تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1355
موضوع: محمد مهدی سیف فرزند محمود
متن سند:
موضوع: محمد مهدی سیف فرزند محمود
21 /2 /55
در مورخه 26 /2 /35 محمدمهدی سیف، منصور زشتی و ابراهیم میری در اطاق تغذیه دبستان رازی به اتفاق دوستش در مورد قتل آیتالله شمسآبادی1 بحث که در این میان محمد سیف اظهار داشته قتل آیتالله به تحریک دولت بوده زیرا اگر آیتالله شمسآبادی مرد با ایمانی نبود تمام دانشجویان بازاریهای تهران و شهرستانها و علمای قم برای تشییع جنازه به اصفهان نمیرفتند و دولت هم حکومت نظامی از تهران تا اصفهان نمیکرد.
آقای خمینی کسی نبود که حتی مورچهای را آزار دهد چه برسد که دستور قتل شمسآبادی را صادر نماید در میان گفتههای خود اشاره نموده که آیتالله برای حج عمره رفته بود و بیشتر از یکماه در پیش خمینی بوده و با هم جلساتی داشتند چطور ممکن است برای هم نقشه بکشند. شمسآبادی اگر از طرفداران خمینی نبود شیخ علی حیدری از نهاوند برای تشیع جنازه به اصفهان نمیرفت و نیز گفته است آیتالله شمسآبادی دراصفهان با چند نفر دیگر فعالیت سیاسی داشتند چون این فعالیت به رهبری آیتالله بود از طرفی دولت هم نمیخواست این فعالیت ادامه پیدا کند به وسیله عوامل خود آیتالله را از بین برد تا مردم را نسبت به طبقه دانشجو و جامعه اسلامی بدبین نماید.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: ۱- با توجه به اینکه محمدمهدی سیف برادر (ولیالله سیف معدوم گروه شبکه ابوذر نهاوند) میباشد و قبلاً نیز در مورد وی گزارشاتی ارسال گردیده لذا مراتب فوق صحت دارد
۲- مشخصات کامل ابراهیم میری بعداً تهیه و ارسال خواهد شد
۳- در مورد منصور زشتی نیز قبلاً گزارشاتی ارسال شده است
4- شیخ علی حیدری یکی از طرفداران خمینی بوده و گزارشاتی نیز در این باره به آن ساواک ارسال گردیده است
۵- به منبع آموزش داده شد که به نحو مقتضی اعمال و رفتار نامبردگان را تحت نظر گرفته و نتیجه را گزارش نماید.
نظریه ن ه: اظهارات محمدمهدی سیف از روی بدبینی و احیاناً جهت آشوب کردن اذهان دیگران میباشد.
توضیحات سند:
1- آیتالله شمسآبادی در حدود سال ۱۳۲۹ ق در شهرستان اصفهان دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی، مشغول تحصیل علوم اسلامی شد. ادبیات و سطح را در خدمت مرحوم حاج ملاابو القاسم زفرهای فرا گرفت و سپس دو سال از درس حضرت آیتالله حاج میرزا سید علی نجفآبادی و مرحوم سید محمد نجفآبادی استفاده کرد... شهید شمسآبادی در سن ۲۵ سالگی به نجف اشرف رفته ... حدود ده سال در آنجا از درس خارج آیتالله العظمی سید ابوالحسن موسوی اصفهانی (ره) و تقریبا 6 سال نیز در درس آیتالعظمی آقا ضیاءالدین عراقی حاضر شده و بحث آن بزرگوار را برای عدهای از فضلا تقریر نموده است و مدتی هم در درس مرحوم آیتالله حاج میرزا ابوالحسن مشکینی صاحب حاشیه شرکت نموده و مدت دو سال نیز از درس شیرازی طاب ثراه استفاده نموده و مقداری هم از درس علامه بزرگ آیتالله العظمی سید جمالالدین گلپایگانی استفاده نمود. بعد از ۱۲ سال ... به اصفهان عزیمت و در آنجا اقدام به اقامه جماعت و انجام وظایف دینی نموده، او از علمای طراز اول اصفهان به شمار میرفت... یکی از آثار باقیه آن بزرگ مرد، مؤسسه آموزش (ابابصیر) است که نابینایان در آن جا تربیت داده میشوند...
در روز هفتم ربیع الثانی ۱۳۹6 ه. ق مطابق با ۱۸ فروردین ۱۳۵۵ شمسی هجری در وقت طلوع فجر عازم مسجد بود برای نماز صبح، به وسیله افراد توطئه گر [باند مهدی هاشمی] با نقشه حساب شده، در مسیر راه او را ربوده و به درچه پیاز برده به فجیعترین وضعی حضرتش را شهید مینمایند...
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان همدان، کتاب دوم صفحه 100