تاریخ سند: 2 آذر 1357
شهربانی بابل (دایره اطلاعات)
متن سند:
شماره: ک 41ـ27ـ4ـ8 تاریخ: 2 /9 /1357
از: شهربانی بابل (دایره اطلاعات)
به: ش. ک. ش. ریاست اداره کمیته مشترک ضدخرابکاری
مقام عالی را آگاه میسازم برابر نامه شماره 135714 /2ﻫ ب ـ 2 /9 /1357 سازمان اطلاعات و امنیت این شهرستان ارسالی به این شهربانی تعداد شش نفر متهمین مشروحه همراه مأمورین بدرقه به آن کمیته اعزام و معرفی میگردند مستدعی است امر و مقرر فرمایند در صورت تحویل نامبردگان رسید آن را مسترد دارند.
رئیس شهربانی بابل سرهنگ 2 محمود طرقی
1ـ محمود لاهیجانی امیری1 فرزند محمدعلی؛ 2ـ علیاصغر نجمی2 فرزند محمدعلی؛ 3ـ علیاصغر آزرم نیا3 فرزند اسماعیل؛ 4ـ فریدون جلالی فرزند سیدمحمد؛ 5ـ منوچهر گرائلی[گرائیلی]4 فرزند رمضان؛ 6ـ حسین مکّاریان طبری5 فرزند ابراهیم
گیرندگان: شهربانی کشور شاهنشاهی ریاست اداره اطلاعات جهت آگاهی به عرض میرسانم
ریاست شهربانی استان مازندران ( اطلاعات ) جهت آگاهی به عرض میرسانم
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل بازگشت به شماره فوق جهت اطلاع
384 انفرادی 4 /9 /1357
توضیحات سند:
1. محمود لاهیجانی امیری فرزند محمدعلی، در سال 1328 ش در امیرکلای بابل به دنیا آمد. وی در سال 1357 دارای لیسانس مخابرات و کارمند مخابرات بابل قسمتS.T.D بود. ایشان در تاریخ 2 /9 /1357 به اتفاق نه نفر از کارمندان شرکت مخابرات بابل به دلیل اعتصاب و کم کاری توسط مأمورین انتظامیشهرستان مذکور دستگیر و به کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری اعزام گردیدهاند و در تاریخ 11 /9 /1357 از زندان آزاد شد. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
2. علیاصغر نجمی فرزند محمدعلی، در سال 1328 ش در قوچان به دنیا آمد. وی در قبل از انقلاب از کارمندان شرکت مخابرات بابل بود که در تاریخ 2 /9 /1357 به همراه 9 نفر دیگر از کارمندان این شرکت به دلیل اعتصاب و کم کاری توسط مأمورین انتظامیشهرستان مذکور دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکاری اعزام شد و در تاریخ 11 /9 /1357 از زندان آزاد شد. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
3. علیاصغر آزرمنیا فرزند اسماعیل، در سال 1326 ش در شهرستان نور مازندران به دنیا آمد. برابر گزارش ساواک مازندران وی به اتفاق نه نفر که از کارمندان شرکت مخابرات بابل بودند در تاریخ 2 /9 /1357 برابر قرار روز 4 /9 /1357 صادره از بازپرسی شعبه 9 و 12 دادستانی ارتش به دلیل اعتصاب و کم کاری توسط مأمورین انتظامی شهرستان مذکور دستگیر و جهت انجام تحقیقات به کمیته مشترک ضدخرابکاری اعزام گردیدهاند و در تاریخ 11 /9 /1357 ایشان از زندان آزاد شد. وی بعد از انقلاب به عنوان تکنیسین دستگاه در مخابرات چالوس بود و در تاریخ 17 /9 /72 به سمت رئیس اداره مخابرات نور و رویان منصوب شد و در تاریخ 11 /6 /80 بازنشسته شد. اسناد ساواک و اسناد بعد از انقلاب، پروندههای انفرادی
4. منوچهر گرائیلی فرزند رمضان، در سال 1323.ش در قائمشهر به دنیا آمد. بر اساس گزارش ساواک در 7 /9 /1357: «وی به اتفاق نه نفر از همکارانش در مخابرات بابل در تاریخ 2 /9 /1357 نسبت به اعتصاب و کم کاری توسط مأمورین انتظامیشهرستان بابل دستگیر و جهت انجام تحقیقات به کمیته مشترک ضدخرابکاری اعزام گردیدهاند.» وی نیز در تاریخ 11 /9 /1357 از زندان آزاد شد. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
5. حسین مکاریان طبری پس از اعزام به کمیته مشترک، مورد بازجویی قرار گرفت که نوبت دوم آن به تاریخ 5 /9 /1357 و به این شرح است: «س ـ هویت شما محرز است (حسین مکّاریان طبری فرزند ابراهیم) کلیه اطلاعات و اقدامات خود را در زمینه اعتصاب و یا کمکاری در شرکت مخابرات بنویسید.
