صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برابر اطلاع عوامل برانداز قصد دارند در تاریخ 24/12/36 که مصادف با زادروز اعلیحضرت رضاشاه کبیر1 می‌باشد از فرصت استفاده و تحریکات و تشنجاتی را در سطح کشور بنمایند

تاریخ سند: 20 اسفند 1356


برابر اطلاع عوامل برانداز قصد دارند در تاریخ 24/12/36 که مصادف با زادروز اعلیحضرت رضاشاه کبیر1 می‌باشد از فرصت استفاده و تحریکات و تشنجاتی را در سطح کشور بنمایند


متن سند:

شماره: 9416 /312 تاریخ: 20 /12 /2536[1356]
از: مرکز
خیلی فوری
برابر اطلاع عوامل برانداز قصد دارند در تاریخ 24 /12 /36 که مصادف با زادروز اعلیحضرت رضاشاه کبیر1 می‌باشد از فرصت استفاده و تحریکات و تشنجاتی را در سطح کشور بنمایند. با همکاری مراجع انتظامی در این زمینه پیش‌بینی و مراقبتهای لازم معمول، نتیجه اعلام.
ثابتی

امنیت داخلی . بخش 1. به شهربانی، ژاندارمری، سازمانهای تابعه پیرو نامه‌های قبلی در همین زمینه اعلام گردد. به منابع هشدار داده شود. رونوشت به استانداری داده شود. در مطالب مطروحه در شورای هماهنگی 23 /12 یادداشت گردد. 21 /12
بخش یک . برابر اوامر اقدام، نتیجه را در شورا مطرح خواهید فرمود. 21 /12

توضیحات سند:

1. رضاخان (رضاشاه پهلوی)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی‌، مشهور به داداش بیک‌، در 24 اسفند ماه سال 1256 ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران‌ متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه‌، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطه‌خواهی در ایران پا گرفت‌، علیه آزادیخواهان می‌جنگید. پس از واقعه‌ی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی‌، رضاخان فرمانده یکی از دسته‌های قزاق بود که تحت فرماندهی عین‌الدوله‌، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت‌. در مدتی که در قزاقخانه خدمت می‌کرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینه‌چینی دولت انگلیس‌، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سیدضیاءالدین طباطبایی‌، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت‌. درباره‌ی چگونگی روی کار آمدن رضاخان‌، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سیدضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت‌. هنوز چند ماهی از عمر کابینه‌ی سیدضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان، کابینه سقوط کرد و سیدضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه‌ی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت‌، در کابینه‌های قوام السلطنه‌، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینه‌ای را که روی کار می‌آمد، ساقط می‌کرد تا پست رئیس‌الوزرایی را به چنگ آورد. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک‌الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادی‌خواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت‌.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس‌الوزرایی را گرفت و در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستان‌ها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف‌کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علی‌اکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد. رضاخان عنصری وابسته و مستبد بود که در طی دوران زمامداری‌اش از هیچ جنایتی فروگذاری نکرد. زورگویی، فحاشی، مشروب‌خواری، اعتیاد به مواد مخدر و توهین و اهانت به زیردستان از ویژگی‌های شخصی وی بود. با شروع سلطنت وی بسیاری از خواسته‌های استعمار تحقق قطعی یافت و دوران بدبختی مادی و معنوی ملت ایران شروع شد. دوره‌ای که زجر، شکنجه، تبعید، قتل، چپاول اموال مردم، اختناق و خفقان شدید، مبارزه قهرآمیز با روحانیت، اسلام‌زدایی، غرب‌گرایی، تغییر لباس و کشف حجاب، تملق و چاپلوسی، زبونی و حقارت و همه کاره بودن مشتی نظامی و ... به اجرا درآمد و ملت را به روز سیاه نشاند.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده‌اش ایران را به سوی جزیره‌ی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت‌. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازه‌اش در همان سال به قاهره انتقال یافت‌. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند.
ر.ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران‌، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 11 صفحه 21

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.