یک وزیر بهائی دیگر
متن سند:
یک وزیر بهائی دیگر
در تاریخ معاصر ایران، از عصر مشروطیت تا پیروزی انقلاب اسلامی، سه جریان استعماری «فراماسونری، صهیونیسم، بهائیت» بهعنوان ابزار استعمار انگلیس و بعدها آمریکا در ایران درآمد. در مرحله اول، فراماسونری بر مشروطیت و جریانات سیاسی، فرهنگی دولتی مسلط شد. در دوران رضاخان بهائیت و صهیونیسم نفوذ یافتند و از دهۀ 133 ـ 134 وارد حکومت شدند و در دهه 134ـ 135 غلبه پیدا کردند. این است که روند «استعمار نو» در ایران به شکل «مرموز» و پیچیده» درآمد. حضرت امام در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی فرمودند:
« امروز صهیونیسم در ایران به پوست بهائیت درآمده»
بهائیت نه تنها ابزار انگلیس و خصوصاً آمریکا بود، که پیوند جریان صهیونیسم، بهائیت، فراماسونری را در سالهای بعد از کودتای 1332 به وضوح میبینیم. مرجع تقلید زمان آیتالله العظمی سیدحسینبروجردی(ره) به این پدیده اعتراض میکند، مردم علیه حظیرۀالقدس بهائیان در تهران قیام کنند، ولی در پسپرده، افراد وابسته به حزب بهائیت در ارتش، هواپیمای کشوری، تلویزیون ملی و دولت مسلط شوند و هیچگاه بین این مثلث شوم جدایی و افتراق پدید نمیآید.
در جریان تصویب لایحه ذلتبار و استعماری «کاپیتولاسیون»، دو چهره از بهائیت، غلامعباس آرام، وزیر امورخارجه و سپهبد اسداله صنیعی، وزیر جنگ جزو امضاءکنندگان لایحه مزبور بودند. پس از قتل حسنعلیمنصور، دولت هویدا دولت «فراماسونری» بود. 8 وزیر در دولت، 24 سناتور در مجلس سنا، 54 وکیل مجلس شورای ملی و صدها شخصیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مدیران عالیرتبه وابسته به لژهای آمریکا ـ انگلیس و یا فرانسه و آلمان بودند!
اما در همین کابینه، 8 وزیر بهائی نیز حضور داشتند. امیرعباس هویدا نخستوزیر بهائی، بهائیزاده و مدافع بهائیت1، منصور روحانی، پرویز خسروانی، فرخ روپارسا، سپهبد اسداله صنیعی و دکتر محمد باهری چهرههای اصلی بهائی در دولت بودند.
سند زیر، در مورد هوشنگ انصاری، بهایی و بهائیزادهای است که گویا بعدها به مسیحیت گروید و در مدرسه آمریکاییها تحصیل کرد2 و پس از مرتبط شدن با هممسلک دیرینهاش، غلامعباس آرام، از سوی وی مورد حمایت قرار گرفت و در آغاز کارمند محلی سفارت ایران در توکیو شد که این عضویت پس از چندی به صورت رسمی درآمد.
هوشنگ انصاری از اوایل دهه 134 با سفارت آمریکا در ایران ارتباط برقرار کرد. در میان اسناد به جای مانده از این سفارتخانه که به لانهی جاسوسی لقب گرفت، تعداد 24 سند درباره وی وجود دارد که حاکی از ارتباطات پنهانی او است. مقبولیت او در نزد آمریکاییها به میزانی بود که حتی زمینههای نخستوزیری وی نیز فراهم شد که بنا به دلایلی، طبق صلاحدید آمریکاییها، جمشید آموزگار3 بر صندلی صدارت تکیه زد. آنچه در این میان از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد این است که قدرت و توان و امکان رشد تشکیلات بهائیت بهائی، همچون فراماسونری و صهیونیسم، در پرتو حمایت کاخ سفید و سازمان سیا بود. به همین علت است که در تبیین تاریخنگاری معاصر ایران، نباید این تشکیلات منسج سیاسی را به عنوان یک «فرقه مذهبی» تحلیل کرد و مانند انجمن حجتیه، که خود دچار انحراف و وابستگی بود، با آن به معارضه کلامی و دینی مشغول شد.