ج ـ من هیچگونه اطلاع قبلی از جائی ندارم ما از موقعی که زمزمه اعتصاب یا بهتر بگویم کم کاری در بین کارکنان فنی بابل در سالن دستگاه شروع شد من به عنوان رئیس قسمت S.T.D. فکری به نظرم رسید که ( ناخوانا ) سرچشمه میگرفت. اگر شاگردی در مدرسه مثلاً مشق خود را ننوشت معلم قبل از این که موضوع را به ناظم گزارش دهد باید علّت را جستجو کند و لازمه این کار این است که خودش را همفکر بچه قرار دهد و با بچه هم صدا شود و بعد از این که کاملاً بچه خودش را با معلم نزدیک احساس کرد بعداً حُسن نوشتن مشق و معایب ننوشتن را به بچه گوشزد کند. من با توجه به این که حدود پنج سال رئیس قسمت بودم و آشنائی که با همکاران داشتم بهترین راه را در این دیدم که با همکاران همصدا شوم و تازه موقع گوشزد کردن بود که این فرصت به من داده نشد.
س ـ شرکت مخابرات تا کنون چند بار اعتصاب و یا کم کاری نموده است؟
ج ـ جز در مورد آخر هیچگونه اطلاعی ندارم و فکر نمیکنم سالهای قبل کمکاری یا اعتصابی در شرکت شده یا خیر.
س ـ در کم کاری و یا اعتصاب شرکت مخابرات در حدود مهر ماه نقش شما چه بوده است و علّت کم کاری را نیز ذکر نمائید.
ج ـ من در مرخصی بودم و فقط از رادیو شنیدم که در مخابرات اعتصاب شده است و از علّت آن نیز خبری ندارم.
س ـ شما اظهار نمودهاید که قصد داشتهاید با سایر همکاران همصدا شوید آیا تصور نمیکنید شما که با آنها هم صدا شوید دیگر کسی برای توجیه اشتباهات و یا تفهیم مسائل باقی نمیماند.[؟]
ج ـ خیر چون من مدت پنج سالی که با همکاران در مرکز بابل کار میکنم با طرز فکر آنها کم و بیش آشنائی دارم و در این مورد نیز راهی که انتخاب کردم فکر میکنم که صحیح بود چون کمکاری (ناخوانا) فوق حالت اسمیپیدا کرد چون هر اتفاقی که میخواست برای دستگاه بیفتد (ناخوانا) من خودم مشغول کار میشدم و بچهها نیر میماندند و کم کم مشغول کار میشدند و به همین علّت در تمام مدت کم کاری هیچگونه قطع ارتباطی نداشتم.
س ـ علّت و دلیل کم کاری و یا اعتصاب را شرح دهید.[؟]
ج ـ بهطور کلی تحت تأثیر محیط بود بهخصوص که اداره ما نزدیک دبیرستان شاهدخت بابل است که اخیراً محل اجتماع فرهنگیان است.
س ـ خواستههای کارمندان در چه مواردی بوده است مشروحاً بنویسید. [؟]
ج ـ خواستههای همکاران آنچه را که من دیدم به شرح زیر است که طیّ تلگرافی به دولت آقای شریف امامیمخابره شد.
1ـ آزادی زندانیان سیاسی که کاملاً از روزنامه و از لای صدای قطعنامهای که از طرف گروههای مختلف صادر شد و در روزنامهها چاپ شد اقتباس گردید و خوشبختانه به امر شاهنشاه اخیراً اکثراً آزاد شده است و موضع به کلی حل شده است.
2ـ اخراج آمریکائیها چون تاکنون [ناخوانا] آمریکائی را در[ناخوانا] گرفتن بابل دیدیم که سمینار تشکیل دادند ولی عملاً کار انجام نمیدهند و یا از مرکز بازدید کردند در سئوالاتی که از آنها به کمک مترجم میشد اصلاً اطلاعی از دستگاه ندارند و بیهدف از دستگاههائی که اسم آنها از شکل و قیافه دستگاه مشخص است عکس میگرفتند و حتماً حقوق زیادی نیز دریافت میکند و یا تلفنچیهای اداره [ناخوانا] آمریکائی هستند و مثلاً بنده که عضو کمیته فرعی وام ضروری و وام مسکن مخابرات مازندران هستم هر وقت خواستم با آقای نیّری که عضو اصلی کمیته وام است تماس بگیرم بعد از مدتی معطّلی چون زبان بلد نبودم خانم منشی نتوانست منظور مرا بفهمد و ارتباط بدهد.
