تاریخ سند: 9 شهریور 1357
جلسه دوم
متن سند:
تاریخ:9 /6 /1357
جلسه دوم
بازجوئی از: هادی، شهرت روحانیراد، فرزند دوست محمد
س: هویت شما (آقای روحانی) محرز است طبق گزارش پلیس جنابعالی روز 1 /6 /37 ساعت 23:00 در مسجد جامع بابل مبادرت به اظهار مطالب تحریکآمیز نموده و له آقای خمینی شعار دادهاید، با توجه به اینکه قبل از این سخنرانی از طریق مسئولین محلی با شما مذاکره و تذکر لازم داده شده بود لازم است انگیزه خود را از ایراد سخنرانی تحریکآمیز بیان و بنویسید؟
ج: برنامه منبر اینجانب این نیست که در منبر شعاری بدهم و اما بردن نام آیتالله خمینی قضیه چنین است مستمعین از نظر تقلید فرق دارند یعنی بعضی مقلّد آیتالله خوئی و بعضی مقلّد آیتالله شریعتمداری و بعضی مقلّد آیتالله خمینی میباشند. هنگام بیان مسائل دینی آن سلسله از مسائلی که مورد اتفاق نظر مراجع باشد الزام نیست که نامی از مرجعی ببرم و نمیبرم. اما اگر مسئله اختلافی باشد ناچارم نظر هر یک از مراجع را جدا جدا بیان کنم تا هر مقلّدی نظر مرجع خود را دریابد هنگامی که نام آیتالله خمینی برده میشود تا نظریه ایشان را ذکر کنم جمعیت خودشان صلوات میفرستند بدون اینکه بنده از آنان درخواست صلوات کرده باشم و سخن و بحث آن شبم در زمینه بررسی قوانین اسلام با قوانین غیر اسلامی بوده و هیچگونه تحریکی در کار نبوده است.
س: نظر شما در مورد اقدامات عمرانی که در مملکت انجام شده به خصوص برنامههای انقلاب شاه و ملّت چیست؟
ج: اینجانب در زمینه عمرانی و آبادی و رسیدگی به حوائج دینی و دنیوی جمعیت این کشور آثار عجیبه و زیادی از خود به یادگار گذاشتهام،1 از قبیل: ساختن حمّام در چندین قریه و ساختن درمانگاه در محل و تأسیس جاده برای چندین هزار جمعیت و ساختن یک پل بزرگ بر روی نهر بزرگ بابل رود به دستیاری مردم به معادل مخارج چند میلیون تومان که بوسیله استاندار و رئیس سازمان امنیت و رؤسای ادارات افتتاح گردید و مرا دولت به عنوان مرد سال در روز رسمی معرفی نمودهاند و ساختن مدارس فرهنگی در بابلسر و مدرسه علوم دینی یعنی تعمیر مدرسه بزرگ صدراعظم2 در بابل و ساختن مساجد فراوان این است عمران عملی اینجانب وقتی که خودم عملاً دست به چنین عمرانی زده باشم روشن است که موافق هرگونه عمران و آبادانی میباشم.
س: نظر خود را در مورد اعلامیههایی که از طرف آقای خمینی صادر میشود بنویسید؟
ج: حضرت آیتالله خمینی را هم دولت یک مرجع و رهبر دینی مسلمین جهان میشناسد و هم یکصد میلیون شیعیان جهان مرجع آنچه را که بفرماید و حکم نماید بر مقلدین وی لازم است از او تبعیت نمایند اما شخصاً خودم چون تقلید نمینمایم یعنی راه احتیاط را در پیش گرفتهام هرگاه به مسئله که وظیفه احتیاطی آن را ندانم از نظریه حضرت آیتالله العظمی خوئی استفاده مینمایم. هادی روحانی
س: نظر خود را در مورد وقایع اخیر حادث در مملکت بنویسید؟
ج: حوادث اخیر زائیده یک اشتباهی است که در روزنامه 17 دی 1356 از یک روزنامه سر زد که در روزنامه به یک شخصیت دینی و مذهبی که دولت در روزنامه کیهان سال چهل بعد از مرگ آیتالله العظمی بروجردی وی را در ردیف مراجع رسمی و قانونی مسلم شیعیان شناخت به حضرت آیتالله خمینی اهانت نموده وی را یک فرد گمنام معرفی نموده و هرگونه اهانت را نسبت به وی نوشت مسلّم این عمل ضربه بزرگ بر افکار و روان دینی مسلمین جهان به خصوص ایران وارد ساخته، احساسات و عواطف مذهبی مسلمانان را تحریک نموده، مردم را وادار به دفاع از حریم مرجع خود نموده زیرا ارزش و احترام مرجع احترام به مذهب است چه قدر شایسته بود نویسنده به اشتباهش توجه داده تا بار دیگر به چنین مقام روحانی و قانونی این مملکت اهانت ننماید. اگر چنین میشد جنبشها آرام میگرفت ولی متأسفانه با احساسات مردم با سرنیزه رفتار شد عقدهها متراکم شد به حالت انفجار درآمد این همه حوادث به بار آورده است. این عین همدردی و دلسوزیست نه خدای ناکرده مخالفتی باشد.
