تاریخ سند: 30 اردیبهشت 1342
موضوع: درباره اجتماع طلاب در منزل آقای قمی
متن سند:
تاریخ:30 /2 /1342
موضوع: درباره اجتماع طلاب در منزل آقای قمی
قبل از ظهر امروز در منزل قمی طلاب و اهل منبر بنا به دعوت خود قمی اجتماع و شخص خود ایشان در حضور هزار نفر طلاب و روضهخوان و غیره سخنرانی کرد و چنین بیان نمود: من خودم را در پای دار دیدهام این حرفها را میزنم، چرا نمیزنید توی دهن نخستوزیر و غیره؟ اینها را از مملکت بیرون نمایید، شاه نادان و جاهل است، مزدور یهودی و خارجی است، شما هم بگویید، زباناً [و] قلماً، نترسید از کشته شدن و از زندان رفتن و از اسیر شدن بچههایتان، قیام کنید، تقیه1 برداشته شده است، به همه شما واجب است، من میگویم قیام کنید. ممالک خارجی به ما کمک است و از خیلی جاها به من مراجعه شده است، از دستهها، جمعیتها، تجار و هیئتها، صبر کردم ولی دیگر صبر تمام شد، بر همه واجب است قیام کردن.2
ملاحظه شد.
ضمیمه پرونده مربوطه شود.
توضیحات سند:
1. تَقیّه، اصطلاحی دینی است به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری برخلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص. تقیّه در لغت به معنای نگاهداشتن، پرهیز کردن و پنهان کردن است. در منابع اسلامی، تقیه به معنای نگاهداری خود از صدمه دیگری از راه ابراز موافقت با او در گفتار یا رفتارِ مخالف حق، به کار رفته است که به تعبیر شیخ مفید، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، بهمنظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی است. بنابراین تقیّه در اصطلاح دینی به آن معنی است که یک فرد مسلمان برای نجات جان خود از انجام برخی اعمال پرهیز کند؛ بهعنوان نمونه اگر مسلمانی در برابر کفار قرار گیرد و خطر جانی او را تهدید کند میتواند مسلمان بودن خویش را پنهان کند.
در چندین آیه از قرآن کریم از جمله آیات آلعمران ـ ٢٨، نحل ـ ١٠٦ و غافر ـ 28، تقیّه جایز شمرده است. شرایط سخت بیرونی در رواج این آموزه در بین شیعیان مؤثر بوده است. به شهادت منابع موجود، مذهب تشیع در طول حیات خود از جنبههای گوناگون اجتماعی و فرهنگی و سیاسی سخت در مضیقه بوده است و همین امر موجب شده است که نمونههای زیادی از تقیّه را در تاریخ شیعه مشاهده کنیم. پس از واقعه صلح امام حسن (ع)، معاویه از والیان خود خواست که بر شیعیان سخت بگیرند و علی (ع) را بر منابر دشنام دهند. این رفتار کمابیش در دوران امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز تداوم داشت و در عصر عباسیان نیز بهگونهای دیگر ادامه یافت؛ مثلاً، متوکل علاوه بر حبس و قتل شیعیان، آنان را از زیارت مرقد امام حسین (ع) منع نمود و حرم حسینی را خراب کرد و ابن سِکّیت را به جرم ابراز محبت نسبت به امام حسن و امام حسین (ع) به طرز وحشتناکی کشت. ازاینرو، امامان شیعه برای حفظ جان خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و اضمحلال جامعه شیعه، تقیّه را لازم میدانستند. تقیّه علی بن یقْطین، وزیر شیعی هارونالرشید، به دستور امام کاظم (ع) نمونهای ازایندست است. این روال به دلیل اینکه شیعیان همواره تحت حاکمیت حکومتهای غیر شیعه یا حاکمان جور و طاغوت زندگی میکردهاند در بین جوامع شیعی رواج داشته است.
در حکومت پهلوی با مقابله و سرکوب علما و ظواهر دینی توسط رضاخان، بار دیگر حوزههای دینی به تقیه روی آوردند. پس از شهریور 1320 و سقوط رضاخان، گشایشی پیش آمد و امور دینی در بین جامعه شیعه رونق گرفت و مناسک مذهبی گسترش یافت ولی پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و تحکیم مجدد پایههای دولت پهلوی دوم، دولت بار دیگر دین و علما را مزاحم خود یافت و کمکم سرکوب علما و حوزههای دینی را در پیش گرفت و این موضوع در دولت وابسته اسدالله علم در قضایای انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه دولت در سال 1341 نمود آشکاری یافت و دولت و شاه دشمنی خود با مظاهر دینی را کاملاً آشکار کردند.
امام خمینی در ابتدای سال 1342، که دولت در روز دوم فروردین به حوزههای علمیه فیضیه و طالبیه تبریز حمله کرد و روز دیگر اجتماع دینی مردم مشهد در منزل آیتالله قمی را سرکوب نمود و به اعتراضات مردمی وقعی ننهاد، پیام تندی صادر نمود و اعلام کرد که دیگر «تقیّه» را حرام نموده است و مردم باید آشکارا در مقابل رفتار ظالمانه و ضد دینی حکومت بایستند. در این پیام تاریخی که در تاریخ 13 فروردین آن سال در پاسخ تلگراف علماء دینی و مردم متدین برای عرض تسلیت در فاجعه مدرسه فیضیه صادر شد، امام خمینی (ره) این حمله را با حملات مغول به کشورهای اسلامی مقایسه کرد و توهین به علما و هتک اسلام از سوی حکومت را محکوم کرد و گفت: «اینان با شعار شاهدوستى، به مقدسات مذهبى اهانت مىکنند. شاهدوستى یعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراکز علم و دانش، شاهدوستى یعنى ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههاى اسلام و محو آثار اسلامیت، شاهدوستى یعنى تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم، شاهدوستى یعنى کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب؛ ولو بلغ ما بلغ».
پسازاین اعلامیه، بسیاری از علمای مبارز نیز فتوا به حرمت تقیّه در شرایط آن روز جامعه داده و تقیّه را نفی نمودند و مردم را به مبارزه رویارویی با دولت وابسته پهلوی فراخواندند. آیتالله سید حسن قمی نیز یکی از این علماء مبارز بود که از 30 اردیبهشت سال 42 تقیه را حرام دانسته و بارها آن را اعلام و مردم و بهویژه طلاب علوم دینی را به مبارزه آشکار تا سرحد شهادت فراخواند و اعلام کرد که خود نیز آماده شهادت است و همه باید خود را برای مبارزه عمیق آماده کنند. این فتاوا و شروع تبلیغات دینی و مبارزه آشکار با مظاهر ضد دینی رژیم، مانند قوانین لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه شاه که از آن به انقلاب سفید تعبیر میشد، زمینه قیام خونین پانزدهم خرداد را فراهم کرد که یکی از فرازهای افتخارآمیز تاریخ تشیع در ایران است.
2. در گزارشی که یکی دیگر از منابع ساواک از همین مجلس تهیه کرده است، چنین آمده که پس از پایان سخنرانی آیتالله قمی، شیخ علی فصیحی برخاسته و به نمایندگی از طرف جامعه اهل منبر اعلام کرده است که همگی تا آخرین قطره خون دست از مبارزه نخواهیم کشید. سپس یکی دیگر از منبریها به نام شریعتی کرمانی به نمایندگی از انجمن مبلغین گفته است که: «خدا را شاهد میگیریم که تا آخرین قطره خون خود هستیم. مردم بیایید و ببینید که ستارگانی هستند که دین را نگهداری کنند، از قبیل خمینیها، میلانیها، قمیها ...».
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 02 صفحه 100