3ـ تشکیل اتحادیه کارمندان: که من عقیده دارم که اگر شرکت مخابرات اتحادیه داشته باشد دیگر هر کس نمیتواند به میل خودش که تصمیمی را دانسته یا ندانسته اتخاذ کند و این به نفع شرکت میباشد.
4ـ رسیدگی به سوءاستفادههای مدیران بلندپایه شرکت شاید مدیری سوءاستفاده مالی نکرده باشد و سوءمدیریت نیز سوءاستفاده ندانسته است سایرخواستهها فعلاً نظرم نیست.
س ـ دلیل و انگیزه شما از آزادی زندانیان سیاسی، انحلال قسمت حفاظت چه بوده است در این مورد توضیح دهید. [؟]
ج ـ الف: در مورد قسمت اول سئوال همان طوری که در سئوالات قبلی عرض کردم من بنا بر مصلحت با همکاران همصدا شدم و باز در سئوال دیگر جواب دادم دیدم مورد فوق صد در صد تحت تأثیر محیط عنوان شد و خوشبختانه همه آزاد شدند و اصلاً من در مورد زندانیان سیاسی هیچگونه اطلاعی ندارم و هیچیک از فامیلها و دوستان و آشنایان من نیز در زندان نیستند یا نبودند که از موضوع حمایت کرده باشم.
ب: در مورد قسمت دوم سئوال همان طور که شفاهاً عرض شد برداشت شخص من از امور حفاظت اداره رسیدگی به وضع ساختمان و کنترل ورود و خروج و بازدید و نگهداری از تأسیسات حفاظتی اداره مربوطه (مخابرات) میباشد که قصور زیاد دیده شد به عنوان مثال کپسولهای آتش نشانی سالن دستگاه مخابرات بابل [ ناخوانا ] پنج سال بنا بر آخرین تاریخی که روی فرم مخصوص کنترل ( ناخوانا ) دستگاه نصب میباشد تا کنون کنترل نشده است در حالی که شخصی به عنوان مسئول کنترل کپسولها از اداره حفاظت حقوق و مزایا دریافت میکند.
ب: در آبان ماه جاری یک نفر آلمانی وارد سالن دستگاه شد و خواست کار انجام دهد ( برای نصب دستگاه ) بعد از اینکه کارت وی وسیله اینجانب کنترل شد معلوم گردید نامبرده تا تاریخ 16 /6 /1357 اجازه ورود به تأسیسات مخابراتی کشور را دارد ولی از طرف امور حفاظت هیچگونه کنترلی نشد اصولاً ورود و خروج خارجی که از هر کشور باشد به دستگاه آزاد است در حالیکه کارکنان مثلاً شیفت بعدازظهر و یا ادارات مخابرات تابع استان به این آسانی اجازه ورود به دستگاه را ندارند و این یک مورد سوء مدیریت است که قبلاً اشاره شد. ضمناً در حالی که ماشینهای اداره باید در خارج اداره پارک میشدند رئیس حفاظت اجازه دادند شخصی که اجازه ورود به اداره مخابرات را ندارد مدتی است که با پارک کردن ماشین در حیاط اداره شب را آنجا میخوابد که البته بعد از اینکه در مورد عدم اجازه ورود نامبرده به رئیس مرکز شهری بابل تذکر داده شد وسیلهی من نامبرده شب را در اداره نخوابید و به گرگان مراجعه کرد و باز به دلیل خارجی بودن بدون این که به مانعی برخورد کند به سالن دستگاه رفت و مسئول S.T.D گرگان به من اطلاع داد که آقای آلمانی به دستگاه مراجعه کرده است و قصد انجام کار خیری را دارد. گفتم کارش را کنترل کن و به رئیس اداره گزارش کن و به قرار اطلاع صلاحیت آقای آلمانی از طرف رئیس تأئید و برای نامبرده اجازهنامه موقت صادر کرد. ولی رئیس اداره چگونه بررسی کرد من اطلاع ندارم و هیچگونه مخالفتی نیز نکردم چون به هر حال یک نفر مسئولیت را قبول کرده بود.
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی مینمائید؟
ج ـ بوسیله امضاء گواهی مینمایم.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 332