س: به نظر شما در ایجاد این حوادث مقصر چه کسی بوده است؟
ج: همان طور که در بالا اظهار شد نویسنده روزنامه مقصر میباشد که دولت و ملّت را به جان هم انداخته، این همه ناگواریها به بار آورده [است].
س: خلاصهای از بحثها و مطالبی که در مجالس وعظ و سخنرانیهای خود داشتهاید و در مورد انتقاد از دولت و حکومت بوده بنویسید؟
ج: بحث اینجانب در منابر در زمینه لزوم دین برای جمعیت و توجیه اسلامی و پیمبرشناسی و امامشناسی و اخلاق و بررسی نظامهای اسلامی برای رد اعتراضها و انتقاد کمونیسم که اسلام نظام اقتصادی و اجتماعی و حکومتی ندارد و نارسا است زمینه سخنم جواب اعتراض کمونیستها و اثبات اینکه اسلام دین جهانی است به تمام شئون اجتماع نظر دارد و قانون دارد و کشور ایران با داشتن اسلام از هرگونه مرام دیگری بینیاز است، اسلام عالیترین روش حکومتی عادله دارد و هیچ نیازی به حکومت اشتراکی ندارد تا کسی بخواهد مملکت را به آغوش کمونیستی سوق دهد، تنها انتقاد من از دولت یکی در زمینه تاریخ هجری شمسی نبی اکرم اسلام حضرت محمد صلی اله علیه و آله بود، خوشبختانه خود احساس کرد بار دیگر همان تاریخ را به جای خود برگرداند. انتقاد دیگرم این بود که مطابق قانون اساسی مشروطیت ایران مراجع تقلید حق نظارت بر کار حکومت و دولت دارند، علاوه بر ارزش روحانیت ارزشی قانونی دارد. همچنان که اگر به یک سربازی اهانت شود دولت خود را موظف میداند که از حیثیت آن دفاع نماید، شایسته بود از دولت محترم انتظار میرفت که از حیثیت یک مرجع بزرگ هنگام اهانت دفاع کرده باشد. دیگر انتقادهایم عمومی مربوط به مکتبهای غیر اسلامی بود.
س: اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید؟
ج: با امضاء اظهارات خود را گواهی مینمایم. 3 هادی روحانی
توضیحات سند:
1. خدمات ایشان نه در محدودۀ خاصی میگنجد و نه در محدودۀ مکانی خاص، هم به قبل از انقلاب بر میگردد و هم بعد از آن، هم در داخل استان و هم به خارج از آن مربوط میشود. حاج شیخ حسن روحانی فرزند ایشان و امام جمعه محترم بابل میگوید: «از همان روزهایی که از تحصیلات قم برگشته بودند (سال 1343) در اهتمام به مسائل و مشکلات اقتصادی بسیار جدّی بودند و در هر امر لازمی که توان خویش را در انجام آن میدیدند بلافاصله اقدام میکردند.» مشعل فروزان ، پیشین، صص 63 و64.