اخیراً در برخی از نوشتهها، بهائیت به عنوان قدرتی مستقل در زمان پهلوی مورد بحث قرار میگیرد و این درحالی است که حضور اعضای این تشکیلات در سیستم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی پس از کودتای 28 مرداد، به دلیل حمایت و تکیه علنی آمریکا و پیوند ناگسستنی آن با صهیونیسم و فراماسونری بود.4
هوشنگ انصاری در سال 137ش در کرمانشاه متولد شد. پدرش کارمند بانک بود. او در مدرسهی آمریکاییها تحصیل کرد و پس از آن راهی آمریکا شد و در آنجا در رشته اقتصاد و بازرگانی ادامه تحصیل داد و سپس به ایران بازگشت. مدتی با جعفر اخوان، از سرمایهداران معروف، آشنا و در سال 1334 دفتری در ژاپن دایر و به کار اقتصادی برای وی پرداخت. با سوءاستفاده چند میلیون تومانی، اخوان او را برکنار کرد. پس از آن، به محمد نمازی شیرازی نزدیک شد. در دوران حضور در ژاپن، همسری ژاپنی گرفت و در زمان غلامعباس آرام که از چهرههای شاخص «حزب بهائیت» بود، بهعنوان کارمند محلی استخدام شد. نزدیکی و دوستی و هممسلکی او با غلامعباس، زمینه شهرت و جایگاه سیاسی اقتصادی وی را آماده کرد. در سال 134 با روی کار آمدن دولت آمریکایی دکتر علی امینی، بهعنوان معاون وزیر بازرگانی وارد دولت شد. در همین ایام غلامعباس آرام به عنوان وزیر امورخارجه، بار دیگر انصاری را بهعنوان سفیر فوقالعاده راهی کشورهای آفریقایی کرد. در سال 1344 سفارت ایران در پاکستان به او سپرده شد. با روی کار آمدن امیرعباس هویدا، نخستوزیر« بهائی»، هوشنگ انصاری بهعنوان وزیر اطلاعات وارد کابینه شد و پس از چندی بهعنوان سفیرکبیر ایران راهی آمریکا شد. در سال 1348 بهعنوان وزیر دارایی و اقتصادی، هشت سال در رأس این وزارتخانه قرار گرفت و هماهنگ با سیاست آمریکا، قراردادهای مهمی منعقد کرد. با مرگ منوچهر اقبال، انصاری تا شهریور 1357مدیرعامل و رئیس شرکت ملی نفت ایران بود.
وی در دوران رژیم پهلوی مشاغل متعددی را بهعهده داشت، سفیر، وزیر، مدیرعامل شرکت نفت و ... که از این راه صدها میلیون تومان ثروت اندوخت و برخی از این اندوختهها را در جنوب فرانسه به مستغلات تبدیل کرد و بخشی را نیز در بانکهای آمریکایی پس انداز کرد.
آنچه در زیر آمده است، برگرفته از دو سند «لانه جاسوسی» و «ساواک» میباشد که در آن به وابستگیهای هوشنگ انصاری اشاره شده است:
در جلد هشتم اسناد لانه جاسوسی،5 19 سند درباره او وجود دارد. در این اسناد، مشخصات، گرایشات، وضعیت سیاسی، مواضع و نگرشهای او، حتی خصوصیات اخلاقیاش مورد توجه آمریکاییها بود.
در سند 1 آمده است:
«انصاری به نظر میرسد جوان باهوش و فعالی باشد، در یک ملاقات با مقامات ـ علاقه زیادی به همکاری نزدیک با سفارت نشان داد.»
در سند دوم چنین میخوانیم:
«او سیگار نمیکشد، اگر مشروب بنوشد بسیار اندک میباشد. هنگامی که اخوان برای بازرسی به توکیو میرفت متوجه انصاری شد که با دستکاری در مدارک، پول زیادی برای خودش دست و پا کرده است. بنابراین اخوان وی را از کار اخراج کرد. اقدامات قانونی علیه انصاری شد که ممکن است هنوز در جریان باشد. انصاری و برادرش مالک کارخانه مجهز اتومبیل «رامبلر» هستند. او با خانواده رشیدیان مرتبط است.
