تاریخ سند: 20 مرداد 1357
متن سند:
از : ستاد بزرگ ارتشتاران
به : فرمانده مرکز توپخانه شماره : 32 /02 /29ـ1701
1ـ به فرمان مطاع مبارک شاهانه برای حفظ جان و مال اهالی اصفهان
حکومت نظامی بایستی با شدت عمل کند و متخلفین را دستگیر و تسلیم دادگاه
نظامی نماید.
2ـ تمام محرکین واقعه اخیر در هر موقعیتی که باشند باید دستگیر و تحت تعقیب
قرار گیرند.
اسامی و شغل آنها را گزارش دهید.
3ـ دستور داده شد 20 دستگاه نفربر زرهی به اصفهان اعزام که توپها را از
چهارراهها و خیابانها جمع آوری نمایید.
4ـ اسامی اعضای دادگاه نظامی را سریعا اعلام دارید تا به شرف تصویب ذات
شاهانه برسد.
ارتشبد ازهاری1
ستاد
1ـ در اجرای فرمان مطاع مبارک ملوکانه مقررات فرمانداری نظامی با شدت هر چه تمامتر برقرار
شود و متخلفین دستگیر و طبق ماده 25 آنان اخذ گردد.
2ـ پیگیری شود نفربرهای زرهی زودتر اعزام شود و توپ های خ ک [خود کششی ]جمع آوری
گردد.
3ـ اسامی دادگاه نظامی ظرف روز 21 /5 /2537 گزارش گردد.
21 /5 /2537 [رضا ناجی]
توضیحات سند:
1ـ ارتشبد غلامرضا ازهاری
در سال 1298 ه ش در شیراز به
دنیا آمد.
وی تحصیلات نظامی
خود را در ایران و آمریکا
گذراند و در پانزدهم آبان
1357 با دولت نظامی بر سر کار
آمد.
شاه پس از دیدار سفرای
آمریکا و انگلیس با صوابدید
آنها ازهاری را به
نخست وزیری گمارد.
هدف آن
بود که در جناحهای معتدل
کشور ترس و نگرانی ایجاد شود
و اختلاف آنان با جبهه های
تندروتر عمیق گردد.
ازهاری
فرمان دستگیری هویدا و دیگر
کارگزاران سابق حکومت نظیر
منوچهر آزمون، منصور
روحانی، داریوش همایون،
نصیری و هژیر یزدانی را صادر
کرد.
او با این کارها می کوشید تا
مردم را آرام سازد اما به زودی
وی که از سستی و دودلی شاه
رنج می برد و زیر فشار نظامیان
قرار داشت دچار سکته قلبی شد
و بستری گردید و دولت نظامی
وی با اوج گیری انقلاب اسلامی
در دهه اول دیماه سقوط کرد.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
و بعد از سرنگونی دولتش به
بهانه بیماری با میلیونها دلار از
کشور گریخت و به امریکا رفت.
از جمله حوادث دوران کوتاه
دولت نظامی او ابتکار مردم در
رفتن بر بام ها و فریاد اللّه اکبر و
انکار حضور مردم و ادعای
نوار بودن شعارهای شبانه مردم
بود که خود به یک شعار دیگر
تبدیل شد.
مردم بر بالای بامها
در جواب او فریاد می زدند:
ازهاری بیچاره ـ ژنرال چهار
ستاره ـ بازم بگو نواره ـ نوار که
پا نداره
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 3 صفحه 212