تاریخ سند: 23 آبان 1353
ریاست محترم اداره زندان شهربانی مشهد
متن سند:
تاریخ: 23 /8 /1353
بسمهتعالی
محرمانه
ریاست محترم اداره زندان شهربانی مشهد
محترماً به عرض عالی میرساند اینجانب حبیباله عسگراولادی چنانکه کراراً به عرض رساندهام بیش از یک سال پیش ترجمه و یادداشتهائی از سوره یوسف (ع) در قرآن کریم به دفتر زندان تقدیم داشتهام تا پس از کسب اجازه برای چاپ آن اقدام شود و همراه آن نامهای نوشته و خواسته بودم که اگر چنانچه فصل یا جمله و نکتهای از آن برخلاف مصالح عالیه کشور یا برخلاف قانون مطبوعات جاری باشد، تذکر فرمایند که در اصلاح آن کوشش لازم به کار رود، ولی متاسفانه تا کنون از آن هیچ خبری ندارم و فکر میکنم تنها علّت این کم لطفی از جانب مقامات این باشد که نویسنده یک زندانی است که محکومیت سیاسی دارد. ریاست محترم زندان، درست است که من در پروندهای محاکمه شدهام که در آن توطئه برعلیه اساس حکومت مطرح بوده و افرادی از آن به ترور نخستوزیر اقدام کرده بودند ولی بدین وسیله به خداوند سوگند یاد میکنم که من نه از توطئهای خبر داشتهام و نه در ترور دخالتی، بلکه یکی از متهمان اصلی شبی را در خانهام به سر برده و چمدانی را به من سپرده که بنا به محتویات پرونده، نه از جرمی نسبت به او خبر داشتم و نه از درون چمدان خبر و اطلاعی، البته کارهای مذهبی داشتهام که بدانها راساً اقرار و اعتراف کردهام که محرومیت آنها را قوانین جاری بسیار اندک و ناچیز پیش بینی کرده است ولی با نهایت تأسف محاکمه ما در شرایطی جریان داشت که جّو و اوضاع سیاسی اجازه نمیداد تا به دفاعیات ما توجه شود! امیدوارم که در آینده فرصتی به دست آید تا بتوانم بیگناهی خود را از روی محتویات پرونده اثبات نمایم اگر چه اکنون کسی به فکر من و همسر و سه فرزند بیسرپرستم نباشد و به ظاهر هیچ روزنه امیدی هم نباشد ولی آنکه همهی ما باید بدو امیدوار باشیم خداوند است که قرآن آن را دارد که زندانی بیگناهی را پس از سالیان دراز رنج و محرومیت از اتهامات وارد تبرئه کند چنانچه یوسف صدیق (ع) را از اتهامات تبرئه و پاکش ساخت! باری درد دل محرمانه یک زندانی با زندانبانش به درازا کشید، پوزش میطلبم جان کلام در این است که ده سال تمام از زندان اینجانب میگذرد و تاکنون با مقامی دردِ دلخویش باز نگفتهام؛ اکنون هم بدان جهت است که اگر کسی به فکر زندگی و خانوادهام نیست و این چنین روزان و شبان عمر محدودم را به پایان میرساند، شما به عنوان مسئول دلسوز زندانیان میتوانید برای اصلاح و چاپ ترجمهام اجازه لازم را کسب فرمائید که آن محصول یک سال زحمت در شرایط سخت زندان است و در خلال آن مسائل اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و دینی مورد بحث و دقت قرار گرفته است و نه تنها چیزی برخلاف مصالح عالیه کشورمان در نظر نگارنده نبوده و نیست بلکه عظمت و پیشرفت کشور عزیز و اسلامیمان مورد آرزو بوده و خواهد بود. در پایان امیدوارم که خداوند به نیت خیر شما پاداش مناسب دهد که قابل پیشبینی هم نباشد. اقدام انسانی شما بیشک خامه یک نویسنده ناقابل را در راه خدمت به دین خدا و اعتلای کشور اسلامی عزیزمان ایران روانتر خواهد ساخت.
باتقدیم احترامات فائقه حبیباله عسگری
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 416