انصاری همسری ژاپنی دارد از زمان بازگشت وی به ایران، همسرش دچار بیماری میگرن و سردرد است. مداوم رنج میبرد.»6
در سند چهارم موقعیت و نگرش انصاری اینگونه گزارش شده است:
«او نماینده جوان و فعال نسل جدید ایران است و دارای هوشیاری غربی و مدیریت خوب میباشد. وی در اوت 1966 به یکی از ملاقاتکنندگان آمریکایی گفت:
تصمیم دارد تمامی امور در وزارت اطلاعات را مجدداً سازماندهی کند»7
در سند شماره پنج آمده است:
«انصاری یکی از اعضای اصلی حزب ایران نوین است که تحتنظر دولت میباشد. او با همسر اول خود که یک ژاپنی بود متارکه نموده و در سال 1965 با مریم پناهی8 منشی خصوصی عباس آرام وزیر امورخارجه ازدواج و آنها دو فرزند دارند.9 در سالهای 1346 انصاری سفیر ایران در آمریکا میشود، مادر زنش فرنگیس پناهی امروز خوشبختترین زن در تهران است، زیرا دختر وی مریم میرود تا در جایی مستقر شود که فرنگیس آرزو داشت. فرنگیس برای مدت زیادی دوست عباس آرام وزیر امورخارجه بود.»1
در هفتمین سند که سری و غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است، در مورد انصاری آمده است:
«او فردی مهاجم، کارآمد و مبتکر است که تماس گستردهای با محافل تجاری و دولتی دارد که در طول مدت خدمت بهعنوان دیپلمات و تاجر ایجاد نموده است. از نظر تمایلات سیاسی وی طرفدار غرب و آمریکا است.»11
در سند نهم مورخ 5 /11 /47 در مورد انصاری میخوانیم:
«در اواخر خرداد اسداله علم به سفیر گفت شاه از انصاری در رابطه با برخی بیکفایتیهای اجرایی ناراضی است. علم راجع به این احتمال که گزارشهای داده شده به شاه به شکل معینی تنظیم شدهاند چیزی مشخص نکرد. سفیر فکر میکند که ممکن است از معروفیت انصاری در نزدیکی به آمریکاییها، بر علیه او استفاده شده باشد و به علم گفت که به ما مربوط نیست که چه افرادی برای چه شغلهایی در دولت ایران انتخاب میشوند، ولی ما به خوشنامی علاقهمندیم و از اینکه مانند افراد فاسد با ما برخورد شود متنفریم. او پرسید که میتوان کاری برای صالح و انصاری انجام داد... »12
هنگامی که انصاری در رأس وزارت اقتصاد قرار گرفت از عملکرد دکتر عالیخانی وزیر سابق انتقاد نمود. در سند 5 مورد از موارد اقدامات نابجا در دوران پیشین را یادآور شده است. از جمله از کیفیت گوشت نامرغوب بلغاری که منجمد بود و ورود ماشینآلات13 در سند سیزدهم پیرامون مواضع انصاری آمده است:
«انصاری صمیمی، صادق و قابل دسترسی برای مقامات سفارت بوده است. او طرفدار آمریکا محسوب میشود ولی در جو جدید سعی کرده است که گذشته خود را تعدیل کند. او مرد متواضعی نیست. بهگونهای که هدیههایی قبول میکند و تعارفات را میپذیرد و آن را بهعنوان یک واقعیت اتفاقی میداند.» 14
باز در سند شانزدهم روی «طرفدار آمریکا میباشد» تکیه شده است. در سند بعدی مورخ 13 /9 /56 بند 3 از قول او میخوانیم
«که باید با کم کردن نااطمینانیها نسبت به نوسانات بهای نفت، برآن غالب آمد.»15
اما اینکه موقعیت انصاری ثابت نیست و از خاندان هزار و یک فامیل نمیباشد، برای آمریکاییها مهم است، چون داشتن روابط گسترده با درباریان «ثُبات» رجال را تائید میکند! در سند هجدهم آمده است
«به هر حال از دیدگاه بسیاری از اعیان و اشراف قدیمی او فرد نادرستی است و از پایگاه اشرافی خانواده انصاری بهرهای نبرده است. او برادری به نام سیروس دارد که در واشنگتن زندگی میکند او یک شهروند آمریکایی و حقوقدان است و حداقل برای یک بار عضو هیأت مدیرهی یک دانشگاه آمریکایی بوده است.شواهدی در دست است که انصاری از این برادر خود سوءاستفاده میکند تا دست خود را در معاملاتی که شخصاً نمیتواند در آنها دخالت داشته باشد. باز نگه دارد.»16
