32 به همراه برخی اعضاء جبهه ملی به فعالیت های خود ادامه داد و نهضت مقاومت ملی را تأسیس نموده و در این راستا بارها دستگیر شد.
مرحوم آیت الله زنجانی در سال 1362 ه ش درگذشت.
(کتاب آیت الله فومنی صفحه 27) رژیم برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم اقدام به اعدام فرزندان شجاع این ملّت نمود، امّا به رغم این گزارش، مطالب اسناد بعدی نشان می دهد که این اقدام هیچ فایده ای جز رسوایی رژیم شاه نداشت.
2ـ مصطفی ملکی در سال 1295 ه ش در محله تجریش تهران به دنیا آمد.
تا سال سوم دبیرستان به شکل متفرقه درس خواند و در همین سالها علاقه زیادی در نویسندگی و سرایش شعر از خود نشان داد.
حجت الاسلام ملکی پس از آشنایی با آیت الله شیخ علی اکبر نهاوندی به سوی تحصیل علوم دینی کشیده شد و در حوزه علمیه چیذر به شاگردی آیت الله نهاوندی پرداخت.
در سالهای پایان دهه بیست و اوایل دهه سی حجت الاسلام ملکی با نگارش مقالاتی با نهضت ملی آن زمان همراهی کرد.
پس از کودتای1332، رژیم درصدد دستگیری ایشان برآمد و همین موجب شد که به قم هجرت کند و تحصیلات خود را در این شهر ادامه دهد.
در سال 1347 به تهران بازگشت و در مسجد همت تجریش مستقر شد و با جلسات تفسیر قرآن خود، این کانون را محل توجه اهالی قرار داد.
از آن روز مسجد همت به یکی از مراکز مبارزه تبدیل گردید.
ایشان بارها به وسیله ساواک دستگیر شد.
پس از پیروزی انقلاب، سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی منطقه یک را به عهده گرفت و به عضویت شورای مرکزی روحانیت مبارز درآمد.
حجت الاسلام ملکی در سال 1362 به علت بیماری قلبی درگذشت و به سرای باقی شتافت.
شرح احوال رجال، ج یک، ص 540 3ـ احمد بنی احمد فرزند محمدتقی در سال 1308 در تبریز بدنیا آمد پس از اخذ دیپلم ادبیات از دانشکده معلمان ارومیه، به نوبت، معلم، مدیر و ناظم مدارس مختلف منطقه گردید.
در دهه 1330 پس از تکمیل خدمت نظام، کفیل ریاست اداره آموزش و پرورش و رئیس اداره اوقاف شد.
در 1337 به معاونت حزب مردم رسید.
او از لیبرالهای حکومت و وفاداران رژیم منحوس پهلوی بود و در مجموعه کتابهای تاریخ شاه شجره نامه رضا پهلوی را تا نیای هفتم مورد بررسی قرار داده است.
او کودتای 28 مرداد را رستاخیز ملت نامیده بود و کتابی به عنوان «پنج روز رستاخیز ملت» منتشر کرد.
در آخر تیرماه 1357 از حزب رستاخیز کناره گیری کرد و قیافه مخالف دولت را به خود گرفت.
حزب «سوسیال دمکرات اتحاد برای آزادی» را در شهریور ماه 1357 تأسیس و نقش مخالف دولت شریف امامی را بازی کرد.
بنی احمد در یک حرکت نمایشی پس از واقعه 17 شهریور دست به اعتصاب غذا زد و پس از چند روز آن را شکست.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شبکه براندازی جمهوری اسلامی در آذربایجان غربی با سلطنت طلبها همکاری داشت.
وی دارای مدرک لیسانس حقوق و نماینده دوره بیست و چهارم مجلس شورا از تبریز بود ساواک در سند بیوگرافی او آورده است : سوابقی از عضویت و فعالیت یاد شده در گروهها و دستجات افراطی و مخالف موجود نیست لیکن شایعاتی در مورد نامبرده وجود داشته مبنی بر این که وی دارای افکار و عقاید کمونیستی است ؛ مشارالیه پس از تشکیل حزب رستاخیز ایران، عضویت این حزب را پذیرفته و ...
وی در جناح پیشرو حزب رستاخیز ایران فعالیت دارد.
نامبرده در سال 1354 به هنگام بحث درباره بودجه سال 1355 نطقی در مجلس شورای ملی ایراد کرد که حاوی مطالبی علیه اوضاع کشور بوده که به همین علت در دادگاه حزبی محاکمه شد و بعد دادگاه نظر خود را درباره وی بدین شرح اعلام کرده است چون مشارالیه از بیانات خود ابراز ندامت کرده، لذا به نظر نمی رسد که در عنوان مطالب خود سوءنیت داشته باشد.
یادشده به مدت 14 سال مشاور حقوقی واحد صنعتی غرب در تبریز بوده و عضویت هیأت امنا بنیاد فرهنگی رضا پهلوی و حمایت از جذامیان و مسلولین و اردوگاههای کار آذربایجان را به عهده داشته است.
وی مدیر روزنامه عصر نوین تبریز بوده که بعضا در آن مطالب انتقادی درج می شده که به همین علت در سال 2527 (1347) دو بار توقیف و دو بار نیز به مدیر آن تذکر داده شده است.