2. آیتالله روحانی با درخواست علمای منطقه و برای سرو سامان دادن جامعهی روحانیت و تربیت طلّاب از قم به بابل هجرت و فعالیت خود را در مدرسهی صدر شروع نمود. از آنجایی که وضعیت نابسامان ساختمانی مدرسه موجب رنجش خاطر معظمله بوده ، لذا تصمیم به [تعمیر] آن گرفتند و در این خصوص پیگیریهای مؤثری معمول داشتند و به رغم کارشکنیهای برخی از مسئولین و تنگناهای شدید اقتصادی در دریافت کمکهای مردمی نیز جانب احتیاط را رعایت میکرد و هرگز به خود اجازه نمیداد که افراد غیر متشرع در ساخت و تعمیر آن دخیل باشند. در این زمینه یکی از استادان مدرسه میگوید: «مدرسه صدر در ابتدای ورود حاج آقا فاقد هرگونه امکانات رفاهی بود. روزی جلسهای با حضور مدیرکل اوقاف استان تشکیل و پیشنهاد تعمیر مدرسه داده شد. بعضی از افراد جلسه گفتند از آنجایی که مدرسه باید طبق نقشه جامع شهر تخریب و جزء فضای سبز قرار گیرد، نیازی به تعمیر و باز سازی آن نیست، اما حاج آقا فرمودند این مدرسه باید تعمیر شود و بحمدالله با همت عالی این مجاهد نستوه تعمیرات انجام پذیرفت.» یکی از نزدیکان ایشان میگوید: «بعد از تعمیرات اولیه مدرسه (سال 1344) یکی از وزرای رژیم [منوچهر آزمون وزیر اوقاف] به آنجا آمد و خدمت حاج آقا عرض کرد: حاضریم جهت تعمیر مبلغ ده هزار تومان کمک کنیم. حاج آقا فرمودند ما فعلاً آن را درست کردیم و پول آن را آقا امام زمان (عج) رسانید لذا پول را نگرفتند.» از خصوصیات حاج آقا سخت کوشی ایشان بود. سخت کوشی در همه امور و کارهایی که در آن قدم میگذاشت، دیده میشد. کاری که مصلحت میدید و باید انجام میگرفت، همت لازم را برای انجام آن به کار میبست و در هر کاری توکل برخداوند داشت که نمونه آن ساخت مدرسه صدر به شکل امروزی است. مشعل فروزان، همان.
3. گزارش بازجویی از آیتالله روحانی (ره) به شرح زیر تنظیم و به سلسله مراتب ارائه شد:
«مشخصات متهم: هادی فرزند دوستمحمد، شهرت روحانیراد، سن حدود 55 سال، شماره شناسنامه 452 صادره از حوزه 6 بابل، شغل واعظ، میزان تحصیلات علوم قدیمه تا خارج. متأهل مسلمان (شیعه اثنیعشری) ساکن قریه کله بست از توابع شهرستان بابل و فاقد سابقه اتهامی و محکومیت کیفری (از لحاظ ضدامنیتی) میباشد.
موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور.
گردش کار: نامبرده بالا به سبب ایراد سخنرانی تحریکآمیز و تشویق مردم به ایجاد بلوا و آشوب در شهرستان بابل دستگیر و به تهران اعزام و با صدور قرار تأمین روز 5 /7 /57 شعبه 12 بازپرسی دادستانی ارتش بازداشت که پس از رویت قرار صادره نسبت به آن اعتراض ننموده لکن نظر به تحقیقات انجام شده و رفع بیم تبانی از ناحیه متهم مراتب به دادستانی اعلام و مشارالیه با صدور قرار تبدیل تأمین مورخه 12 /6 /57 همان بازبرسی از زندان مرخص میگردد.
خلاصه اظهارات متهم: نامبرده فوق در تحقیقات معموله اظهار داشت در کارهای خیر پیشقدم بوده و در منبر مطالبی که علیه مصالح مملکت باشد و نیز مردم را به بلوا و آشوب تحریک نماید نگفتهام و اصولا برنامه منبرم این نیست که شعاری بدهم فقط هنگام بیان مسائل دینی چون مستمعین از نظر تقلید فرق میکنند یعنی بعضی از آیتالله خوئی و بعضی از آیتالله شریعتمداری و بعضی هم از خمینی تقلید مینمایند وقتی مسئلهای مورد اختلاف مراجع باشد نظر هر یک از مراجع را راجع به آن مسئله بازگو و موقع بردن نام خمینی جمعیت صلوات میفرستند بدون اینکه من از جمعیت تقاضای صلوات کرده باشم.
نظریه: با توجه به تحقیقات انجام شده به استحضار میرساند که دلائل و مدارکی که ثابت نماید نامبرده به نفع دستجات و گروههای خرابکار فعالیت کرده باشد در دست نیست. اینک که پرونده امر تکمیل گردیده در صورت تصویب جهت اقدام قانونی به اداره دادرسی نیروهای مسلّح شاهنشاهی ارسال گردد. بازجوی متخصص کوچصفهانی 9 /8 /1357»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 238