تاریخ سند: 15 دی 1350
موضوع : شیخ حسین لنکرانی
متن سند:
از: 312
به: 20 ه12 شماره: 14991 /20 ه12
از ساعت 1100 الی 1200 روز 9 /10 /50 جلسه ای با شرکت هفت نفر در
منزل نامبرده بالا تشکیل گردید.
ابراهیم اسماعیلی که سابقه زندانی هم دارد
اظهار داشت باید از خرید کاشی ایرانا و ظروف ملامینی که متعلق به یهودیان
است خودداری کرد و این
قبیل افراد برخلاف مسلمین
که عکس ائمه را در
مغازهایشان دارند عکس
یارو را (منظور اعلیحضرت
است) در مغازه هایشان
می زنند کاملاً مشخص
هستند لنکرانی در مورد
سخنرانی فرخ در مجلس
سنا ضمن اهانت به
مشارالیه اظهار داشت این
سناتور اگر روزنامه شلاق
مورخه 5 /8 /1323 را به
قلم محسن بیگدلی که آن
وقت از طرفداران آیت الله
کاشانی1 بود و فعلاً کارمند
شهرداری است مطالعه می کرد که در آن نویسنده ناراحتی مرا از اینکه می خواهند
به روسها نفت بدهند منعکس کرده بود این حرفها را نمی زد وی افزود از بس
حرف فرخ مزخرف بود در اخبار رادیو گفته نشد آیا معنی دارد یک نفر سناتور که
در مجلس سنا جای پیرمردان قوم است به وزیر اطلاعات دستور بدهد از انتشار
روزنامه ای جلوگیری شود عده ای هم که نمی دانستند لوموند علیه ایران مطالبی
می نویسد فهمیدند و جوانهای 25 ساله ای که مرا نمی شناختند به وسیله فرخ مرا
شناختند افراد شناخته شده دیگری که در جلسه حضور داشتند عبارت بودند از
احمد انتصاری.
اسداللّه نقاش زاده و در آخر جلسه نیز پروفسور علی آبادی وکیل
دادگستری نیز وارد شد.
نظریه شنبه.
نظری ندارد
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
آسای
نظریه سه شنبه: نظری ندارد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
پاد
به عرض برسد.
14 /10 /50 ـ 2658
توضیحات سند:
1ـ آیت الله سید ابوالقاسم
کاشانی در 1303 هجری قمری
در خانواده ای مذهبی و اهل علم
در تهران پا به عرصه وجود
نهاد.
سید ابوالقاسم تحصیلات
ابتدایی را در تهران به پایان
رساند و هنگامی که 16 ساله شد
همراه پدرش، آیت الله حاج سید
مصطفی کاشانی که از علمای
طراز اول شیعه بود، به عراق
عزیمت کرد.
وی در نجف اشرف
به تحصیلاتش ادامه داد و از
محضر پدرش و همچنین آیت الله
حاج میرزا حسین خلیل تهرانی و
آیت الله آخوند ملامحمدکاظم
خراسانی استفاده کرد.
او به علت
استعداد فوق العاده ای که داشت،
توانست در 25 سالگی به درجه
اجتهاد نایل شود.
مبارزات ضد
استعماری آیت الله کاشانی با
شروع جنگ جهانی اول آغاز
شد.
در جنگ جهانی اول
انگلستان، به بهانه جلوگیری از
نفوذ آلمان به عراق و با حمله به
این کشور، بصره و اطراف آن را
به تصرف خود در آورد.
آیت الله کاشانی در سالهای
جنگ اول جهانی و پس از آن از
رهبران نهضتهای ضد انگلیسی
در عراق محسوب می شد.
وی
یکی از چهره های فعال قیام
اسلامی 1299 شیعیان عراق
علیه انگلستان بود.
در 30 بهمن
1299 به دلیل آنکه در عراق
تحت تعقیب قوای انگلیس بود
مخفیانه و با لباس مبدل وارد
ایران شد و پس از ورود به
تهران مدت 14 ماه مخفی ماند
و سپس مجددا مبارزات ضد
انگلیسی خود را در ایران از
سرگرفت.
او ضمنا چندین سال
اداره بزرگترین حوزه علمیه را
در تهران برعهده داشت و در
محضر او گروه زیادی از
علما و روحانیون مجاهد به
کسب علم و دانش مشغول
بودند.
دولت انگلیس از طریق
رضاخان خواستار پیگیری و
تعقیب آیت الله کاشانی شد و
مأموران رضاخان نیز موفق
شدند وی را در 27 خرداد
1323 در باغی واقع در
امامزاده قاسم شمیران دستگیر
کنند وی سپس به یک پایگاه
ارتش انگلیس در اراک با وضع
اسفباری تبعید شد.
او پس از
پایان جنگ و در پی اعتراض
شدید مردم در پاییز 1324
آزادی خود را به دست آورد و
وارد قم شد.
در آن ایام که
مجلس دوره چهاردهم روزهای
پایانی خود را می گذارند،
حکومت به قوام السلطنه تنفیض
شد.
قوام برای جلب پشتیبانی
آیت الله کاشانی به هر
روزنامه ای متوسل می شد.
