تاریخ سند: 15 مهر 1357
مرعشی از روحانیون مشهد، ضمن تماس با مرتضی پسندیده1 اظهار میدارد وضع مشهد به طور عجیبی متشنج است
متن سند:
از: قم تاریخ:15 /7 /1357
به: 312 شماره: 1861 /21 ﻫ
1. مرعشی از روحانیون مشهد، ضمن تماس با مرتضی پسندیده1 اظهار میدارد وضع مشهد به طور عجیبی متشنج است و جوانان در صدد تظاهرات هستند و آقایان مشهد مانند شیرازی و قمی اعلامیهای خواهند داد.
2. آقای پیراسته(احتمالاً دکتر مهدی پیراسته)،2 ضمن تماس با پسندیده اظهار نموده در مورد آزادی و یا ملاقات و صحبت با دستغیب3 و صدرالدین حائری4 و عطاءالله اصفهانی5 که در شیراز و کرمانشاه بازداشت شده اند، اقداماتی در جریان و خواستار میشود که توسط اشراقی،6 سلام وی به خمینی رسانیده شود. توضیح اینکه اشراقی در تاریخ 13 /7 /57 قم را به قصد تهران به منظور مسافرت به خارج ترک نموده است.
3. در تماسهای حاصله عنوان شده که به وسیله تلفنهای شماره 7358954 و 5856935 پاریس میتوان با خمینی تماس برقرار نمود.
گوینده . زندوکیلی
گیرنده. کارآموز ساعت . 1230 محترماً به استحضار میرساند. 15 /7 /57
بندهای 1 و 2 در بولتن درج شود. شمارههای تلفن بند 3 شناسائی شود. ثابتی 15 /7 /57
در بولتن درج گردید. جهت بهرهبرداری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد. کندری 16 /7 /57
توضیحات سند:
1. آیتالله سیدمرتضى پسندیده، فرزند سید مصطفى خمینى و برادر بزرگ امام خمینى(ره) در 1274 ش در شهرستان خمین متولد شد. پس از طى مقدمات، در سال 1288ش عازم اصفهان شد و نزد بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب، شیخ على یزدى، سید على نجف آبادى و آیتالله خاتون آبادى تلمذ نمود و پس از پایان دوره سطح و خارج فقه و اصول، به خمین مراجعت کرد و ضمن اقامه نماز جماعت، به تدریس فقه، اصول، منطق، کلام و ادبیات پرداخت که از جمله شاگردان وى حضرت امام خمینى(ره) بود. در دوران سلطنت رضاشاه به دلیل مخالفت با قانون لباس متحدالشکل مورد غضب حکومت و مأموران رژیم قرار گرفت. وی به هنگام اشغال ایران توسط نیروهاى متفقین در جنگ جهانى دوم، به اتهام جلوگیرى از تأمین نان و ارزاق براى نیروهاى اشغالگر، محکوم به تبعید شد. در جریان مبارزات ملى شدن نفت از این نهضت پشتیبانى کرد و با سران و رهبران نهضت ارتباط داشت. آیتالله پسندیده در روز قیام 15 خرداد 1342 با سخنرانى پرشورى در میدان مرکزى شهر خمین، حمایت خود را از حضرت امام و اهداف نهضت اسلامى ابراز داشت و در اعتراض به بازداشت حضرت امام، به همراه جمعى از روحانیون، به تهران سفر نمود. پس از تبعید حضرت امام خمینی(ره)، فعالیتهاى او همواره تحت کنترل مأموران ساواک قرار داشت. پس از مدتى به قم مهاجرت کرد و به عنوان وکیل تامالاختیار حضرت امام(ره) در اخذ سهم امام و پرداخت شهریه طلاب و حمایت از روحانیون مبارز مجاهدت کرد، تا سرانجام به خمین تبعید گردید، اما پس از چندى به قم بازگشت و سپس به جرم شرکت در مجالس سوگوارى در منزل امام بازداشت و مجدداً به خمین تبعید شد. با اوج گیرى انقلاب اسلامى در خرداد 1357 به سه سال تبعید در انارک یزد محکوم گردید و در پى بىاعتنایى به این حکم و بازگشت به قم، حکم تبعید وى به داران فریدن صادر شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رغم موقعیت ویژهاى که از جهت علمى و سابقه مبارزه داشت، همچون گذشته وکالت حضرت امام(ره) در امور شرعى را بر هر عنوان و سمتى ترجیح داد و سر انجام در آبان 1375 به دیار باقى شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سید مرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. مهدى پیراسته، فرزند حاج سید معتمد اراکى السادات در سال 1291 ﻫ ش در اراک به دنیا آمد، تحصیلات خود را تا دکتراى حقوق ادامه داد. وی سمتهایى از جمله کارمند اداره تبلیغات، دادستان تهران، نماینده مجلس شوراى ملى، استاندار فارس، وزیر کشور و ... را عهدهدار بود. ساواک در گزارش ویژه مورخ 9 /4 /1342 در مورد وی چنین آورده است: «دکتر پیراسته و برادرش تحت وصایت مرحوم محمد علیخان راستین ملقب به رونق علیشاه(از دراویش گنابادى) که به مناسبت با آشنایى شوهر مادرشان از آنان سرپرستى مىکرده در اراک به تحصیل مىپردازند ظاهراً در اراک غیر از یک خانه پدرى که مخروبه بوده و همچنین جزئى مستغل و ملکى در خمین و سهمى از معدن سرب حسینآباد ملکى ندارند. دکتر مهدى پیراسته با عامیون ارتباط دارد و در سیاست طرفدار انگلیس مىباشد. و همچنین مدتى با حزب استقلال و عبدالقدیر آزاد همکارى داشته و یکى از علل ترقیاتش، پشتیبانى دکتر متین دفترى از نامبرده بوده است. به علاوه شخصاً نیز مردى است جاهطلب و پرکار... گزارشات واصله از سوء استفاده نامبرده در امر انتخابات دوره گذشته تائید مىنماید و اقلام دریافتى بدین شرح مىباشد. از آقاى دکتر معدل 250 هزار تومان، از آقاى غلامرضا ایلخانى 100 هزار تومان(این رقم با کمک آقاى عزیزاللّه توأم اخذ شده) ضمناً در زمان وزارت کشور از شرکت چسب بابت خرید 150 دستگاه خودرو مبلغ 3 میلیون ریال پورسانت دریافت نموده است.» نامبرده از اعضاى جمعیت فراماسونرى لژ ستاره سحر نیز بوده است. مهدی پیراسته در آستانه انقلاب اسلامی به آمریکا گریخت و تاریخ مرگ وی نامشخص است. (اسناد ساواک . پرونده انفرادى)
3. شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، فرزند سید محمدتقى در شب عاشوراى 1292 ﻫ ش در شهر شیراز متولد شد. خاندان دستغیب از خاندانهاى اصیل و شریف استان فارس و شیراز است که سابقهاى 800 ـ 700 ساله دارد و با 33 واسطه به حضرت امام سجّاد(علیه الصّلوه و السّلام) مىرسد. پس از خواندن دروس مقدماتى و سطح، امامت جماعت مسجد باقرخان را عهدهدار گردید و در سال 1314 به منظور ادامه تحصیلات راهى نجف اشرف شد. در آنجا از محضر اساتیدى چون آیات عظام شیخ کاظم شیرازى، سید ابوالحسن موسوى اصفهانى، سید میرزا آقا اصطهباناتى و میرزا على آقا قاضى طباطبایى کسب فیض نمود و در سن 24 سالگى به درجه اجتهاد رسید. مبارزات سیاسى شهید از هنگامى شروع شد که اساس دین را با روى کار آمدن رضاخان در خطر دید. بنابراین در منابر و سخنرانیها مردم را از توطئه آگاه مىنمود؛ بویژه در مورد کشف حجاب. در اواخر سال 1341 که با طرح لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى، زمزمه مخالفت از قم به رهبرى امام امّت برخاست و نخستین اعلامیه رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامى از قم به دست شهید دستغیب رسید، صریحا اعلام نمود: «کلاّ و دربست در اختیار اسلام هستم.» وى با اظهار این جمله که «من اطاع الخمینى فقد اطاعالله»، پیروى از دستورهای حضرت امام را اطاعت از خداوند سبحان مىدانست.