صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: طلاب طرفدار خمینی

تاریخ سند: 4 تیر 1349


درباره: طلاب طرفدار خمینی


متن سند:

شماره: 10954/ ﻫ 1 تاریخ: 4 /4 /1349
از: ساواک خراسان
به: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور . اداره کل سوم (316)
درباره: طلاب طرفدار خمینی
بازگشت به 1482 /316- 31 /3 /49

پس از فوت آیت‌اله سید محسن حکیم با اینکه طرفداران خمینی در مشهد بسیار کم و قابل ملاحظه نبوده، چند نفر از طرفداران حاج سید حسن قمی از جمله شیخ عباس طبسی ـ محمدرضا مهامی[محامی] ـ سید علی خامنه‌ای ـ علی آقا تهرانی که سابقه فعالیت علیه مصالح کشور و اقدام به طرفداری از روحانیون مخالف دولت را داشته و تا به حال نیز تعقیب و بازداشت گردیده‌اند به طور مخفیانه و با رعایت احتیاط در بعضی مجالس و محافل و در نزد اشخاصی که طرف اعتمادشان بوده، از خمینی طرفداری و او را یگانه مرجع پس از حکیم معرفی می‌نمایند. این عده تا تاریخ 22 /3 /49 که شیخ احمد کافی از تهران به مشهد وارد و خبر مرگ محمدرضا سعیدی را انتشار می‌دهد، جرئت اینکه به نفع خمینی علناً تبلیغ و فعالیت نمایند، نداشته ولی پس از انتشار خبر مرگ سعیدی وسیله احمد کافی نامبردگان فعالیت خود را به نفع خمینی علنی نموده و در تاریخ 24 /3 /49 به بعضی از مدارس علمیه مراجعه، مدرسین را وادار به تعطیل درس به عنوان همدردی با بازداشت شدگان حوزه علمیه قم و مرگ سعیدی می‌نمایند و با انتشار اخبار کذب (کشته شدن محمدرضا سعیدی در زندان) طلاب را تحریک و تشویق به اخلال نظم و فعالیت بر له روحانیون مخالف دولت و علیه دولت می‌نمایند.
در تاریخ 24 /3 /49 شیخ علی مرادخانی النگۀ (علی آقا منتظری تهرانی) به همراه محمدرضا مهامی[محامی] به مسجد گوهرشاد سر درس میلانی رفته ضمن ایراد بیاناتی در زمینه بازداشت شدن مدرسین و طلاب حوزه قم و کشته شدن محمدرضا سعیدی، از میلانی می‌خواهد که به عنوان همدردی درس خود را تعطیل نماید و چون میلانی اظهار می‌دارد تعطیل درس بسته به نظر طلاب است، خطاب به طلاب با صدای بلند اظهار می‌نماید:
«مدرسین و بعضی طلاب حوزه قم را زندانی کرده اند، محمدرضا سعیدی را گرفته و تلف کرده اند؛ آیا حاضر هستید که به عنوان همدردی با آنان درس تعطیل شود؟»
در نتیجه درس میلانی را تعطیل و طلاب را تحریک و تشویق به فعالیت خلاف مصالح کشور می‌نمایند. در اثر تحریک نامبردگان فوق (شیخ عباس طبسی . محمدرضا مهامی[محامی] . علی آقا منتظری تهرانی . سید علی خامنۀ[ای] و شیخ احمد کافی) بعضی از طلاب جوان و در عین حال ناراحت و اخلالگر و مستعد به انجام فعالیت‌های مضره مبادرت به تبلیغ به نفع خمینی و محمدرضا سعیدی نموده، اعلامیه‌ای به امضاء (حوزه علمیه مشهد) که متن آن وسیله طبسی و مهامی[محامی] و خامنه‌ای تهیه گردیده، با دست تکثیر و به بعضی از دیوار مدارس علمیه و بست علیا و مسجد گوهرشاد الصاق می‌نمایند که عین اعلامیه مزبور به ضمیمه گزارش خبر شماره 10833 /9 ﻫ – 28 /3 /49 تقدیم گردیده است.
طلابی که تحت تأثیر تحریکات (طبسی . مهامی[محامی] . خامنه‌ای . علی آقای تهرانی و شیخ احمد کافی) مبادرت به فعالیت و توزیع و انتشار اعلامیه « حوزه علمیه مشهد » نموده اند، عبارتند از: 1. شیخ احمد ملازاده 2. غلامرضا اسدی 3. ابراهیم معدنی 4. حبیب اله آشوری 5. شیراله غفاری
نسبت به دستگیری و تعقیب نامبردگان اقدام در نتیجه شیخ عباس طبسی ـ سید علی خامنه‌ای . محمدرضا مهامی[محامی] ـ شیخ احمد کافی ـ غلامرضا اسدی ـ شیراله غفاری متواری و مخفی شده؛ شیخ علی مرادخانی النگۀ (علی آقای منتظری تهرانی) دستگیر، ضمن بازجوئی اعتراف نموده است که وی به سر درس میلانی رفته و میلانی را وادار به تعطیل درس به عنوان همدردی با بازداشت‌شدگان حوزه قم و محمدرضا سعیدی نموده و با صدای بلند خطاب به طلاب اظهار نموده است «مدرسین و طلاب حوزه قم را گرفته‌اند و محمدرضا سعیدی را گرفته تلف نموده‌اند الخ...» که فتوکپی بازجوئی مشارالیه در 2 برگ به پیوست تقدیم می‌گردد.