در تاریخ 1 /1 /56 سند بیستم روی «قابل دسترس برای سفارت بودن» تکیه و هنگامی که در ایالات متحده سفیر بود، آزادانه با وزارت خارجه آمریکا تماس میگرفت که این کار معمولاً در جهت یادآوری مؤکد بعضی از نکات مورد توجه خاص شاه بوده است او زمانی که در توکیو بود به صورت یکی از میلیونرهای توکیو در آمده بود.17
در سند بیست و دوم مورخ 1 /8 /56 راجع به جایگاه انصاری در شرکت ملی نفت ایران باتوجه به وضعیت انقلابی در مملکت، دو جناح حزب رستاخیز آمده است:
«پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی کشور در موقعیتی قرار دارد که بایستی به موازنهی عادلانهای بین رفاه مادی و نیازهای سیاسی و فرهنگی برسد» 18
در سند بعدی که چهار روز پس از سند قبل بود، به سفر ناگهانی انصاری به آمریکا بدون آنکه ربطی به شرکت نفت داشته باشد، اشاره شده است. سفارت از این سفر اعلام بیاطلاعی میکند! در صورتی که وی پنج روز در واشنگتن بود. در آخرین سند مورخ نوامبر 1977 (26 /7 /57) در اواخر دولت شریفامامی آمده است:
«او با شاه نزدیک است. امور مربوط به سرمایهگذاریهای شخصی شاه در کشورهای بیگانه را اداره میکرد....»19
سند شماره ( 29 )
به :81
از : 813 ج
موضوع: هوشنگ انصاری
هوشنگ انصاری در سال 137 (19328) متولد شده است پدرش از اهالی فارس بوده که بهعلت دارا بودن مذهب بهائیت از (لارستان) فرار و به شیراز آمده و مدتی در این شهر سپس اصفهان و تهران مبلغ بهائیت بود و به علت خدماتی که به دین بهائی نمود حضیره القدسی به نام او در قزوین دایر کردند.
هوشنگ هنگام زندگی در اصفهان به وسیله مبلغین مسیحی تبلیغ شده و به دین مسیح در میآید و با کمک خرج مسیحیان به تحصیل ادامه میدهد و شهرت دارد که بعد از جنگ جهانی دوم در همین شهر به خدمت خارجیان درآمده اما از این بستگی هیچ سندی در دست نیست. بعد از خاتمه تحصیل در ایران به انگلستان و آمریکا میرود و درجه میگیرد.
هوشنگ انصاری پس از خاتمه تحصیل به ایران مراجعت میکند و اولین کار او خبرنگار مخصوص (اینترناشنال نیوز سرویس) و (اینترناشنال فتو) بود با داشتن این دو سمت با (جرج آلن) سفیر آمریکا در تهران تماس برقرار میکند و جرج آلن هرگاه تحقیقات اولیهای لازم داشته وی را بسمت مخبر نزد مقامات دولتی میفرستاده است. در یکی از این مأموریتها او به مرحوم قوامالسلطنه مراجعه میکند و میخواهد با او مصاحبه کند. وقتی سؤالات مطرح میگردد قوامالسلطنه به او میگوید خوبس همان کسی که این سؤالات را به تو داده مستقیماً به خودم مراجعه کند. این جمله سبب میشود که روز بعد جرج آلن سفیر آمریکا شخصاً با قوام ملاقات میکند و موضوع مورد نظر مطرح میگردد. قوامالسلطنه این جریان را عیناً در خاطراتش که در ژنو امانت گذاشته نوشته است.
در سال 1326 با توصیه اسفندیار بزرگمهر و با سمت مخبر خبرگزاری پارس به ژاپن میرود. جالب اینجاست که در آن ایام و حتی تا به امروز نیز خبرگزاری پارس در دنیا مخبری نداشته و ندارد ولی با خرج خودش ولی با کارت خبرنگاری خبرگزاری پارس به ژاپن میرود. درباره این مسافرت هم شهرت دارد که او در زیر پوشش خبرنگاری خبرگزاری پارس برای سازمانهای آمریکایی کار میکرده است.