شهید دستغیب که پیوسته بر دامنه مبارزاتش مىافزود، پس از دستگیرى حضرت امام در 15 خرداد 1342،دستگیر و مستقیما روانه زندان عشرتآباد گردید. در سال 1343 نیز یکبار دیگر مزدوران رژیم مانند سال 1342نیمه شب به منزل ایشان ریختند و باز مستقیما او را به تهران و زندان قزل قلعه منتقل کردند که پس از آزادى، مدّت 3 روز میهمان حضرت امام خمینى(ره) بود. این شخصیت بزرگوار در حرکت دادن به مبارزات مردم مسلمان فارس علیه رژیم مزدور شاه نقش بسیار مهّم و مؤثرى داشت. افشاگریهاى بىپرواى او در مورد جشن هنر فسادانگیز شیراز، حرکتهاى اسلامى مردم فارس را عمق بیشترى مىبخشید و سخنرانیها و حضورش در تظاهرات و راهپیمایىها و مبارزات امت مسلمان منطقه، پشتوانه محکمى براى مردم ستمدیده بود. در واقعه دى ماه 1356، در برابر مقاله توهینآمیزى که نسبت به حضرت امام در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده بود، به شدّت به موضعگیرى پرداخت. در همان سال ایشان مدّتى در منزل خود در محاصره ساواک به سر برد. با شروع حکومت نظامى و پس از حادثه خونین 17 شهریور 1357، مأمورین شبانه به منزل ایشان رفته و او را در حال بیمارى و تب بازداشت، ابتدا به کمیته شهربانى و پس از آن به زندان اعزام کردند. شهید آیتالله دستغیب پس از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى، به نمایندگى مردم فارس در مجلس خبرگان برگزیده و از سوى حضرت امام خمینی(ره) به امامت جمعه شیراز منصوب شد. با شروع جنگ تحمیلى، او با بیانات بسیار رسا جوانها را تشویق به شرکت در جبههها مىکرد و در بسیج نیروهاى خالص و اعزام آنها به جبهه و تأمین امکانات و تدارکات براى رزمندگان تلاش مستمر و پیگیر داشت. سرانجام در روز جمعه 20 آذرماه سال 1360 به دست گروهک منافقین در راه نماز جمعه به شهادت رسید. شهید دستغیب داراى تألیفات فراوانى است که بعضا چند بار تجدید چاپ شده است. از جمله کتابهاى قلب سلیم، گناهان کبیره در دو جلد، معاد، تفسیر سوره حمد، توحید، امامت، معراج و...
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
4. آیتالله صدرالدین حایرى شیرازی، فرزند عبدالحسین در سال 1309ش در شیراز متولد شد، دوره مقدمات و سطح را در شیراز گذراند و سپس با عزیمت به نجف اشرف، از محضر آیات عظام و مراجع بزرگ آن زمان، بهره گرفت. وی در جریان 15 خرداد 1342 فعال و پس از آن نیز در ارتباط نزدیک با روحانیون انقلابى از جمله مرحوم آیتالله ربانى شیرازى بود و یک بار هم به همراه ایشان بازداشت و روانه زندان شد که با اوج گیرى نهضت اسلامى در سال 1356 از زندان آزاد شد. وى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده امام خمینى در اخذ وجوهات(سهم امام) بود. پس از پیروزى انقلاب، ایشان مدتى نماینده شوراى مدیریت حوزه علمیه قم در شیراز و مسؤول شهریه طلاب بود و در مسجد امام خمینى شیراز نیز اقامه جماعت مىنمود. وى در خردادماه سال 1383 درگذشت و در شهرستان قم به خاک سپرده شد.
