در گیرودار اوجگیرى انقلاب اسلامى، یکى از استاد اعظمهاى فراماسونرى ایران به نام جعفر شریفامامى، نخستوزیر شد و شعار عوامفریبانه «آشتى ملى» را مطرح کرد.
متن سند:
در گیرودار اوجگیرى انقلاب اسلامى، یکى از استاد اعظمهاى فراماسونرى ایران به نام جعفر شریفامامى، نخستوزیر شد و شعار عوامفریبانه «آشتى ملى» را مطرح کرد. شعارى که با کشتار 17 شهریور میدان ژاله محقق شد!! در دولتى که او تشکیل داد، هوشنگ نهاوندى به وزارت علوم و آموزش عالى رسید. سابقه این وزیر که اولین بار در کابینه حسنعلى منصور وزیر مسکن شده بود و سابقه ریاست دانشگاههاى شیراز و تهران و همچنین ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوى را داشت، براى کسى پوشیده نبود.
اهل خبر، مىدانستند که او اهل فساد اخلاق است و از زدوبند ابایى ندارد و همچون نخستوزیر، لژنشین است و با ریچارد هلمز، سروسرّى دارد.
از اینرو بود که شعرى سرودند و در نشریهاى به نام «بانک خروس» درج کردند و براى افراد مختلف ارسال نمودند. یک نسخه از این اشعار براى یکى از اساتید دانشگاه تهران فرستاده شد، که به دست ساواک رسید.
هر نقش جمالى که مرا در نظر آمد
دیدم همه از حکم قضا و قدر آمد
کابینه جعفر که شریف است و امام است
اندر نظر خلق به شکل دگر آمد
آشفته مکن زلف در این عصر که دنیا
بر وفق مراد کچل و میل گر آمد
هر بى سروپا تکیه به مسند زد و چون رفت
بر مسند او بىسروپایى بترآمد
بنگر که نهاوندى خائن به وزارت
در رأس علوم وطن این بىپدر آمد
در عصر فضا نیست نظیرش به خیانت
در دهر مپندار چنین حیلهگر آمد
کابینه شریف است اگر، از چه طریقى؟
این بىشرف پست به کابینه درآمد
یک عمر خیانت به وطن کرد و جوانان
پاریس گواه است کزین عهده برآمد
یک چند در آبادى و مسکن به وزارت
ویرانگر کاشانه هر کارگر آمد
باز آمد و دانشگهیان را به خطا خواند
تا وضع دگرگون شد و اوضاع سرآمد
شد موجب کشتار جوانان و ازین کار
بر هر دل از او ناله و داغ جگر آمد
در ... چو شد مصدر هر کار سیاسى
بر حزب چنان ... که گندش به در آمد
این خائن بدنام و چنین پست وزارت!
بر مصدر علم وطن این کرّه خر آمد
... به خداوند قسم علم و معارف
زین روبه مکاره بدام خطر آمد
قحط است مگر عالم و انسان وطندوست
کاین فاسد مزدور و کل بىهنر آمد
منبع:
کتاب
فریاد هنر صفحه 213