شیخ احمد ملازاده که از طلاب ناراحت می‌باشد و در گذشته به اتهام فعالیت به نفع قمی و خمینی و نصب اعلامیه مبنی بر طرفداری از قمی بازداشت و تعقیب گردیده و نیز به استناد نامه اداره کل سوم در گرگان به منبر رفته و مطالب خلاف مصالح بیان داشته و اعلامیه خمینی خطاب به هویدا1 را توزیع کرده است، در تاریخ 24 /3 /49 ضمن شایع کردن کشته شدن محمدرضا سعیدی، مدرسین را وادار به تعطیل درس حوزه علمیه مشهد نموده، له خمینی تبلیغ و نسبت به مقام شامخ سلطنت اهانت کرده است؛ در تاریخ 27 /3 /49 دستگیر در بازجوئی اعتراف می‌نماید که حدود ده روز قبل طبسی ـ خامنه‌ای و برادر او، وی را تحریک کرده‌اند به نفع خمینی تبلیغ و شایع نماید مرجع تقلید خمینی است و در چند روز قبل برادر خامنه‌ای به حجره وی (حجره 24) در مدرسه میرزا جعفر مراجعه و اظهار داشته سید محمدرضا سعیدی را در سازمان امنیت کشته‌اند و از وی خواسته است که این مطلب را شایع نماید و او هم که فرد نفهم و سودجو و موقعیت طلبی است و در پی کسب شهرت نیز می‌باشد، حرف آنان را قبول و در این مورد اقدام کرده است. فتوکپی بازجوئی مشارالیه در 2 برگ به پیوست تقدیم می‌گردد.
ابراهیم معدنی طلبه مدرسه فیضیه قم که در تاریخ 22 /3 /49 از قم به مشهد وارد گردیده است و در مدرسه دودرب حجره 24 مربوط به شیخ فرقانی اقامت می‌نماید، برابر گزارش منابع، به نفع خمینی تبلیغ و اعلامیه (حوزه علمیه مشهد) را به دیوار بست علیا و وضوخانه مدرسه میرزا جعفر و مسجد جامع گوهرشاد نصب می‌نماید؛ نامبرده دستگیر در بازجوئی که از وی به عمل آمده، بیان می‌دارد به منظور زیارت و دیدار بستگان از قم به مشهد آمده، چند روز قبل در مدرسه میرزا جعفر طلبه‌ای که اصفهانی است و در حوزه قم مدرسه فیضیه تحصیل می‌نماید و هویت دیگر او را نمی‌داند، اعلامیه‌ای به وی ارائه و خواسته است که در وضوخانه مسجد نصب نماید، ولی وی از قبول آن خودداری لیکن طبق سفارش این طلبه، در قسمت آگهی مدرسه نوشته است « اعلامیه در وضوخانه نصب شده، بخوانید.» و اعتراف می‌کند که در حضور عده‌ای گفته من روحیه انقلابی دارم و به آقای خمینی علاقمند هستم. فتوکپی بازجوئی از مشارالیه در 4 برگ به پیوست تقدیم می‌گردد. ضمناً در بازرسی از وسائل نامبرده، نشریه‌ای (انشاء مانند) تحت عنوان «تهران شهر افسانه‌ها» به دست آمده که معترف است آن را در تهران از شخصی به نام ابوطالب رحیم زاده ساکن تهران جنب بیمارستان مهدیه کوچه شبیری پلاک 61 برای مطالعه اخذ فتوکپی نشریه (تهران شهر افسانه‌ها) نیز به پیوست تقدیم است.
با مقایسه خط مشارالیه و خطی که اعلامیه (حوزه علمیه مشهد تهیه گردیده، استنباط می‌شود اعلامیه با خط ابراهیم معدنی تهیه شده است. ضمناً با تحقیقاتی که در مورد شناسائی طلبه حوزه علمیه قم اهل اصفهان ساکن فعلی مدرسه میرزا جعفر به عمل آمد، چنین شخصی مشاهده نگردید. به نظر می‌رسد برای رد گم کردن و استخلاص خود و رهائی از تعقیب، مبادرت به گفتن این دروغ نموده باشد.
طلبه حبیب اله آشوری که به نفع خمینی تبلیغ و در اثر تحریک طبسی و مهامی[محامی] و خامنه‌ای بر له روحانیون مخالف و علیه دولت فعالیت داشته، دستگیر، در بازجوئی که از وی به عمل آمده است خود را علاقمند به خمینی معرفی و اظهار می‌نماید «خمینی اعلم فی الارض است» و اگر برای خمینی تبلیغ کرده و او را مرجع معرفی نموده، روی عقیده و ایمانی است که به وی دارد و از عامل توزیع و تهیه اعلامیه اظهار عدم اطلاع می‌نماید. فتوکپی بازجوئی مشارالیه در 4 برگ به پیوست تقدیم است. ضمناً وسیله مأمورین شهربانی از منزل وی بازرسی در نتیجه یک جلد کتاب وضع بین‌المللی اتحاد جماهیر شوروی . یک برگ گفتار خمینی . یک قطعه گراور خمینی . یک جلد کتاب تاریخچه جبهه ملی به دست آمده است.
پرونده دستگیر شدگان علی مرادخانی النگۀ (علی آقا منتظری تهرانی) و حبیب اله آشوری جهت اجرای امریه 1260 /316- 22 /3 /49 به کمیسیون امنیت اجتماعی که در روز 4 /4 /49 در فرمانداری تشکیل خواهد گردید، ارسال نتیجه رأی کمیسیون امنیت اجتماعی در پیرو به عرض خواهد رسید.
مقرر فرمایند درباره اعزام ابراهیم معدنی و احمد ملازاده به سربازی (که جداگانه تقاضا گردیده) نظریه اعلام فرمایند. نسبت به دستگیری بقیه متهمین (عباس طبسی ـ محمدرضا مهامی[محامی] ـ سید علی خامنه‌ای ـ شیخ احمد کافی ـ غلامرضا اسدی ـ شیراله غفاری) تعقیب می‌گردد به محض دستگیری مفاد امریه 1260 /316- 22 /3 /49 درباره تبعید نامبردگان به عمل خواهد آمد.2
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . بهرامی
خیلی فوری . آقای... مذاکره نمائید. 6 /4

