تاریخ سند: 7 مهر 1352
موضوع: درخواست منبر رفتن فیض مشکینی پیرو: 6934/8/ ه ـ 31/6/52
متن سند:
به : 312
از : 8/ ه شماره: 7074 /8 ه
شیخ علی اصغر صالحی کرمانی1 امام جماعت مسجد کرمان در نظر دارد با
مقامات امنیتی درباره منبر رفتن شیخ علی اکبر فیض مشکینی که از وعاظ
تبعیدی به ماهان کرمان می باشد مذاکره و تقاضا نماید نامبرده یک ماهه رمضان
را در مسجد جامع کرمان منبر برود.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: باتوجه به اینکه نامبرده بالا از جمله وعاظ ناراحت و ماجراجو و
طرفدار خمینی می باشد که به همین مناسبت محکوم به سه سال تبعید در ماهان
گردیده منبر رفتن وی به مصلحت نمی باشد.
شایگان
نظریه چهارشنبه: با تأیید خبر و نظریه یکشنبه ترتیبی اتخاذ گردیده که در
صورت عنوان چنین تقاضایی از طرف آیت الله صالحی نظر به روحیات حاد و
ماجراجویانه بنحو مقتضی از اجابت تقاضای وی خودداری و کماکان اعمال و
رفتارش تحت مراقبت و نتیجه به موقع به عرض خواهد رسید.
حاذی
نظریه 8/ ه: خبر و نظریه چهارشنبه مورد تأیید می باشد.
دایره عملیات:
روی سابقه بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ علی اصغر صالحی کرمانی،
از علمای معاصر و مؤسس
حوزه علمیه کرمان، در سال
1275 ه ش در یک خانواده
روحانی در شهر کرمان متولد
شد.
پدرش مرحوم آخوند ملا
غلامحسین از معاریف کرمان
بودند.
تحصیلات مقدماتی را
ابتدا در زادگاه خود گذراند و
سپس عازم اصفهان شد.
پس از
مدتی به قم مهاجرت نمود و
محضر آیت الله حاج شیخ
عبدالکریم حائری یزدی را
درک کرده و به درجه اجتهاد
نائل شد.
در اوج اقتدار
دیکتاتوری رضاخان در سال
1315 به کرمان بازگشت و با
اقامه جماعت و تشکیل جلسات
بحث عقاید دینی و تفسیر قرآن
به ارشاد مردم پرداخت.
در جنگ جهانی دوم و شیوع
قحطی، گرانی، بیکاری اقدام به
تأسیس انجمن خیریه نمود و
بسیاری را از خطر گرسنگی و
بیماری و مرگ رهانید و با
سقوط رضاخان اقدام به تأسیس
حوزه علمیه کرمان نمود.
از آغاز نهضت امام خمینی
وقایع 15 خرداد مدرسه فیضیه
مهاجرت علمای ایران به تهران،
تبعید امام به ترکیه و بالاخره در
دوره پیروزی انقلاب اسلامی
همه جا با نهضت همکاری داشت
و بالاخره در جریان آتش سوزی
مسجد جامع کرمان دچار
آزردگی روحی شد.
و سرانجام
در ظهر چهارشنبه 5 فروردین
1360 در 85 سالگی به رحمت
ایزدی پیوست و پس از تشییع
جنازه در قم و نماز توسط
آیت الله گلپایگانی و در کنار
مرقد حضرت معصومه (س) دفن
شد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی علیاکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک صفحه 246