تاریخ سند: 11 آبان 1336
موضوع: جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره : 2 ـ 3 ـ 2975
از ساعت 8 صبح روز مذکور به تدریج عده ای در حدود 30 نفر از جمله
محمدقلی جوادی معاون دادستان دیوان کیفر ـ قدسی از قضات دادگستری
رئیس کلانتری 14 ـ حسین کیهانی از طرفداران رشیدیان ـ یوسف خوش نیت از
لوکوموتیورانان راه آهن که در اختیار وزارت کار گذارده شده ـ محمود محسنی
به اتفاق یک نفر سروان شهربانی ـ قربان ابراهیمی به اتفاق سه نفر از کارگران
کارخانه چیت سازی باباخانی از کارخانه شماره 5 ونک به اتفاق شش نفر در
منزل اسداله رشیدیان حضور یافته اند.
قبل از حضور اسداله رشیدیان مهندس انزلچی با حضار به طور خصوصی
صحبت می کرد و در ساعت 5 /9 اسداله رشیدیان از شمیران وارد شد.
رشیدیان خطاب به سروان شهربانی اظهار امیدواری کرد که کار او در ظرف دو
روز دیگر انجام خواهد شد و گفت برای این منظور رئیس کلانتری را هم در منزل
دیده تیمسار سرلشکر علوی مقدم1 را نیز خواهد دید.
محمود محسنی نیز از سرهنگ بیگلری رئیس سرکلانتری تعریف نمود و
رشیدیان ضمن تأیید اظهارات امر گفت سرهنگ بیگلری واقعا افسر شریف و
پاکدامنی است به طوری که به جای یک نشان مفتخر به اخذ دو نشان از شاهنشاه
گردیده و کار او نیز رضایت بخش است و به طوری که ملاحظه می شود وضع
دانشجویان شهربانی از نظر ورزشی از دانشکده افسری بهتر است ولی کلانترها
غالبا افراد نادرستی نیستند و سرهنگ بیگلری هرکدام را عوض می کند جانشین
او از اولی بدتر و کثیف تر است در نتیجه مردم فکر می کنند که رؤسای کلانتری با
اجازه سرهنگ بیگلری حق و حساب از مردم می گیرند و با او تقسیم می کنند.
رشیدیان از وضع درمانگاه شرق شهناز از رئیس کلانتری 14 استفسار نمود و
سپس کارگران چیت سازی از رشیدیان خواهش کردند که تلفنا درباره وضع
آنان به خسرو هدایت تلفن کند و رشیدیان نیز کارتی برای خسرو هدایت نوشت.
برات یاورچی که دارای گواهینامه درجه 1 رانندگی بود از رشیدیان خواهش
کرد برای استخدام به شرکت نفت توصیه دهد و مهندس انزلچی نیز کارتی برای او
به راد رئیس کارگزینی شرکت نفت نوشت.
رشیدیان خطاب به علی قلی جوادی و قدسی کارمندان وزارت دادگستری گفت
چون صاحب جمع مریض است لذا موفق به دیدن او نشده و قول داد که در چند
روز آینده کار آنها را انجام خواهد داد.
سپس دو نفر مذکور از وضع دادگستری شدیدا انتقاد نموده و گفتند که عده ای
اشخاص ناصالح و دزد در رأس کارهای حساس گمارده شده اند و اضافه نمودند
شخصی به نام رازقی که هنگام فرار از آستارا به شوروی دستگیر شده بود در
حال حاضر به ریاست دادگستری خوی منصوب گردیده و حتی جوادی گفت در
مورد طرفداران حزب توده2 در دادگستری گزارشاتی به چند نفر از مأمورین
سازمان امنیت داده است.
رشیدیان در پاسخ گفت در دادگستری عناصر صالحی هم هستند و در ساعت 10
ربع جلسه مذکور خاتمه یافت.
خبر 13 /8 /36
دایره 5 14 /8
توضیحات سند:
1ـ مهدیقلی علوی مقدم فرزند
سرتیپ علیقلی علوی مقدم، در
سال 1282 ه ش در تهران به
دنیا آمد او پس از پایان
تحصیلات در مدرسه علوم
سیاسی تهران در ژاندارمری
استخدام شد و چندی بعد به
فرانسه رفت، وی در فرانسه
دوره های سواره نظام و ایلخی
را به پایان برد و در عین حال در
رشته دامپزشکی تا اخذ درجه
دکترا به تحصیل پرداخت.
