صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: آقای حسین عیسی‌زاده

تاریخ سند: 31 اردیبهشت 1342


موضوع: آقای حسین عیسی‌زاده


متن سند:

تاریخ:31 /2 /1342
موضوع: آقای حسین عیسی‌زاده

ساعت 5:30 بعدازظهر روز شنبه 17 /2 /42 آقای حسین عیسی‌زاده وکیل دادگستری تهران، که به‌منظور گرفتن سهم‌الارث مرحوم عظیم شاهی کارمند بهداری، به کاشمر آمده بود، ضمن صحبت اظهار می‌داشت در این مملکت حسابی در کار نیست. چه کسی به ‌اندازه ارتشبد هدایت1 خدمت صادقانه کرده؟ عجیب است، سپهبد وثوق2 چشم آمریکایی‌ها بود مع‌ذلک3 او را متهم کردند و اضافه نمود این‌ها گویا قصد کودتا داشتند. وی می‌گفت مردم تهران خیلی از وضع موجود ناراضی هستند.
نامبرده یک جلد کتاب 119 صفحه‌ای تحت عنوان گنجینه سعادت4 تألیف بانو ف ـ مالکرا به من داد و اظهار داشت این خانم متدین با چه بیان ساده‌ای آیات قرآن را تشریح کرده که ترجمه بعضی آیات کتاب به‌طور خلاصه این بود:
(اگر راستی زنان می‌توانستند در جمیع شئون مملکتی دوش‌به‌دوش مردان قدم بردارند، پس چرا اروپائی‌ها در کشورهای خودشان زنان را در کارهای حساس نمی‌گذارند؟ آیا این‌همه بدبختی باید برای ما مسلمان‌ها باشد؟ بزرگ‌ترین قانون تساوی حقوق زن و مرد این است که زنان بارهای سنگین که دستگاه آفرینش روی شانه آن‌ها گذارده، از قبیل شوهرداری و تربیت فرزندان صالح، را به ‌خوبی تحویل اجتماع دهند.)
مطالب این کتاب تمام مخالفت با آزادی زنان است و آقای عیسی‌زاده اظهار می‌داشت در تهران این کتاب ممنوع شده و به‌طور خصوصی در مجالس خانوادگی مطالعه و بحث می‌شود.
توضیح ـ کتاب مزبور از مأمور خواسته شده است.
دایره 1. تحقیق شود آیا امکان دارد که این کتاب در مشهد تهیه شود یا خیر؟
31 /2 /42

توضیحات سند:

