صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مکالمه بین فلسفی و رکن‌الدینی افسر شهربانی یزد

تاریخ سند: 19 فروردین 1357


موضوع: مکالمه بین فلسفی و رکن‌الدینی افسر شهربانی یزد


متن سند:

تاریخ: ۱۹/۱/۲۵۳۷
موضوع: مکالمه بین فلسفی و رکن‌الدینی افسر شهربانی یزد
13570119
رکن‌الدینی: آقا عرض کنم که اعلامیه‌ای از طرف آقای صدوقی منتشر شده که یکشنبه ایشان در مسجد حظیره مجلس بگیرند بنا بود عقب بیندازند. الان اعلامیه۱ هم انشاء‌اش طوری است که انشای ایشان خیلی نیست و جناب آقای‌ هاشمی۲ می‌فرمایند که آقا شهر آبستن حادثه است و تمام این حظیره آجر و لوازم بنایی است و مردم هم خیلی داغ هستند و ما نمی‌دانیم چکار بکنیم اگر ایشان اول این مجلس را نمی‌گرفتند خیلی بهتر بود و یا در این مسجد نمی‌گرفتند باز خوب بود و چهار ساعت هم مدت مجلس را تعیین کرده‌اند و این مدت باعث جمع شدن عده زیادی می‌شود و در این مسجد اگر لااقل یک ساعت می‌گذاشتند و منبریشان هم همان آقای مناقب به کسی که حرف تندی نمی‌زد بود و به همه آقایان دستور می‌داد که همه آرام آرام بروند چند نفر، چند نفر بروند؛ با هم نریزند توی خیابان در هر صورت ایشان نگرانند که ممکن است حادثه‌ای رخ بدهد.
فلسفی: نه بابا. حادثه نمی‌شود. همان روز که صحبت شد قرار بود عقب بیندازند و الان هم سه روز عقب ‌انداخته‌اند و موضوع هم‌ این است که شما به آقا بگویید این مأمورین کماندو را از خیابان جمع بکنند این تظاهرات را نکنند و بعد هم ممکن است که یک تعدادی قرآن بخوانند و بعد هم همان طور که گفتم آقای مناقب با من صحبت بکنند. باید تقاضای مردم را در مسجد اغنا کرد تا در بیرون مسجد حادثه‌ای پیش نیاید. این راه عملی است. اگر ایشان با داخل مسجد موافقت دارد و این تظاهر کماند و را در خیابان جمع بکنند. ممکن است بگویند آقای مناقب قرآن بخواند و آقایی که می‌خواهد صحبت کند با من تماس بگیرند. من بعضی از قسمتها را تذکر می‌دهم و هیچ حادثه‌ای هم پیش نمی‌آید.
رکن‌الدینی: عرض کنم آقای فلسفی! اگر آقای مناقب تماس گرفتند دستور بدهید یک ساعت صحبت کنند. بهتر است. اگر در مسجد را آن روز ببندند چطوره؟
فلسفی: به ضرر خودشان است. بدتر است. برای شهربانی بدتر می‌شود..
فلسفی: نه خیر. به طور مسلم مصلحت نیست. مردم تمام تظاهراتشان را جمع می‌کنند داخل خیابان زد و خورد شروع می‌شود. و بعد آقای مناقب برود زودتر خاتمه بدهد به مردم هم بگویند.
و افسر شهربانی: عرض کنم که خدمت شما جناب سرهنگ هم نظرشان همین است که با مرکز تماس بگیرند وقتی که دستور گرفتند برای اینکار، اگر گفتند مراقبت کنید دستور بفرمایید به آقای مناقب و نظر شما هم که می‌فرمایید پلیس را از خیابان جمع کنند آن وقت اگر خدا نکرده شلوغ شود، چی؟
فلسفی: من تصور نمی‌کنم. خود آن محرک است.
افسر شهربانی: من گوشی را به جناب سرهنگ می‌دهم شما با خود ایشان صحبت کنید ایشان دلواپس هستند و حق هم دارند.
سرهنگ: در تأیید فرمایشات جنابعالی به همه بفرمایید آنچه که من از دستم برآمد کردم. همین دیروز گذشته و از محبت شما خیلی ممنون که به‌ ایشان مطلبی فرمودید که مطلبی عنوان نشد. ‌اما دیشب دیدم که این است و این برنامه، شما، استاد؟ می‌دانید که این برنامه‌ها از دست آدم خارج می‌شود جمعی جمع حرکتی بی معنی و رفتاری بی مأخذ و چنین می‌شود که شد حالا این حقیقتی است که ما هم به حکم وظیفه بایستی وارد عمل بشویم من نگران و ناراحت این هستم که مردم نظم و آرامششان به هم خواهد خورد این دیگر ابتکار عمل دست شما و دوستان عزیز است. حالا هرجوری که صلاح می‌دانید عمل کنید.
فلسفی: من عقیده‌ام این است که در مسجد را نبندید باز باشد. سرهنگ: فرمایش شما را قبول دارم
