تاریخ سند: 22 اسفند 1350
متن سند:
شماره: 12821 /20 ه 21
موضوع : جلسه منزل دکتر مظفر بقائی
ساعت 10 /18 روز 18 /12 /50 جلسه
منزل دکتر مظفر بقائی با شرکت 20 نفر (شیخ
رضا دوغی، سرمست، مهندس حاتمی، احمد
سلامت، مهندس عقیلی، حسن غنائی، بزرگ
نژاد، غلامی، رنجبر، جواد صاحب اختیاری و
غلام بیک) تشکیل گردید.
در این جلسه جوانی گفت آقای دکتر بقائی
بنده عضو حزب پان ایرانیست هستم شغلم
دبیر فرهنگ است و توسط آقای رنجبر نزد
آقای دکتر عاملی رفتم و گفتم می خواهم
خدمت آقای دکتر بقائی بروم گفت بسیار
خوب دکتر بقائی از رجال ملی است بعد، از
دکتر عاملی خواستم سخنرانی او را ضبط و برای دکتر بقائی ببرم قبول کرد و سخنرانی یاد شده
ضبط برای آقای دکتر بقائی آورده ام و اگر می خواهند، سخنرانی محسن پزشکپور1 را بیاورم.
در
این موقع اسلامیت گفت این مطالب موضوع ساده ای نیست شاید آنها مایلند با حزب
زحمتکشان ائتلاف نمایند دکتر بقائی با خنده گفت: از اینها خیلی بالاتر خواسته اند با حزب
ائتلاف کنند من قبول نکردم.
اینها خیال می کنند ما فراموش کردیم کسانی که با مصدق
همراهی می کردند و ما اقلیت مجلس را تا پای جان تهدید می کردند.
رضا دوغی اظهار داشت:
دکتر سید جمال الدین اسدآبادی2 فردی با ایمان بود.
شیخ رضا گفت پس چطور می گویند از
فراماسیون هاست.
دکتر بقائی در پاسخ اضافه نمود: فراماسیون بلا نیست.
جلسه در ساعت
30 /19 ختم گردید.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: خبر تایید می گردد.
نظریه سه شنبه: خبر صحت دارد.
توضیحات سند:
1ـ محسن پزشکپور: فرزند حسین متولد 1306 ه ش در تهران، از مؤسسان حزب پان ایرانیسم بوده و در سال 30
برای شناساندن حزب پان ایرانیسم به خارجی ها با هزینه حزب به اروپا رفت.
نامبرده وکیل پایه یک دادگستری بود.
2ـ سید جمال الدین اسدآبادی: سیاستمدار انقلابی و مسلمان ایرانی که در سال 1255 ه ق دیده به جهان گشود و
به سال 1314 ه ق دار فانی را وداع گفت.
در تمام کشورهای اسلامی به عنوان یک نابغه سیاسی و یک انقلابی مسلمان
پیشرو از او یاد می شود.
پس از پایان تحصیلاتش در همدان، به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرد و بر علوم اسلامی،
تاریخ و ادبیات عرب تسلط کامل یافت و با دیدن وضع مسلمانان، آرزوی تشکیل یک حکومت اسلامی مقتدر اندک
اندک در اندیشه او پدیدار گشت.
در 1287 فعالیت های سیاسی او در مصر به قیام ارتش علیه «اسماعیل پاشا» منجر
گشت.
بعدا از مصر تبعید شد و به هند رفت و اولین رساله خود را در رد طبیعیون انتشار داد و بعد به لندن رفت.
در 1303
به ایران برگشت و چند ماهی به زندان رفت و بعد از آزادی عازم بصره شد و در رهبری حوادث سیاسی آن منطقه دخالت
داشت.
در 1309 به استانبول رفت و مهمان پادشاه عثمانی بود و در 1314 درگذشت و عده ای معتقدند که سلطان او را
مسموم کرد.
او در بیداری مردم منطقه و ایران و دامن زدن انقلاب مشروطیت سهمی مؤثر داشت.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 381