5. شهید آیتالله عطاءالله اشرفى اصفهانى، فرزند میرزا اسدالله در سال 1281 ﻫ ش، در خمینى شهر متولد شد. پس از آموختن دروس ابتدایى در سن 12 سالگى رهسپار حوزه علمیه اصفهان گردید و در مدرسه نوریه دروس ادبیات و سطح را نزد اساتید معروف اصفهان، حضرات آیات سید مهدى درچهاى و فشارکى آموخت و پس از آن با ورود به حوزه علمیه قم، به مدت 23 سال از محضر آیات عظام حائرى، خوانسارى، صدر، حجت و بروجردى بهره برد. وى منظومه حکمت و اسفار را نزد حضرت امام خمینى(ره) فرا گرفت. در سال 1335 از سوى حضرت آیتالله بروجردى جهت تأسیس و اداره حوزه علمیه کرمانشاه عازم آن شهر شد و به فعالیت پرداخت. او فعالیتهاى سیاسى خود را همراه با امام در جریان 15 خرداد سال 1342 در حالى که نماینده و وکیل ایشان در کرمانشاه بود، شروع کرد. او سهم بزرگى در پیشبرد انقلاب، خصوصاً هدایت تظاهرات و مبارزات مردم کرمانشاه علیه رژیم شاه داشت و به همین جهت از سوى ساواک دستگیر و زندانى شد. از جمله فعالیتهاى ایشان برپایى اولین راهپیمایى همزمان با راهپیمایى عظیم تهران در عید فطر 1357 بود. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، از سوى حضرت امام(ره) به امامت جمعه و نماینده رهبرى در استان کرمانشاه منصوب شد. او شخصاً به مشکلات مردم رسیدگى مىنمود و در انجام امور مردم از کمترین کوشش فروگذار نمىکرد. در جریان جنگ تحمیلى، شخصاً در جبهههاى نبرد خصوصاً جبهههاى غرب حضور مىیافت و با حضورش موجب تقویت روحیه رزمندگان اسلام مىشد. شهید اشرفى اصفهانى خدمات بسیارى به خصوص در زمان جنگ داشت که برخى از آنها عبارتند از: ساختن مسجد امام حسین(ع) خمینى شهر، ساختمان مکتبالزهرا(س) جهت تربیت خواهران، تأسیس حوزه علمیه امام خمینى(ره) در کرمانشاه و مسئولیت امور تبلیغى روحانیت اهل تسنن. آیتالله اشرفى اصفهانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، 3 بار مورد سوءقصد منافقین قرار گرفت و سرانجام در روز 23 مهرماه سال 1360، به هنگام رفتن به جایگاه مخصوص جهت ایراد خطبههاى نماز جمعه توسط یکى از منافقین به شهادت رسید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله عطاء الله اشرفی اصفهانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
6. آیتالله شهابالدین اشراقى، فرزند شیخ محمدتقى، داماد حضرت امام خمینى(ره) در سال 1304 ﻫ ش، در قم متولد شد. پس از تکمیل دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول آیات عظام سید محمد محقق یزدى، بروجردى و حضرت امام(ره) حاضر شد. بعد از تبعید امام(ره) به ترکیه در سال 1343 به عنوان وکیل تامالاختیار امام(ره) انتخاب شد تا به رتق و فتق امور بپردازد و در همین ارتباط فعالیت چشمگیرى در کمک رسانى به روحانیون مبارز و خانواده مبارزان داشت. پس از مدتى دستگیر و به همدان تبعید گردید و با سپرى کردن دوران تبعید، به تهران منتقل شد و در منزلى تحت نظر مأموران امنیتى رژیم قرار گرفت. با اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1357 و پس از تبعید آیتالله پسندیده، برادر و نماینده تامالاختیار حضرت امام(ره)، آقاى اشراقى مجدداً در قم به حل و فصل مسائل و رسیدگى به مشکلات پرداخت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایشان همواره در کنار امام(ره) بود و به عنوان مشاور عمل مىکرد و بارها به عنوان نماینده ویژه رهبر انقلاب، مسئول بررسى مسائل و مشکلات جارى مملکت شد. آیتالله اشراقى در 21 شهریور 1360 براثر سکته مغزى درگذشت. چندین تألیف درباره معارف دینى از ایشان برجاى مانده است.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله شهاب الدین اشراقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 15 صفحه 131