1. ارتشبد عبدالله هدایت در سال 1278ش. در تهران در خانواده بزرگ و معروف هدایت چشم به جهان گشود. او فرزند حسینقلی‌خان هدایت (مخبر الدوله)، وزیر پست و تلگراف و نوه غلامرضا هدایت (مخبر الدوله)، رئیس‌الوزرای رضاخان بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه «آلیانس» فرانسوی‌ها و «دارالفنون» تهران به پایان رساند. سپس وارد مدرسه نظام شد و با درجه نایب (ستوان) دومی فارغ‌التحصیل شد. در سال 1302ش. که سردار سپه تصمیم گرفت عده‌ای از افسران جوان را برای تحصیل به اروپا بفرستد، عبدالله هدایت با 46 افسر دیگر ازجمله خویشاوندش، سروان علی رزم‌آرا، عازم فرانسه شد و دوره دانشکده نظامی «سن سیر» را در رشته توپخانه گذراند. در بازگشت به ایران، نایب اول هدایت، به درجه سروانی رسید. پس از چهار سال درحالی‌که درجه سرگردی داشت، بار دیگر برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در این سفر دوره دانشگاه جنگ فرانسه را هم با موفقیت گذراند. عبدالله هدایت درجات بعدی را به ترتیب و طبق مقررات ارتش دریافت کرد و در سال 1309 سرهنگ دوم شد. در سال 1315 سرهنگ تمام شد و در سال 1319 به درجه سرتیپی رسید. در هنگام سرتیپی در دانشکده افسری، استاد تاریخ ولیعهد (محمدرضا پهلوی) بود. بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به‌وسیله شوروی و انگلیس، ارتش بزرگ و مجهز رضاشاهی مضمحل شد. اغلب افسران قدیمی، بازنشسته شدند و افسران تحصیل‌کرده در ایران و کشورهای دیگر، جانشین آن‌ها شدند. عده‌ای هم خود را به شهربانی و ژاندارمری منتقل کردند. سرتیپ عبدالله هدایت بعد از شهریور 20 معاون وزارت جنگ شد، دو سال بعد به معاونت ستاد ارتش منصوب شد، سرتیپ هدایت در اول فروردین 1326 به درجه سرلشکری رسید. در ششم تیرماه 1329 که سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر شد، او را به‌عنوان وزیر جنگ به مجلس شورای ملی معرفی کرد. در اول شهریور 1331 هدایت به‌اتفاق جمعی از امیران ارتش، بازنشسته شد. بعد از 28 مرداد 1332 سرلشکر هدایت دوباره به خدمت فراخوانده شد؛ اما در دولتی که سپهبد زاهدی در اول شهریور به شاه معرفی کرد، اسمی از سرلشکر هدایت نبود. سپهبد زاهدی، سرلشکر احمد وثوق را به‌عنوان معاون وزارت جنگ معرفی کرد. بااینکه زاهدی سرلشکر هدایت را نمی‌پسندید، اما در شهریور همان سال به دستور شاه، هدایت به وزارت جنگ منصوب شد. یک سال بعد در اول مهرماه 1333 هدایت به درجه سپهبدی رسید. در 19 فروردین 1334 در کابینه حسین علاء هم مقام خود را به‌عنوان وزیر جنگ حفظ کرد. در تقسیم‌بندی جدید ارتش او به ریاست ستاد مشترک منصوب شد. در این تشکیلات نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی هر یک دارای رئیس ستاد خاص خود بودند؛ ولی همگی زیردست سپهبد هدایت رئیس ستاد بزرگ انجام‌وظیفه می‌کردند. بعد از شهریور 1320 که شاه جدید در دادن درجه به افسران گشاده‌دستی کرده بود، تعداد سرلشکرها و سپهبدها بیش‌ازاندازه زیاد شده بود، این بود که شاه تصمیم گرفت همچنان‌که در زمان پدرش ارتش ایران فقط یک سپهبد داشت، او هم ‌درجه جدیدی درست کند که فقط یک نفر به‌عنوان عالی‌ترین مقام ارتش دارای آن درجه باشد. به این دلیل درجه ارتشبدی ابداع گردید و هدایت اولین ارتشبد ایران شد. در اواخر دهه 1330 هدایت برکنار و محاکمه شد. درباره علت مغضوب شدن او سخن بسیار است. او به اتهام سوءاستفاده مالی تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمه و زندانی شد. طبق عقیده محمود طلوعی علت تعقیب او این بود که در مقابل مداخلات آمریکایی‌ها در امور ارتش مقاومت می‌کرد و آمریکایی‌ها برای او پرونده‌سازی کردند و اتهام سوءاستفاده، پوششی برای برکناری و تحقیر این مرد بود. او در 24 اسفند 1339 به همراه چند افسر دیگر از کار برکنار شد. محاکمه ارتشبد