تاریخ سند: 5 بهمن 1344
اطلاعیه
متن سند:
شماره: 30434/د م
اطلاع واصله حاکی است که:
از ساعت 1330 الی 1515 روز 1 /11 /44 آقای موسوی حجازی (واعظ) در مسجد ارک به منبر رفته گفتار وی به شرح زیر بوده است.
1ـ در مورد رسیدن انسان به سعادت آقای ماسیک روسی میگوید سعادت بستگی به اقتصاد دارد چون در اوائل زندگی خود در فقر و بدبختی زندگی نموده است فکر کرده اقتصاد راه سعادت است.
2ـ ارسطو1 میگوید که راه سعادت در اخلاق است و بالاخره فروهر [فروید] یهود میگوید سعادت غریزه جنسی است زیرا در یکی از کشورهای اسلام به علت یهودی بودن به او زن ندادهاند.
3ـ در اسلام حضرت محمد (ص) میفرماید که سعادت شش دانگ بوده و عبارتند از اخلاق، اقتصاد، غریزه جنسی، عزت نفس، شجاعت و ایمان که مکمل سعادت است.
4ـ اما آن تابلو را که میخواهم امروز برای شما بخوانم این است.
الف- فرزندان خود را به دبیرستانهای اسلامی بفرستید.
ب- مسجد را فراموش نکنید.
پ- هیئتها را ادامه دهید و جوانان را به هیئتهای اسلامی ببرید.
ه- اگر شما همگی دست به دست هم داده و مبلغی جمعآوری کرده و دستگاه فرستنده و تبلیغاتی در مورد تبلیغات اسلام تهیه نمایید چقدر به جا خواهد بود و همین عمل را مسیحیان انجام دادهاند روزانه یک میلیون مجله و روزنامه جهت تبلیغات دین خود انتشار میدهند.
6ـ حرفهایی که شما به من پیشنهاد کرده و میگویید که در بالای منبر آنها را برای همه اظهار نمایم مثل این است که بگویید خود را از پشت بام پرت کنم و یا اینکه خود را به دریا اندازم زیرا همه چیز را نمیتوان در همه جا به طور آشکار بیان نمود.
7ـ من به دولت و شما دعای خیر کرده و توفیق شما را از خداوند متعال خواهانم که دولت پیشنهاد مرا عمل نموده و من به دولت میگویم من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.
گیرنده: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور.
توضیحات سند:
1ـ ارسطو معروف به معلم اول، 384-322 (یا 321) قبل از میلاد، فیلسوف یونانی یکی از بزرگترین فلاسفه و دانشمندان جهان، که واضع علم منطق شمرده میشود.
در استاگیرا متولد شد، و در ائوبویا وفات یافت.
نامش را در مآخذ اسلامی ارسطاطالیس و ارسطوطالیس نیز ضبط کردهاند.
شاگرد افلاطون (در 366-347 قم)، و نحلۀ مشائین را در لوکیون آتن تأسیس کرد (335-334 قم) آثار باقی او به قرار ذیل است: ارکانون (6 کتاب در منطق، ارغنون).
ارسطو نیز مانند افلاطون عالم را جهان مثالی میدانست، ولی در رابطۀ بین ماده و صورت با او اختلاف داشت، و این دو را تفکیکناپذیر میدانست.
اتحاد هیولی و صورت را منشأ حرکت و نمو، و حرکت و تغییر را موجب تحقق صورت در ماده میدانست.
در آثار علمی خود، برخلاف افلاطون مشاهدۀ دقیق و تقسیمبندی صحیح اشیاء طبیعی را به کار میبرد.
تحلیل طبیعت به عناصر اربعه (خاک، آب، هوا، و آتش) نزد وی، سبب دوام این عقیدۀ عام غلط یونانی بوده است.
در اخلاقیات معتقد بود که خیر هر چیز آنست که ذات اصلی خود را از قوه به فعل آورد، و در انسان تحقق این امر بسته به آنست که قوۀ عاقلۀ خود را به وسیله حفظ اعتدال پرورش دهد.
در کتاب صناعت شعر (که مانند سایر آثارش مورد احترام نسلهای بعد واقع شده) خواص تقلیدی و تزکیهای شعر تراژدی را بیان نموده و قاعدۀ «وحدتها» را به عنوان آرکان صوری تراژدی وضع کرده است.
تعلیمات ارسطو چندین قرن در دنیا مدار دانش و اساس فلسفه و منطق بوده است، و تأثیر او در هر یک از رشتههای دانش به قدری وسیع بوده که شرح آن قسمت عمدۀ تاریخ علم و رشد فکر بشر را تا قرن 18 م فرا میگیرد.
(دایرۀالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد اول صفحه 94، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم سال 1381)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 143