تاریخ سند: 11 اسفند 1345
موضوع: جلسه شب دوشنبه در مسجد جامع
متن سند:
به: 316 شماره: 31831 /20 ﻫ 3
از: 20 ﻫ 3
در جلسه شب دوشنبه این هفته که در مسجد جامع شبستان گرمخانه تشکیل گردید حدود 150 نفر شرکت کرده بودند و در ساعت 1830 شیخ محمود صالحی منبر رفت و تا ساعت 1930 سخنرانی نمود مشارالیه وقتی داشت حکایتی از یک زن و مرد تعریف میکرد (که چگونه مرد از دست زنش همیشه ناراحت و عصبانی بود شخصی به آن مرد رسید و گفت این همه از دست زنت مینالی او را طلاق بده مرد گفت باور کن زنم وقت طلاق دادن هم برای من نگذاشته است) جعفری از پایین منبر گفت مانند زنان امروزه بوده است چون حق طلاق را میخواهند به زنان بدهند و همین مصیبتها پیش خواهد آمد در جای دیگر صالحی از مردم ساده ایران صحبت کرد که بعضی عوامل میآیند به مردم وعده و وعید میدهند که پشتیبان ما باشید ما برای شما چکار میکنیم دنیا را بهشت میکنیم و هر روز به شما کباب میدهیم اما وقتی مردم برای آنها زحمت کشیدند ناگهان متوجه میشوند که کبابی در کار نیست همه آنها وعده بوده آنها گوشتی نداشتند که کباب کنند و به مردم بدهند بلکه میخواستند خود مردم را به سیخ بکشند.
در ساعت 1930 شیخ محمود صالحی از منبر پایین آمد و گوینده جدیدی که به علت ناراضی بودن مردم از صالحی او را دعوت کرده بودند منبر رفت گوینده جدید که سید میباشد عمامه مشکی بر سر داشت و سن او حدود 28 سال میباشد و او را شفیق یا شفیعی معرفی کردند که از قم آمده بود.
نامبرده درباره ایمان صحبت کرد و چند مثال زد و از خونخواری چنگیز یک داستان گفت در وسط سخنرانی اظهار داشت فراموش نمیکنم روزی که در خدمت حضرت آیتاله عظمی خمینی نشسته بودم (صلوات مردم) نامهای از یک دانشجوی مقیم خارج برای آقا رسیده بود و آقا نامه را خواند در نامه نوشته شده بود که عقبماندگی ما از اسلام است و نماز و روزه وقت ما را میگیرد حضرت آیتاله در جواب نوشتند شما خیال میکنید اسلام فقط همین نماز است و یا شما اسلام را با چند تا گوینده شناختهاید بیایید در پیش دانشمندان بنشینید تا حقایق اسلام بر شما روشن شود.
در جای دیگر از حضرت ولیعصر امام زمان (ع) خواست که این وضع ناراحت و گرفتاری را از میان مسلمین بردارد و در خاتمه موقع دعا گفت پروردگارا علماء اسلام مراجع تقلید پرچمدار اسلام مخصوصاً یگانه پرچمدار عالم اسلام مرجع عالیقدر حضرت آیتاله عظمی خمینی را یاری بفرما ساعت 2030 سخنرانی تمام شد.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 341