علاوه بر این وی با عده ای از عناصر سابقه دار جمعیتی به نام «جمعیت دوستان» در تبریز همکاری داشته و روزنامه او ارگان نظریات انتقادی این عده بوده است.
» در مورد چاپ مجدد هفته نامه عصر نوین بنی احمد نامه ای به شاه نوشته و طی آن مراتب وفاداری و جان نثاری خود را ابراز داشته و خواستار عفو و بخشش شده است.
همچنین در سال 1354 طی سخنرانی در مجلس از اوضاع کشور انتقاد نموده و متعاقب آن در سال 1357 در خصوص حمله گارد شاهنشاهی به منزل آیت الله شریعتمداری دولت را استیضاح نموده است.
مشارالیه از گردانندگان حزب جمهوری خواه نیروی سوم معرفی گردیده و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با نفوذ در بعضی روحانیون خود را مذهبی جلوه داد لیکن درصدد تشکیل حکومت سوسیال دمکرات بود، وی از اقدامات و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) انتقاد نموده است.
گزارشهایی در خصوص سوءاستفاده از زمینهای دولتی وزارت تعاون که توسط شرکت «ایدم» خریداری گردیده و فروش زمین در تبریز به وزارت نیرو به قیمت گزاف در سالهای 56 و 57 به ساواک واصل و پس از تحقیق ساواک تبریز نیز آنها را تأیید نموده است.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
4ـ محسن پزشکپور متولد 1306 و دارای لیسانس رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران است.
فعالیت مطبوعاتی را از سال 1329 آغاز کرد و طی این مدت با نشریات ساسان، ندای پان ایرانیسم همکاری داشته و مدیر خاک و خون بوده است.
در دوره پهلوی نشان اصلاحات ارضی را دریافت کرده است وی در دو دوره (22 و 24) عضو مجلس شورای ملی و عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری نیز بود.
وی از افرادی است که به بنیانگذاری حزب پان ایرانیسم در سال 1948 کمک کرد.
در 1974 زمانی که حکومت پهلوی، حزب رستاخیز ملت ایران را، تنها حزب قانونی شناخت، حزب پان ایرانیست منحل شد.
پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1977 به عضویت کمیته پارلمانی دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد می کرد.
در ژوئن 1978 او با ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیاری از «بحرانهای جامعه ایرانی» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام نمود.
حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور پس از سی ام تیرماه 1331 به طور علنی جانب شاه را گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1331 با انتشار روزنامه «خاک و خون» همکاری با حکومت را گسترش داد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی نمایش های آزادیخواهانه ای انجام داد ولی مورد توجه هیچ یک از جناحهای ملی و مذهبی قرار نگرفت.
پزشکپور از سال 1320 به دنبال تأسیس حزب پان ایرانیست که به قول او ناسیونالیسم ایرانی است بود.
ساواک طی گزارش مورخه 10 /9 /47 در این خصوص آورده است: «در ساعت 1700 روز 8 /9 /47 آقای محسن پزشکپور در جلسه حزب پان ایرانیست اصفهان شرکت نمود...
سپس پزشکپور درباره نهضت پان ایرانیست و سیاست مستقل ملی ایران به رهبری شاهنشاه...
به تفصیل صحبت نمود...
، احساسات وطن پرستی و شاه دوستی در همه ما به نحوی بارز یافت می شود...
» سیاست مستقل ملی که پزشکپور درباره آن صحبت می کرد در واقع اشاره به تغییر روش استعمار و انتقال قدرت از انگلیس به آمریکا بود.
در گزارش مورخه 4 /10 /46 ساواک چنین آورده است: «کنسول آمریکا در خرمشهر ساعت 900 روز 28 /9 /46 تقاضای ملاقات اینجانب [رئیس ساواک خوزستان] را نمود در دفتر کار اینجانب حضور یافت...
و سؤالاتی به شرح زیر مطرح نمود...
تصور می کنم بعد از انتخاب محسن پزشکپور نمایندگی مجلس شورای ملی قدرت حزب پان ایرانیست در خوزستان بیشتر شده و تعداد اعضای آن حزب نیز دو برابر شده است.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران خارج شد و پس از چند سال اقامت در خارج از کشور با مراجعه مکرر به مسئولان برون مرزی تقاضای بازگشت کرد و در سال 1370 به ایران بازگشت و در حال حاضر نیز در ایران اقامت دارد.
5ـ این گروه در سال 1324 در مقابل فعالیت های حزب توده تشکیل شد.
پس از کودتا 28 مرداد 1332 به دو گروه تقسیم شدند گروه اول به رهبری محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی تحت عنوان پان ایرانیست به فعالیت خود ادامه دادند و برخی از اعضای آن نیز به نمایندگی مجلس انتخاب شدند و محمدرضا عاملی تهرانی به عضویت کابینه شریف امامی و ازهاری درآمد گروه دوم با نام حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر به فعالیت پرداخت.
ـ محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست نماینده مجلس در دوره های بیست و دوم و بیست و چهارم، وکیل دادگستری و سردبیر روزنامه خاک و خون ؛ ارگان حزب پان ایرانیست.
6ـ مقصود، غلامرضا زنجانی می باشد.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 537










صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.