تاریخ سند: 7 اسفند 1353
متن سند:
بازجویی از مهدی شاه آبادی
س ـ با استحضار از هویت شما که محرز است لازم است توضیح دهید که چرا
خود را آقای شیخ عباسعلی روحانی به مأمورین معرفی کرده و منظور اغفال آنها
را داشته اید
ج ـ با این که شفاها به عرض عالی رساندم که هرگز چنین اتفاقی نیافتاده است و همواره افتخار من
به انتساب به پدرم و کسب احترام از این نسبت مرا در هر منطقه که بوده ام مشهور داشته و نهایت
استدعا دارم که آقایان مأمورین محترم را که قیافه دو نفر از آنها را می شناسم بخواهید تا حقیقت
امر روشن شود و مشروحا به عرض می رسد که پس از احراز هویت اینجانب به نام مهدی
شاه آبادی و حتی اطمینان از صدق گفتارم توسط دستگاهی که همراه داشتند و با تلفن با مرکز
تماس گرفتند و پس از مراجعت فرمودند که شناسنامه خود را ارائه کن ولی چون به ایشان گفتم که
شناسنامه من در شهربانی می باشد مشکوک به نظر رسیدم و ظاهر امر چنین می نمود که اگر قبلاً
شناسنامه خود را از شهربانی گرفته بودم به هیچ وجه چنین پیش آمدی رخ نمی داد و اکنون خدای
را شاهد و گواه می گیرم و کفی به شهیدا که هیچ گاه این کار را نکرده ام و تا عمر دارم نخواهم نمود
خود را همواره مستغنی از چنین عمل قبیح و زشتی می دانم امید است حقیقت امر هر چه زودتر
روشن گردد و زندگی پاشیده شده من سامان اولیه خود را باز یابد خداوند بر توفیقات سرکار
بیفزاید با تقدیم احترامات مهدی شاه آبادی
س ـ چرا نسبت به مأمورین اهانت و تندی نمودی
ج ـ با نهایت تأسف از گزارشی که به عرض مبارک رسانده اند معروض می دارد که همیشه با همه
کس نرم بوده و نسبت به افرادی که با من تماس و برخورد داشته اند هر کسی که بوده ولو این که
اطفال خردسالی باشند با نهایت ادب و احترام رفتار نموده ام حتی در این چند ماهی که امامت
جماعت را پذیرفته ام البته پیرمردان که جای خود داشته و حقا شایسته ادب می دانم ولی خود آنها
شاهدند که من نسبت به اطفال پنج شش ساله تواضع می کنم و همواره آرام سخن گفته و زیاد
تماس نمی گیرم و در مورد مأمورین محترم علاوه بر این که از مقام محترمشان تقاضا دارم که
حضورا از خود ایشان سؤال کنید فراموش نمی کنم که یکی از آقایان حدود یک ربع ساعت با
نهایت لطف فرزند کوچک مرا مورد تفقد قرار دادند و من گرچه نمی توانستم آنچه را که شایسته
احترام به آنهاست عمل نمایم ولی فورا خانواده من وسایل کوچک و ناقابل پذیرایی را فراهم
نمود و ایشان نیز مرا مورد عنایت قرار داده و روابط احترامی را که من وظیفه می دانستم کاملاً حفظ
می فرمودند و باز هم در این مورد علاوه بر این که روحیه همیشگی خود را به عرض رساندم
خدای واحد و بزرگ را شاهد می گیرم که هرگز کوچکترین اسائه ادب نسبت به آقایان نداشتم و
حتی چون به منظور جدا ساختن خانواده از من منتظر رسیدن وسیله دیگر بودند خود آقایان به
من اجازه فرمودند که در حضور خودشان وضو ساخته و نماز ظهر و عصر را خواندم و من حتی از
این جهت از ایشان متشکرم که رعایت انسانیت را کاملاً فرمودند و خداوند آنان را مورد لطف
خود قرار دهد با تقدیم احترامات مهدی شاه آبادی
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی به روایت اسناد ساواک صفحه 138