فلسفی: که انعکاس مردم شدیدتر خواهد شد. ثانیاً آقای رکن‌الدینی گفتند اعلان چهار ساعت فاتحه کرده‌اند من الان با آنها صحبت می‌کنم که یکساعت قرآن بخوانند و بعد هم دو نفر منبر بروند و ‌اما من این جمله را عرض کنم این قضیه جنبه عمومی ‌دارد در مملکت یا باید قانع بشوید که روحانیون منبر بروند و بدون ترس از شما و از دستگاه شما صحبت بکنند و شعارهای مربوط به روحانی با روحانیت و شئون اسلامی و آقای خمینی بدهند وقتی این‌ها در مسجد سیر شدند دیگر تو خیابان آمدند با قلوه سنگ دنبال غذا نمی‌گردند. ولی اگر نیمه مسیر در آمدند، [...] خصوصاً یزدی که کشته داده زخمی داده، ناراحت هستند. الان یکی از آقایانی که این جا تشریف دارند می‌گویند دیروز قم بودیم هفتم کشته‌های یزد را در قم گرفتند.
فلسفی: حالا آنچه را که من عقیده دارم، هم آقای صدوقی مرد قابل تفاهمی است و هم دامادش آقای مناقب مرد فهمیده‌ای است ‌اما شما اگر می‌خواهید از تهران کسب اجازه کنید این کماندوهای کلاه آهنی و‌ امثال این‌ها مردم را تحریک می‌کنند اگر شما به حداقل مأمور انتظامی قانع بشوید من ممکن است به آقای مناقب تلفن کنم بهش بگویم حرف‌هایی که باید بگوید به عنوان اظهار تأثر بگویند و بعد به مردم بگویند که با آقای صدوقی تفاهم شده است که دیگر مأمور در خیابان نباشد شما هم که رفتید مرتب و با نظم از اینجا بروید و اگر کسی دست به تخریب زد وابسته به ما نیست. با‌ این کار عملی می‌شود.
سرهنگ: اجازه بدهید من صحبت کنم. فرمایش جناب عالی متین.‌اماهر چیزی یک حریمی‌دارد اگر مطالبی که آقایان می‌خواهند صحبت کنند حرمت مجلس را به مناسبت اوضاع و احوال نگاه دارند خوب است. این نکته که شما استاد! و در موردش نتیجه.
فلسفی: من می‌گویم - من مضایقه ندارم.
سرهنگ: ‌اما مطلب دیگری که عرض می‌کنم ببینید به هر صورت قبول بکنید من به دوستان احترام می‌گذارم. انسان علم غیب ندارد و نمی‌داند آنجا که چهار نفر دیگر که هستند حرکتی خلاف معقول خواهند کرد یا نه؟ من یک نتیجه‌ای را بگویم آنچه لازم باشد چنین تصمیم بگیریم و بعد نظر مقامات را بخواهیم، به شرفم قسم به مأمورین دستور خواهم داد حرکتی خلاف نخواهند کرد ‌اما نکته‌ای است با محبت شما من نوشتم آقایی که بنا باشد بیاید نشست و برخاست نکردند البته من آقای رکن‌الدینی را در جریان گذاشته‌ام ایشان مرا در جریان گذاشت ‌اما تقاضای من از تمام آقایان عالم روحانیت این است که به مناسبت حفظ نظام اجتماع ترتیبی داده شود که نظیر این، پیش نیاید ما هیچ گونه علاقه مند به‌ این مسایل نیستیم حالا من گوشی را به آقای رکن‌الدینی می‌دهم با ایشان صحبت کنید. است
فلسفی: همین طور که مذاکره شد ایشان یک مقداری کوتاه بیاید و شما با آقای صدوقی صحبت کنید و بگویید آقای مناقب با من تلفنی تماس بگیرد مسأله‌ای را می‌گوییم که داخل مسجد آن مقداری که به عنوان تأثر و احترام به روحانیت و هماهنگی است بگویند و بعد توصیه می‌کنم که مردم در خیابان بی نظمی نکنند.
رکن‌الدینی: باشد. آقا جناب سرهنگ هم می‌فرمایند من دیروز در کمیسیون سری به نفع آقای صدوقی کاری کردم که غیر قابل تصور است. حالا استدعا دارد از حضرت عالی یک کاری بکنید که حادثه قبلی پیش نیاید.
فلسفی: ان شاء الله که حادثه‌ای پیش نمی‌آید. حالا شما چیزی که هست بعد از این که تصمیم گرفتید می‌روید منزل آقای صدوقی به طوری که آقای صدوقی و مناقب هر دو با هم پای تلفن باشند. من با هر دو و با یک تلفن صحبت کنم که یک توافقی بین صدوقی و آقای مناقب شود.
رکن‌الدینی: باشد من الان می‌رم آنجا می‌گوییم که آقای صدوقی و مناقب هر دو با شما صحبت کنند.
نظریه: آنچه مسلم است تماس رئیس شهربانی یزد با محمد تقی فلسفی و تقاضایی که از وی در مورد همکاری در حفظ نظم می‌نماید تا حد زیادی به شئونات مراجع انتظامی‌ کشور لطمه وارد می‌سازد و برای واعظ مذکور این سوء تفاهم را به وجود می‌آورد که مراجع مذکور در مقابل یک عده معدود اخلالگر دچار ضعف شده‌اند.
۵۵۲۵ بایگانی شود
۳۰/۱/۳۷











ــــــــــــــــــــ
۱۔ مقصود اعلامیه ۲۵/ ربیع الثانی ۱۳۹۸ است که قبلاً ملاحظه کردید.
۲-‌هاشمی: سرهنگ ‌هاشمی ‌ریاست وقت شهربانی استان یزد.  

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 135



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.