ولی
آیت الله کاشانی که به خوبی قوام
را می شناخت حاضر به همکاری
با او نمی شد و به همین دلیل هم
از همان روزهای نخست
صدارتش مخالفت با وی را
شروع کرد.
قوام السطنه که
موقعیت خود را در خطر می دید،
آیت الله کاشانی را به یکی از
روستاهای اطراف قزوین تبعید
کرد.
اما پس از حدود یک سال
و در آخرین روزهای حکومت
قوام، دولت زیر فشار افکار
عمومی، روحانیت و مطبوعات
ناچار آیت الله کاشانی را آزاد
کرد.
آیت الله کاشانی سپس
مبارزه شدیدتری را علیه دولت
عبدالحسین هژیر آغاز کرد.
هژیر با حیله های مختلف سعی
کرد رضایت او را به دست آورد
ولی آیت الله کاشانی حتی از
ملاقات با هژیر خودداری
می کرد و می گفت : «چون هژیر
نوکر دربار است، اصولاً
صلاحیت نخست وزیری را
ندارد.
» راهپیماییها و تظاهراتی
که به دستور آیت الله کاشانی
انجام می شد حکومت سست و
بی دوام هژیر را در چنان بن بستی
قرار داد که این حکومت صد روز
بیشتر نتوانست دوام آورد.
پس از سقوط دولت هژیر مهره
دیگری از استعمار به نام ساعد
مراغه ای به صدارت رسید.
به
همین دلیل آیت الله کاشانی
مصمم تر از پیش به مبارزه علیه
استعمار و دست نشاندگان آن
ادامه داد.
اما پس از واقعه 15
بهمن 1327 که در دانشگاه
تهران به شاه تیراندازی شد،
آیت الله کاشانی دستگیر شد و در
قلعه فلک الافلاک خرم آباد
زندانی شد.
پس از مدتی دستور
تبعید وی داده شد.
طبق این
دستور آیت الله کاشانی 16 ماه در
لبنان و در تبعید به سر برد اما
هیچ گاه رابطه خود را با ملت
مبارز ایران قطع نکرد.
همین
برقراری ارتباط باعث شد که
مردم شجاعانه به پا خیزند و در
انتخابات مجلس دوره شانزدهم با
انتخاب آیت الله کاشانی حمایت
قاطع خود را از ایشان اعلام
نمایند.
آیت الله کاشانی پس از
یک سال و چهار ماه تبعید در
میان استقبال کم نظیر مردم وارد
تهران شد و بار دیگر رهبری
مردم را در مبارزه با عوامل
استعمارگر به عهده گرفت.
با راه
یافتن گروهی از نمایندگان
واقعی مردم به مجلس موضوع
ملی شدن نفت اعلام شد، ولی با
ترور رزم آرا نخست وزیر وقت
توسط فدائیان اسلام قانون ملی
شدن نفت در سراسر ایران علمی
شد.
رزم آرا نخست وزیر وقت
طی نطقی اعلام کرد، مخالفت
خود را با ملی شدن نفت اعلام
کرد، در بیست و نهم اسفند ماه
1329 مسئله ملی شدن نفت
مورد تصویب نهایی مجلس
شورای ملی قرار گرفت.
پس از
این دولت دکتر مصدق زمام امور
مملکت را به دست گرفت.
آیت الله کاشانی در حمایت از
دکتر مصدق رهبری مبارزات
ملت را برعهده گرفت تا آنجا که
وقتی که دولت انگلیس دکتر
مصدق را به مداخله نظامی
تهدید کرد آیت الله کاشانی مسئله
جهاد را پیش کشید و از ملل
مسلمان خواست که در صورت
بروز چنین مسئله ای مسلمانان
ایران را یاری دهند.
پس از قیام سی تیر بین دکتر
مصدق و آیت الله کاشانی
اختلافات بروز کرد و در همین
گیرودار در آخرین روزهای
مرداد 1332 بود که کودتای
امریکایی 28 مرداد به وقوع
پیوست.
در پی این کودتا
سرلشکر زاهدی زمام امور را در
دست گرفت و پس از تسلط بر
اوضاع به دیدار آیت الله کاشانی
شتافت.
اما موضع خائنانه
زاهدی بر آیت الله کاشانی روشن
بود.
ایشان با محکوم کردن
تجدید رابطه انگلیس،
مبارزه اش را از سر گرفت.
در
همان ایام که زاهدی مقدمات
عقد قرارداد نفت با کنسرسیوم را
فراهم می کرد، آیت الله کاشانی با
صدور اعلامیه ای آن را
بی اعتبار خواند و دولت زاهدی
را دست نشانده بیگانه برشمرد.
در مقابل اقدامات حق طلبانه
آیت الله کاشانی، دولت وابسته
وی را دستگیر کرد و به محاکمه
کشید و او را تا آستانه اعدام هم
برد.
اما اعتراضات یکپارچه
روحانیت به ویژه آیت الله
بروجردی باعث شد که اعدام وی
منتفی شود.
سرانجام آیت الله سید
ابوالقاسم کاشانی در حالی که
شکست نهضت و گرفتاری های
مردم توسط خائنان و
خودفروختگان رنجش می داد و
در 23 اسفند 1340 وفات یافت.
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی،
تهران، مرکز بررسی اسناد
تاریخی، 2 جلد
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 399