تاریخ سند: 2 فروردین 1342
درباره: آقای شیخ رضا نوغانی
متن سند:
تاریخ:2 /1 /1342
درباره: آقای شیخ رضا نوغانی
در مدرسه نواب ساعت 4 بعدازظهر شیخ رضا نوغانی به منبر رفت و خطاب به مردم کرد و گفت وقت کوتاه میشود و ما باید از کوتاهی وقت استفاده کنیم، چنان وقت سپری میشود مثل ابرهایی که در فراز آسمان میگذرد که نمیشود فکرش را کرد. این اجتماع امروز ما بر دو قسم است یک قسمت نسبت به شهادت رئیس مذهب ما و قسم دیگر کوبیدن قانون جابرانه و بیپایه منصورانه.
مردم دیدید این اجتماع امروز شما چه انقلابی به وجود آوردند نهتنها در این شهر بلکه در حوزه علمیه قم و سرتاسر کشور چون وقت زودگذر است باید مطلب را جمع کرد من و شما با هم از این مجلس بهسوی مدرسه باقریه میرویم و قسمتی از مطالب را در آنجا و قسمتی را در منزل آقای میلانی در شب و فردا صبح در منزل آقای قمی به عرض شما خواهم رسانید. اینک درباره دو موضوع با شما حرف میزنم یک موضوع عبارت است از مظلومیت و ستمدیدگی امام صادق(ص) و علویین و محمد دیباج و اما موضوع دیگر عبارت است از دولت جنایتکار و بیاساس و طمعکار فاجر منصور. تاریخ را اگر ورق بزنیم خواهیم فهمید پرچم ستمکاران چگونه درهم شکست و چگونه دولت هزارماهه بنیامیه رو به انحطاط گذارد. ابومسلم خراسانی علم برافراشت و علم جابرانه بنیامیه را سرنگون کرد و خلافت نصیب بنیعباس شد، دولت بنیعباس خود را رهین ابومسلم میدانست. اکنون مردان رشید و از خود گذشته و پیشتاز در گوشه و کنار مملکت وجود دارد.
سپس جمعیت مدرسه نواب بهسوی مدرسه باقریه رهسپار گشتند و دو مرتبه آقای نوغانی منبر رفت و گفت ما مردم حوزه علمیه از شما و همت شما تشکر داریم و گفت (الخلفاء لمن آمن بالله و رساله رسولالله) یعنی پادشاهی برای کسی است که ایمان آورده باشد به خدا و رسالت رسول خدا. منصور حاکم مسلمین باید اولاً خوشان مسلمان باشد، جنایتکار نباشد ستمکار نباشد جابر و ظالم و تبهکار نباشد چنانچه آن مرد عرب اشاره کرد به شعری که واقعاً خوب گفته است آن مرد عرب.1
توضیحات سند:
1. این شعر عربی را منبع خبر ننوشته است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 336