او در سال 1308 به ایران
بازگشت و در مشاغل مختلف
نظامی به کار پرداخت، مشاغل
عمده علوی مقدم تا سال 1331
به شرح زیر است: آجودانی
دبیرستان نظام، ریاست سررشته
داری ارتش، ریاست امور
دواب و ایلخی، فرمانده گارد
مرزی و گمرک، نماینده
فوق العاده دولت در جنوب و
فرمانده ژاندارمری.
مهدیقلی علوی مقدم در 30 تیر
1331 فرماندار نظامی تهران
بود و در کشتار مردم
تظاهرکننده نقش اصلی داشت.
پس از صعود مجدد مصدق، او
به اتفاق سرلشگر گرزن، رئیس
ستاد ارتش، به عنوان مسوولان
درجه اول حادثه در باشگاه
افسران بازداشت ولی پس از
چند روز آزاد شدند.
مصدق به
جای علوی مقدم سرتیپ افشار
طوس را که خود از عوامل
کشتار 30 تیر بود به فرمانداری
نظامی تهران گمارد.
در شهریور 1331 مصدق، وی
را به همراه گروهی از امرای
ارتش به علت تحریک علیه
دولت بازنشسته کرد.
این
عناصر به رهبری فضل اللّه
زاهدی «کانون افسران
بازنشسته» را به مرکز
توطئه های خود بدل کردند.
علوی مقدم از چهره های فعال
در کودتای 28 مرداد 1332 بود
و به پاس این خدمت توسط
محمدرضا پهلوی به ریاست
شهربانی کل کشور گمارده شد.
دوران ریاست علوی مقدم بر
شهربانی قریب به هشت سال
طول کشید و او در این سمت به
درجه سپهبدی رسید.
با آغاز
نخست وزیری دکتر منوچهر
اقبال، علوی مقدم رقابت رقابت شدیدی را با او آغاز کرد و در عین حال در ستیر جدی با تیمور بختیار رییس ساواک قرار گرفت اسناد موجود در ساواک روابت نزدیک علوی مقدم را که یک چهره انگلوفیل سرشناس محسوب میشد با اسد الله علم نشان میدهد و این تنها علوی مقدم نبود که به دستور محمد رضا پهلوی از طریق شبکه عوامل خود در تطلاعات شهربانی بختیار را کنترل میکرد بلکه بختیار نیز از طریق ساواک علوی مقدم را زیر نطر داشت توسعه نفوذ علوی مقدم که در دوران طولانی ریاست او بر شهربانی به دست آمده بود سبب شد که محمد رضا پهلوی در شهریور 1339 او را محترمانه از پایگاه قدرتش دور کند و در دولت شریف امامی در پست وزارت کشور بماند این تحرک شاه علیه توطئه هایی که نه تنها شهربانی بلکه ساواک و اداره دوم ارتش را نیز فرا گرفته بود چند ماه بعد به برکناری دو چهره مقتدر و جاه طلب دیگر بختیار و حاجی علی کیا رییس اداره دوم ارتش انجامید.
علوی مقدم در 1 /2 /1340 باز
نشسته شد و مدت کوتاهی بعد در
تاریخ 23 /2 /40 به علت اشتهار
به فساد مالی در اقدام نمایشی
دولت امینی بازداشت گردید و
مدت یازده ماه در زندان به سر
برد.
برکناری و بازداشت وی
سبب نارضایی او شد و وی طی
سالهای پس از آزادی با سایر
افسران تصفیه شده ارتباطات
گسترده ای داشت.
توسعه این
ارتباطات در سالهای بعد،
حساسیت محمدرضا پهلوی را
برانگیخت و به دستور او ساواک
حدود شش ماه به سانسور
مکاتبات، شنود تلفن و تعقیب و
مراقبت وی پرداخت.
این
عملیات در تاریخ 11 /2 /44
آغاز شد و در آذر ماه 1344 به
علت فقدان علایمی از فعالیت
مضره به پایان رسید.
او در
سالهای پس از بازنشستگی به
فعالیتهای مالی پرداخت و از
جمله در سال 45 به همراه اسداللّه
رشیدیان، قبادیان، و خواجه
نصیری، به تاسیس بانک
اعتبارات تعاونی دست زد.
