پخش اعلامیه در بغداد۱
متن سند:
تاریخ: ۱۹/۵/۴۹
پخش اعلامیه در بغداد۱
در بغداد اعلامیه‌های زیادی در مورد فوت محمدرضا سعیدی به امضای خمینی پخش شده است و در اعلامیه‌های مذکور نوشته شده که یکی از روحانیون طراز اول اسلام به دست عوامل استعمار کشته شده است.
نظریه رهبر عملیات: پخش اعلامیه‌های مذکور صحیح می‌باشد.
نظریه رئیس بخش: از اعلامیه‌های مورد بحث تعداد زیادی وسیله رهبر عملیات ه/ ه مستقر در خسروی، از روحانیون که قصد ورود به ایران را داشته‌اند کشف و ضبط گردیده است.
نظریه رئیس ساواک: پخش اعلامیه در بغداد مورد تأیید است.
توضیحات سند:
۱- گزارشهایی که به دنبال شهادت مرحوم سعیدی از عراق می‌رسید حاکی بود که از طرف روحانیون و محصلین علوم اسلامی ایران در نجف اشرف، مراسم بزرگداشتی برای آن شهید برگزار شد. از شب پنجشنبه ۳ تیر ماه ۴۹ به مدت سه شب از طرف جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه نجف مراسم یادبودی در مسجد خضراء، محل برگزاری نماز جماعت و درس آیت‌الله خویی اعلام گردید. اما به دنبال برگزاری نخستین شب مراسم، عوامل و ایادی رژیم شاه در نجف به کارشکنی پرداخته و با وجود آن که، موافقت آقای خویی در برگزاری این مراسم جلب شده بود، اطرافیان او به بهانه آن که بنا است در این مجلس برای سالگرد درگذشت یکی از مردگان، مجلس گرفته شود، از ادامه برپایی مراسم بزرگداشت سعیدی در آن مسجد، جلوگیری کردند. حجت‌الاسلام سید حمید روحانی نویسنده کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، که این مطالب را در کتابش آورده است در دنباله آن تأکید می‌کند: کارشکنی مهره‌های ساواک و دعاگوهای شاه، تنها در مسجد خضرای آقای خوبی نبود، بلکه در هر مسجدی در نجف که برای سعیدی شهید، مراسمی برپاشد، این کارشکنی ادامه داشت. فرومایگان کوردل و کج‌اندیش نجف، در مخالفت با مراسم بزرگداشت آن شهید و در حقیقت در مخالفت با نهضت اسلامی ایران تا آنجا پافشاری داشتند که برق محل برگزاری مراسم را قطع و بلندگو را خراب می‌کردند تا صدای مجاهدان راه خدا که بر ضد رژیم شاه سخنرانی می‌کردند و شعار می‌دادند، به گوش مردم کوچه و بازار نجف نرسد ... کودکانی را وا می‌داشتند تا عکسهای آن شهید را از دیوارها پاره کنند و...» اما همه اینها روزی به اشتباه خود پی بردند که انقلاب اسلامی ایران به رهبری قائد عظیم الشأن، امام خمینی به پیروزی رسید و «سیه روی شد، هر که در او غش بود!»
منبع:
کتاب
شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 594