بازنشسته، عبدالله هدایت، در روز 11 فروردین‌ماه 42 شروع شد و در 15 اردیبهشت 42 دادگاه نظامی او را به دو سال زندان و پرداخت 190 هزار تومان غرامت محکوم کرد. ضمناً او خودبه‌خود از ارتش اخراج شد. وقتی دادگاه نظامی افسری را به محکومیتی بیش از یک سال محکوم می‌کرد، اخراجی محسوب می‌شد و مزایا و حتی حقوق بازنشستگی او را نیز قطع می‌کردند. پس از پایان محکومیت اول، بار دیگر او را با شکایت یکی از افسران ارتش به دلیل اینکه وی چلچراغی را برای هدایت خریده بود ولی او پولش را نپرداخته بود، محاکمه و به دو سال حبس محکوم کردند و هدایت یک‌بار دیگر عازم زندان شد. ارتشبد هدایت بعد از گذراندن دوران محکومیت دوم خود در یک شرکت راه و ساختمان مشغول به کار شد و سرانجام در روز 22 فروردین 1347 در 69 سالگی وفات کرد. هدایت صاحب 9 جلد کتاب است که عمدتاً در زمینه جنگ، اسلحه‌شناسی و توپخانه نوشته شده است. (عاقلی، باقر؛ شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر، تهران، گفتار، 1376، ج3؛ فردوست، حسین؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1376؛ الموتی، مصطفی؛ ایران در عصر پهلوی، لندن، بی‌تا، بی‌نا، ج5.)
2. سپهبد احمد وثوق فرزند مرتضی آشتیانی معروف به وثوق لشکر، در 1278ش. در آشتیان تولد یافت. پس از تحصیلات مقدماتی و اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل عازم فرانسه گردیده و دانشکده افسری سن‌سیر را به اتمام رسانید و در 1304ش. خدمت خود را با درجه ستوان دومی در ارتش ایران آغاز کرد. مراحل ترقی را پس از طی دوره دانشگاه جنگ طی نمود و در 1321 به درجه سرهنگی رسید. مشاغل مهم وی از این به بعد معاونت لشکر دوم و فرماندهی آمادگاه تعلیماتی مرکز و بالاخره فرماندهی لشکر شرق (خراسان) است. در 1326 با احراز درجه سرتیپی به ریاست رکن سوم ستاد ارتش و معاونت دانشگاه جنگ رسید و در 1330 درجه سرلشکری گرفت و به معاونت وزارت جنگ منصوب شد و مدتی نیز در غیاب سپهبد نقدی وزیر جنگ وقت، کفالت آن وزارتخانه را عهده‌دار بود. سپس به فرماندهی ژاندارمری کل کشور منصوب شد و پس از چند ماه مجدداً به معاونت وزارت دفاع ملی گمارده شد. در مرداد 1331 و در کابینه دکتر محمد مصدق به کفالت وزارت دفاع ملی رسید که انتخاب او مورد اعتراض برخی از نزدیکان مصدق نیز واقع شد. مدتی نیز ریاست دانشگاه جنگ را بر عهده گرفت و در کابینه سپهبد زاهدی به معاونت وزارت جنگ برگزیده شد. سپس با سمت ریاست میسیون نظامی به آمریکا رفت. در کابینه های حسین علاء، دکتر اقبال و مهندس شریف امامی عهده‌دار وزارت جنگ گردید و در 1337 به درجه سپهبدی نائل آمد. در اسفند 1339 درترمیم کابینه شریف امامی کنار رفت. سپهبد وثوق در 1354 در 76 سالگی درگذشت. وی در اواخر عمر داستانی از زندگی خود را تحت عنوان «خاطراتی از پنجاه سال تاریخ معاصر» انتشار داد. هنگام محاکمه ارتشبد عبدالله هدایت پای وثوق نیز به دادگاه کشیده شد و او هم محاکمه و چند ماهی زندانی شد. (عاقلی، باقر؛ شرح‌حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر علم و گفتار، 1380، چاپ اول، ص1691؛ عاقلی، باقر، خاندان‌های حکومت‌گر ایران، تهران، علم، چاپ اول، 1381،ص226؛ پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مساجد به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، مسجد جلیلی تهران، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، چاپ اول، ص304؛ انتخابات مجلس پنجم به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص312.)
3. اصل: ذالک
4. این کتاب تفسیر سوره نور است که با مقدمه مرحوم آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی به چاپ رسیده بود.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 02 صفحه 104

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.