در توکیو با (احمد نامدار) که سمت وابسته اقتصادی را داشته است کار میکند و بهطوری که خود نامدار میگوید اغلب برای آنها (زن میبرده) مدتی بعد در قسمت اقتصادی سفارت ایران در ژاپن کار میکند. تهیه گزارشهای جالب برای وزارت اقتصاد سبب میشود که در مراجعت به ایران مشاغل زیر بدست بیاورد.
1- رئیس کمیسیون شورای تدارکات 2- رئیس شورایعالی هواپیمایی کشوری
3ـ معاون وزارت اقتصاد 4ـ سفیر مخصوص در کشورهای افریقایی
5ـ نایب رئیس اتاق تجارت تهران 6ـ سفیر ایران در پاکستان و سیلان
7ـ وزیر اطلاعات، بشود.
در مدتی که در ژاپن بوده به علت خدماتی که به تجارتخانه محمد دانشور کرده (مدتی در تهران منشی این تجارتخانه بوده) و با ارتباط تجاری که دانشور با ژاپن داشته مبالغ هنگفتی پول بدست میآورد که دانستن سمتهای مطبوعاتی و اقتصادی سفارت ایران در ژاپن نیز به او کمک میکرده است در ژاپن با دختر یکی از ثروتمندان ژاپنی ازدواج میکند ثمره این ازدواج دو بچه بوده که پس از اینکه او را طلاق میدهد. زن ژاپنی بچههای خود را به ژاپن میبرد.
هوشنگ انصاری هنگامی که در ایران به سمت معاونت وزارت اقتصاد را داشت دو سال مدیر کارخانه (فخر ایران) محمد نمازی نیز بود و ماهانه 18 هزار تومان حقوق میگرفت و چون کارخانه را از ورشکستگی نجات داده بود و طلبکاران ژاپنی را برای اداره فنی کارخانه دعوت به کار کرده بود نمازی مبلغی با وجه دستی میدهد و بدین ترتیب سرمایه قابل ملاحظهای تهیه میکند.
وابستگیهای داخلی به علت وابستگی که در سفر ژاپن با غلامعباس آرام پیدا میکند و واسطه معاملات تجاری او میشود بستگی سیاسی هم پیدا میکند. سفارت او در پاکستان و وزارت اطلاعات وی مرهون همین بستگی است. علاوه بر این در وزارت خارج شهرت دارد که چون آرام با (مریم پناهی منشی مخصوصاش ارتباط داشته و حتی (...) صورت گرفته او به هوشنگ انصاری توصیه میکند که همسر ژاپنیاش طلاق بدهد و (مریم پناهی) بگیرد و چون او موافقت میکند موضوع سفارت و وزارتش با کمک آرام انجام میگیرد.
زبانهای که میداند ـ فرانسه ـ انگلیسی
صفات ـ بسیار باهوش ـ چرب زبان ـ پشت همانداز ـ اهل معامله ـ و بست و بند ـ تمایل شدید به آمریکا مسافرت ـ به کشورهای اروپایی ـ آسیایی ـ و آمریکا سفر کرده.
توضیحات سند:
1. قصه هویدا، ابراهیم ذوالفقاری، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386
2. تحصیلات وی در مدرسه آمریکایی اصفهان بود ـ رجوع شود به اسناد لانه جاسوسی، ج 8
3. جمشید آموزگار را از رجال وابسته به ایالات متحده و امروز هم مشاور نفتی کاخ سفید! در امور خاورمیانه ایران!!
4. رجوع شود به اسناد فراماسونری، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
5 . اسناد لانه جاسوسی، چاپ جدید، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386
6 . همان، صص 376 ـ 378
7 . همان، ص 379
8 . باید در مورد این زن تحقیق بیشتری شود.
9 . همان، ص 390
10. همان، صص 380 ـ 382
11 . همان، صص 383 ـ 384
12 . همان، صص 384 ـ 385
13 . همان، صص 385 ـ 387
14 . همان، صص 378 ـ 389
15 . همان، ص 389
16 . همان، ص 290
17 . همان، 27 /12 /52، صص 390 ـ 391
18 . همان، صص 392 ـ 393
19 . همان، صص 394 ـ 395
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 383