توضیحات سند:

1. امیرعباس هویدا، فرزند حبیب الله (عین الملک‌)، در سال 1298 ش در تهران متولد شد. در کودکی به همراه خانواده به شامات رفت. تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند. در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد که این آشنائی در زمان اشغال آلمان و حضور این دو در آنجا و ارتباط با آمریکائی‌ها مستحکم‌تر گردید. . در سال 1329 عبدالله انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بمدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبدالله انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمرۀ موسسان کانون مترقی، تحت نظر گراتیان یاتسویج و به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور، درآمد و در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور به قتل رسید. شاه برای جلب رضایت آمریکائیان، امیر عباس هویدا را که یکی از همکاران نزدیک منصور بود، به جانشینی او انتخاب کرد و او که کاملاً مطیع شاه بود، همان اعضای کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره‌) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه امریکا را گوشزد نمود، اما نامه امام بی جواب ماند. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی‌، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی و حضور در نمایش‌های انتخاباتی حضور داشت‌. هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد. دکتر کلالی حزب را به صورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرد، تا جائی که کم‌کم خود شاه را به وحشت انداخت تا آنکه شخص هویدا دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد. علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد. شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرد. با اوج گیری انقلاب اسلامی و آغاز حرکت‌های مردمی تحت رهبری امام خمینی(ره)، کم کم ستارۀ بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه که برای برون رفت از این بحران نیازمند قربانی بود، به هویدا تکلیف کرد تا استعفا دهد و او را به جای اسدالله علم که گرفتار بیماری سرطان بود، وزیر دربار کرد. در جابجائی دولت‌ها در این سال ها، زمانی که نوبت به دولت نظامی رسید، ازهاری، هویدا را مقصر همۀ فجایع کشور معرفی کرد و برای فرونشاندن خشم مردم، به ظاهر او را بازداشت کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357، امیرعباس هویدا نیز که موفق به فرار نشده بود، به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از چند جلسه محاکمه، در روز شنبه 18 فروردین 1358 اعدام شد. هویدا در خانواده‌ای از کمّلین بهائی به دنیا آمد و پدربزرگ و پدرش، از مبلغان و داعیان تشکیلات بهائیت بودند‌. وی همچنین در زمانی که در کمیساریای عالی پناهندگان اشتغال داشت، با سازمان های فراماسونری نیز ارتباط برقرار کرد و به عنوان یکی از اعضای برجسته‌ی فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه به بیگانگان خدمت کرد. ر.ک: امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، دوره 2 جلدی.
2. اداره کل سوم، پس از دریافت این گزارش در نامه‌ای به شماره 1961 /316- 25 /4 /49 نوشته است: « نتیجه اقدامات معموله نسبت به سایر افراد اشاره شده در گزارش خبر معطوفی و همچنین گزارش خبر شماره 10845 /9 ﻫ – 28 /3 /49 را به این اداره کل اعلام نمایند.» بخش ضمائم

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 278





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.