رک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، ج2، ص 269-276
2ـ حزب توده در مهرماه 1320
یک ماه پس از ورود ارتش های
بیگانه به خاک ایران موجودیت
خود را اعلام کرد.
موسسان حزب
توده از بقایای کمونیستهای سابق
بودند که سالیان پیش از شهریور
1320 هش مامور اشاعه افکار
کمونیستی بودند و در سال
1310 محکوم شده بودند و تا
شهریور 1320 تعدادی از آنها
در زندان و یا در تبعید بودند.
طی فرمان عفو عمومی، 28
شهریور 1320 آزاد شدند و پس
از آن درصدد برآمدند که حزبی
به نام حزب توده با مرام
کمونیستی بنیان گذارند.
افرادی چون سلیمان محسن
اسکندری، دکتر محمد بهرامی،
مرتضی یزدی، جعفر پیشه وری،
تقی مکی نژاد و احسان طبری
جزو مؤسسان حزب و
آزادشدگان از زندان بودند که به
اشاره دولت شوروی دست به
تشکیل حزب توده زدند.
اولین جلسه هیأت مؤسسان حزب
توده در مهرماه 1320 در منزل
محسن اسکندری با حضور 37
نفر از دسته 53 نفر و کمونیستهای
دیگر و «علی اف» که
ایرانی الاصل و کاردار سفارت
شوروی بوده و به صورت
ناشناس در جلسه حضور داشت،
تشکیل گردید.
در این جلسه
اعضای کمیته مرکزی انتخاب
شدند و مرامنامه حزب به
تصویب رسید.
حزب توده از
تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه
دمکرات به صورت یک سازمان
علنی و ملی می خواست باشد،
ولی در همان آغاز راه منحرف
شد و با طرح مسأله اعطای امتیاز
نفت شمال به شوروی نشان داد
که نیروی وابسته به امپریالیسم
شرق است.
بعد از پیدایش فرقه
دمکرات حزب توده به اوج خود
می رسد و سه وزیر، به کابینه
ائتلافی قوام وارد می کند و حزب
توده از نظر کمی و کیفی گسترش
می یابد که این دوران را دوران
طلایی خود می داند.
پس از
تیراندازی به شاه در 15 بهمن
1327، حزب توده غیرقانونی
اعلام می گردد و اعضای آن
دستگیر و یا متواری و سپس در
خارج جمع می شوند و حزب را
سامان می دهند.
در زمان
نخست وزیری دکتر مصدق با
استفاده از شرایط مساعد و
آزادیهای به وجود آمده، یک
سری سازمانهای علنی ایجاد و با
شعار ملی شدن نفت مخالفت
می کند.
بعد از کودتای 28 مرداد،
سازمان نظامی حزب کشف
می شود و دوران ورشکستگی
حزب فرا می رسد و مجددا در
خارج از کشور کار خود را ادامه
می دهند و در تمام این دوره که به
سال 1357 ختم می شود، کار
حزب توده در داخل کشور اقدام
به سازماندهی حزب و در خارج
ستیز ایدئولوژیکی با گروههای
ملی گرا بود.
دوران نهایی حزب
توده از سال 1357 می باشد.
که
بعضی از آنها معتقد بودند.
که با استقرار عناصر لیبرال
می توانند در بازیهای دیپلماسی
شرکت کنند و می گفتند که
نهضت روحانیت و حکومت
اسلامی دوامی ندارند و گروه
دیگر در دل، شکننده بودن نظام
را حتمی می دانستند و با
کارهای مخفی به سازماندهی
مشغول بودند.
اما در ظاهر
حامی نظام بودند و از نظام
حمایت می کردند ولی در خفا با
خائنانی مانند: ناخدا افضلی و
سرهنگ عطاران، سرهنگ
کبیری و آذرفر، فعالیت پرجوش
و خروش جاسوسی به سود
شوروی را رهبری می کردند.
اما در سال 1361 به جرم
جاسوسی و توطئه حزب
توده منحل و رهبران آن دستگیر
شدند و اعضای کمیته مرکزی
فعالیتهای جاسوسی خود را
اعتراف کردند و پایان زندگی
این حزب فرا رسید.
سیاست و
سازمان حزب توده از آغاز تا
فروپاشی، مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، خاطرات
ایرج اسکندری / تهران /
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای
سیاسی ـ خاطرات نورالدین
کیانوری / تهران / دیدگاه /
1374.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 66