صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : دکتر حسن روحانی فرزند اسداله

تاریخ سند: 24 اسفند 1356


درباره : دکتر حسن روحانی فرزند اسداله


متن سند:

نامبرده فوق احضار و پیرامون فعالیتهای وی و سخنرانیهایش در منابر مختلف در مورد خمینی و بازگشت وی بایران ضمن مصاحبه بنحو مقتضی به مشارالیه تذکر لازم داده شد لیکن درمصاحبه انجام شده اظهار میدارد که در منابر مختلف تهران مطلبی بر علیه منافع و سیاست روز مملکت عنوان ننموده و فقط یکبار در مسجد ارک بمناسبت فوت پسر روح اله خمینی به پای منبر رفتم و قهرا میبایستی از خمینی یا فرزند وی سخن بمیان آید چون مجلس ترحیم بمناسبت فوت پسرش بوده است در حالیکه اگر بمن تذکر داده میشد مطالبی در جهت خمینی و یا خلاف مصالح روز مملکتی عنوان ننمایم قهرا مد نظر قرار میدادم نه اینکه ابتدا بساکن از طرف شهربانی باینجانب ابلاغ گردد حق رفتن به بالای منبر را نداری و ابلاغ مذکور نیز در زمانی انجام گرفت که بنا بر دعوت مردم شیراز از دیماه سال جاری قرار بود سه روز در مساجد شیراز سخنرانی نمایم و این امر موجب گردید که سه هزار اعلامیه در شیراز پخش گردد وعنوان بشود که شهربانی و دولت از ورود حسن روحانی و رفتنش به منبر در شیراز جلوگیری نموده است آنگاه اضافه مینماید اگر انتقادی احیانا در منبر به مسائل روز نموده باشم در حدی بوده که دستگاه ارتباط جمعی و مطبوعات این چنین انتقاداتی رامینمایند و از طرفی در قانون اساسی ایران و حقوق جزا موضوعی بنام ممنوعیت به منبر را نداریم و در یک حکومت دموکراسی که تفکیک قوای ثلاثه را قبول دارد قوه اجرائیه فردی را که بپای محاکمه کشیده نشده و حکمی بر علیه او صادر نگردیده باشد نباید اینچنین حکم تکفیر بر علیه انسانی صادر نماید و این چنین مواردی جز بزرگ کردن حسن روحانی و امثال آن نتیجه دیگری در بر ندارد و در حقیقت طراحان این کار بطور غیر مستقیم موجب بزرگ کردن اینگونه روحانیون گردیده اند.
در حالیکه افرادی مثل من میتوانیم با یک تذکر بجا در جهت مصالح دولت باشیم.
برای نمونه کمتر شهری میداند که من ممنوع المنبر هستم و همین ممنوع المنبر شدنهای بعضی از روحانیون موجبات نفوذ کذائی آنان را در بین مردم فراهم و وقتی نیز زندان میشوند بر محبوبیت آنان دو چندان اضافه شده و یا وقتی تبعید میشوند از نظر دیدگاه مردم خمینی ها بوجود میآیند در حالیکه در ماهیت موضوع این چنین بزرگی و نفوذی دارا نمیباشند.
سپس دکتر حسن روحانی بمقاله 19 دیماه سال جاری در روزنامه اطلاعات اشاره کرده و ادامه میدهد من نمیدانم وقتی اینچنین مقابله ای در باره روحانیت نوشته میشود و روح اله خمینی را که شهرتش نشان میدهد اهل خمین است هندی تلقی میکنند براساس چه انگیزه ای مبادرت به نوشتن آن میگردد که حوزه علمیه ساکت قم را بدون دلیل تبدیل به یک تشنج نمایند که متعاقبا دخالت پلیس موجب قتل عام گردد و وقتی نیز جامعه روحانیت تعقیب قانونی عاملین واقعه قم را طی اعلامیه رسمی خواستار میگردد علیرغم التیام به مسئولین اداری قم ترفیع میدهند و بالاجبار برای این همدردی مردم در آذربایجان بمساجد میروند و در مساجد را می بندند و چون پلیس با اعتراض مردم روبرو میگردد واقعه بدتری در تبریز پیش میآید و این مسائل موجب میگردد که گروههای خرابکار و کمونیستها که با اساس دین و اسلام مخالف هستند از خلأ موجود بین دولت روحانیت سوء استفاده کرده ایجاد بلوا و خرابکاری نمایند در صورتیکه میشد در مساجد را باز کرد و آنقدر روحانیون و مردم پیرو آنان در داخل مسجد داد بزنند که خسته شوند.
ضمنا عکس واعظ مذکور متعاقبا ایفاد خواهد شد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت تهران.
پرنیان فر

توضیحات سند:

* اعلامیه ای به امضاء «جامعه مذهبی اصفهان» امروز (24 /12 /56) در سه صفحه و با عنوان «به نام منتقم قهار ـ با انقلاب سفید عیدی برای ما نمانده» منتشر شد.
در این اعلامیه اصلاحات ارضی، ملی شدن مراتع و جنگلها، انقلاب اداری ـ آموزشی، مبارزه با بیسوادی و آزادی زنان مورد بررسی قرار گرفته و با اعداد و ارقام تحلیل شده است.
در بخشی از اعلامیه در باره قیام مردم تبریز آمده است: «آیا می دانید که روز چهلم شهدای قم سگان زنجیر کرده شاه به امر مستقیم او با مردم تبریز چه کردند و آنگاه برای مأمورین جلادی که قساوت بیشتر نشان داده اند از طرف شاه درجه و نشان و جزای نقدی آمد.
لابد شنیده اید که شاه در کمال بی شرمی روحانیت انقلابی ما را مرتجع و فرزندان غیور ملت را مارکسیسم اسلامی معرفی می کند و خلاصه آیا اصالت و شرافت و مقام مقدس زن را پایمال شهوات خود نمودن، مفهوم آزادی است؟» در قسمت دیگری می خوانیم: «آیا می دانید که شهدای قم و تبریز را به بازماندگانشان ندادند؟ و اگر عده قلیلی را روی جهاتی دادند اولاً برای هر ساچمه ای که به بدن اطهرشان زده بودند 500 تومان گرفتند و ثانیا التزام گرفتند که شهید تشییع نشود و جلسه سوگ برایش گرفته نشود و قبرش بدون علامت باشد تا کسی از محل قبر آگاه نشود.
» این اعلامیه سه برگی در ضمیمه کتاب آمده است.
(ضمیمه 47)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 03 صفحه 323


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.