تاریخ سند: 18 بهمن 1343
فعالیت آخوندها
متن سند:
[تاریخ:] روز یکشنبه 18 /11 /1343
فعالیت آخوندها
ساعت 30 /16 روز 16 /11 /43 آخوند مکارم در مسجد سنابادی به منبر رفته بود ابتدا از دین و عبادت و علم صحبت کرد بعداً گفت باید مراکز فساد در آبادان برچیده شود و ضمن اینکه از مأمورین مبارزه با مواد مخدره تشکر میکرد گفت همانقدر که با هروئین و تریاک مبارزه میشود باید دو برابر آن با مشروبات الکلی مبارزه شود. وی از مردم و علمای آبادان خواست که از شهردار بخواهند که ظلم آباد را از مرکز شهر به خارج منتقل کند و گفت که انتقال این مرکز فساد به خارج شهر از الگوسازی آبادان واجبتر است بعداً راجع به سرگذشت یک نفر زاهد و زن فاسد و چند نفر از افراد بدکاره صحبت کرد و نتیجه گرفت زن هرجایی باعث نجات زاهد شده است. بعداً گفت امروز در پیروزآباد در مدرسه دانش بودم چون از من برای شرکت در یک جلسه دینی دعوت شده بود و در آنجا راجع به موازین شرعی و دینی صحبت کردم ولی از طرف مقامی تلفن شده بود به رئیس مدرسه که چرا گذاشتهاید مکارم در آنجا به منبر برود. مگر مکارم چه میگوید، میخواهد نسل جدید را تربیت کند، به اطفال بفهماند که دزدی نکنید. خیانت نکنید. دروغ نگویید. به هر حال من در مدرسه مزبور تعهد کردم که از قم نشریاتی به آبادان بفرستم تا در تعلیمات دینی اطفال مورد استفاده قرار گیرد. بعداً گفت سطح معلومات اطفال بینهایت پایین است و من در یک روزنامه کثیرالانتشار که مورد نظر دولت است اطلاعاتی از قول رئیس فرهنگ نوشته شده بود خواندم که رئیس فرهنگ گفته بود من به کلاس 11 رفتم شاگردان اسم خودشان را نمیتوانستند بنویسند به کلاس ششم رفتم الفبا را تشخیص نمیدادند این گفته هم از نظر دستگاه گذشته بوده است آن را که مکارم نمیگوید.
ضمناً در بین آخوندهای حاضر در جلسه سیدی جوان که ریش بلندی داشت و قد متوسط و در حدود 28 سال سن داشت و رنگ چهره وی سفید بود نشسته بود که از طرف افراد طرفدار آخوندها به همدیگر نشان داده میشد و او را مأمور سازمان امنیت معرفی میکردند و میگفتند که در قم تحصیل میکند و از شاگردان آخوند مکارم نیز میباشد. ضمناً موقعی که آخوند مکارم شروع به ذکر مصیبت و نوحهخوانی نمود سید مزبور یک مرتبه از جایش بلند شد و مسجد را ترک نمود و با اینکه دستمال وی جامانده بود و آخوند مکی1 به وی تذکر داد که دستمالش را بردارد سید مزبور توجهی نکرد و رفت و افراد طرفدار آخوندها همه متوجه او شدند و گریهشان تبدیل به خنده شد.
تقویم: ارزش انعکاس داد
اقدامی ندارد. 22 /11
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام سیدمحمدحسین مکی در سال 1303 ﻫ ش در خانوادهای روحانی در مشهد مقدس متولد شد. پس از تحصیل مقدمات علوم اسلامی در حوزه علمیه مشهد به قم مهاجرت نمود. پس از مدتی تحصیل در قم در سال 1324 به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر آیات: سیداسدالله مدنی، شیخ محمدتقی آلراضی، شیخ کاظم تبریزی، حاج میرزا حسن یزدی و سیدابوالقاسم خوئی، میرزاعبدالهادی شیرازی و سیدمحسن حکیم بهره برد. وی بنابر تقاضای مردم آبادان در سال 1334 از نجف اشرف به آن شهرستان مهاجرت و با تأسیس مسجد الزهراء به اقامه نماز جماعت و ترویج احکام دینی در آنجا مشغول شد. حجتالاسلام حاج سیدحسین مکّی درآبادان منشأ خدمات ارزندهای از قبیل احداث مسجد و تأسیس فاطمیه برای تعلیم و تربیت دوشیزگان، تأسیس درمانگاه برای مستمندان، همکاری در تأسیس دبیرستان، اعزام مبلغ به بخشها و روستاهای آبادان و هندیجان و ... بودهاند.
با شروع نهضت حضرت امام (ره) از آن حمایت کرد و در مقاطع مختلف همگام با سایر روحانیون در اقدامات انقلابی شرکتی فعال داشت و در منزل محقرش پذیرای مبارزین انقلاب اسلامی بود. پس از انقلاب در حوزههای علمیه بروجرد، ایرانشهر و قم به تدریس علوم اسلامی پرداخت. در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دو تن از دامادهای ایشان به درجه رفیع شهادت نائل شدند. حجتالاسلام مکّی سرانجام در تاریخ 14 /1 /1379 چشم از جهان فروبست و در قم به خاک سپرده شد.
ر.ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، جلد 3، موسسه اسلامیه، 1353، صص 21- 23
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 173