تاریخ سند: 6 مهر 1343
احتراماً شیخ محمد خیرخواه یزدی در مسجد امام چنین اظهار میداشت: گفته شد کسانی که در محیطی قیام و مسیر محیطهای تاریک را عوض میکنند
متن سند:
تاریخ:6 /7 /1343
ریاست محترم امنیت شهرستان قم
احتراماً شیخ محمد خیرخواه یزدی در مسجد امام چنین اظهار میداشت: گفته شد کسانی که در محیطی قیام و مسیر محیطهای تاریک را عوض میکنند یا در یک محیط استثنایی کوچک آزاد تربیت شدهاند یا در همان محیط تاریک عمومی و آیا این افکار از کجا سرچشمه گرفته که در آن محیط تاریک به فکر چنین اقدامات میافتند. این مدل آفرینش خلقت بشر است که بایستی یک همچون فرزندانی را در یک چنین محیطهای تاریکی به وجود بیاورند تا مسیر این محیطهای تاریک را عوض کند و چه بسا اشخاصی بودهاند که خود نه از ائمه و نه از خاندان ائمه بودهاند که در محیطهای تاریک برخلاف محیط فکر کردهاند و مسیر اجتماع و محیط را تغییر دادهاند. مثلاً در مصر [در] دربار فرعون زن فرعون، بر خلاف عقاید او فکر میکند و در آمریکا گاندیها و در عصر و زمان خودمان هم حضرت آیتالله خمینی.
آقا جان حدود حق از باطل مجزاست اینکه دیگر [ناخوانا] ندارد. هر انسانی که در محیطی بر خلاف آن محیط تاریک قیام کند تا مسیر محیط را تغییر دهد از فطرت درونی انسانهای آن محیط استمداد میگیرد. پس هر حقی که با فطرت درونی انسان وفق1 دهد همان را میپذیرد. فطرت درون انسانها با یکدیگر به هیچ وجه متفاوت نیست پس چرا در کشوری که به قول خودشان شمس تمدن هستند هنوز تبعیض نژادی حکمفرماست. و همین فکر در کشور خودمان، در ایران میگویند معمم حق ندارد صحبت و بحث کند. آخر به چه دلیل و قانونی روحانی نمیتواند حرف بزند، به جرم اینکه روحانی است. آخر ما هم جزء این آب و خاک هستیم و ما هم به سهم خود به این آب و خاک اسلام خدمت میکنیم. و ما هم به سهم خود مانند سایرین در این کشور سهمی داریم. مگر فطرت درونی ما با فطرت سایرین فرقی دارد؟
اسلام وقتی ظهور کرد این تبعیض نژادی را به کلی از میان برداشت و یک تساوی حقیقی در میان مردم ایجاد نمود اغفال این تساویهای بی معنی را نخورید که از روح تساوی حقیقی محروم بمانید. اگر فردی به ریاست یا حکومتی رسید نبایستی بگوید که این من هستم که تو را اداره میکنم، نخیر این من و تو هستیم که چرخهای اجتماع را به گردش درمیآوریم و هر دو در این اجتماع سهیم هستیم. معنی ندارد در اسلام بنده بر بنده دیگر خدایی کند مگر میان بنده و بنده فرقی هست. آنکه در فطرت هست در وجود هر دو میباشد. این معنی ندارد که هر بنده سرپای بندهای دیگری که خدا محسوب میشود له شود. اجتماع اگر در وهله اول از جزییترین مسائل جلوگیری نکرد در آخر با مشکلات حل نشدنی روبهرو است یعنی شخص گورکنی با خود اندیشید که میشود از دوش مردم بار کشید از جزییترین مسئله محروم کرد تا بر همان مردم بساط خدایی گسترد. نتیجه این بود که مردم به اصل مسئله بی اعتنا بودند. ای مردم هوشیار باشید نگذارید اول به حساب یکایک ما برسند بعد به حساب مملکت برسند به پیروی از سیاست پدرش معاویه، حسین را یک فرد خارجی نه (اروپایی) به جامعه معرفی کرد و مدعی شد که با قانون مصلحانه کشوری مخالف است و مُخل یک اجتماع است. آقای یزید تو بگذار که حسین حرفش را به جهان بزند آن وقت ببین جهان حسین را مُخل میداند یا که تو [که] در اطاقت نشستهای و این طور قضاوت میکنی.
احمدی
رونوشت برابر با اصل است.
توضیحات سند:
1. اصل: وقف.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 8