تاریخ سند: 8 آذر 1345
موضوع : اظهارات موسی شیخ زادگان در زمینه فعالیت سابق دکتر نهاوندی به نفع جبهه ملی
متن سند:
از : 20 ه /2 (و)
به : 312 دو نسخه شماره : 20778 /20 ه /2
در ساعت 0930 روز 4 /9 /45 شخصی به نام اوجاتی به اتفاق دو نفر دیگر
در مغازه موسی شیخ زادگان1 حضور داشتند و در اطراف سیاست روز بحث
می کردند.
اوجاتی که جنب مغازه شیخ زادگان فرش فروشی دارد اظهار داشت
در حال حاضر دستگاه با سران جبهه ملی از جمله مهندس پارسا ـ مهندس قائم
مقامی ـ مهندس حق شناس2 ـ مهندس زیرک زاده3 ـ دکتر بختیار4 و چند نفر
دیگر تا اندازه ای روابط حسنه دارد و چون نامبردگان اکثرا شرکتهای ساختمانی
دارند دولت در موقع عقد قراردادهای ساختمانی آوانسهائی به این شرکت[ها]
می دهد.
موسی شیخ زادگان اظهار داشت مهندس پارسا خیلی ثروتمند است
چون پس از فوت پدرش مبلغی در حدود 8 میلیون تومان به او رسیده و احتیاجی
به آوانس دولت ندارد.
شیخ زادگان افزود دکتر نهاوندی قبلاً عضو جبهه ملی
بوده و من شخصا چند جلسه او را دیده ام او در جلسات خیلی کم حرف می زد و
تجربه کافی نداشت و من بارها به او گفتم که چرا یک دکتر قادر نیست اوضاع و
احوال بین المللی را تجزیه و تحلیل کند متأسفانه امروز می بینیم که به وزارت
آبادانی و مسکن رسیده است و مسئولیت یک چنین وزارتخانه حساس را به عهده
گرفته گرچه
مثلی است معروف که می گویند هر کسی کم حرف زد بسیار برد.
نامبرده اضافه
کرد فقط در جبهه ملی می توان پشت سر آقایان الهیار صالح5 و دکتر سنجابی6 ـ
دکتر صدیقی ـ مهندس حسیبی7 نماز خواند واقعا این اشخاص مردان بزرگی
هستند.
در این هنگام حاج محمود مانیان8 به اتفاق دو نفر دیگر به مغازه موسی
شیخ زادگان وارد شدند و شیخ زادگان به مانیان گفت من کار خیلی فوری با شما
داشتم و دوبار هم به حجره تان تلفن کردم ولی تشریف نداشتید چون در اینجا
نمی شود مطرح نمود بعدا تلفنی خواهم گفت.
در ساعت 1030 نامبردگان مغازه
شیخ زادگان را ترک نمودند.
توضیحات سند:
1ـ موسی شیخ زادگان فرزند
یوسف در سال 1311 ش در
تبریز به دنیا آمد.
در حد ابتدایی
تحصیل کرد و سپس وارد بازار
کار شد.
مدتی در بازار حضرتی
تهران مغازه نانوایی سنگکی
داشت و سپس به جرگه سقط
فروشان بازار پیوست.
از سال 1341، فعالیت های وی
به نفع جبهه ملی مورد حساسیت
ساواک قرار گرفت و مشخص
گردید که سرپرستی حوزه شماره
13 جبهه ملی وابسته به کمیته
بازار با اوست که، بر اساس
همین فعالیت ها، مدتی در
بازداشت به سر برد.
در
فروردین ماه سال 1343 در
برپایی مراسم جشن و تجلیل از
امام خمینی (ره) به واسطه
آزادی ایشان، فعالیت چشمگیر
داشت.
شیخ زادگان همواره با عناصر
جبهه ملی در ارتباط بود که این
ارتباطات تحت کنترل ساواک
قرار داشت.
2ـ جهانگیر حق شناس در حدود
سال 1286 ش در تهران تولد
یافت.
بعد از اخذ دیپلم، از طرف
دولت برای انجام تحصیلات
عالیه عازم اروپا شد و مدت
شش سال در فرانسه در رشته
مهندسی راه و ساختمان تحصیل
کرد.
پس از بازگشت به ایران،
در دانشکده فنی استخدام شد و
سمت استادی گرفت.
بعد از
شهریور 1320 به عنوان عضو
مؤسس به حزب ایران پیوست.
در 1331 در کابینه دکتر محمد
مصدق به وزارت راه معرفی
شد و قریب یک سال وزیر بود
تا در اثر کودتای 28 مرداد از
وزارت ساقط و به زندان افتاد.
چند ماهی در زندان بود تا
بازپرس قرار منع تعقیب او
را صادر نمود.
حق شناس چند
سالی در تهران به مشاغل آزاد
اشتغال داشت تا به اروپا رفت و
در انگلستان اقامت گزید و در
همان جا درگذشت.
3ـ احمد زیرک زاده فرزند حاج
میرزا زیرک در سال 1286 ش
در شهرکرد به دنیا آمد.
دوره تحصیل ابتدایی را در
شهرکرد و دوره متوسطه را در
دبیرستان اصفهان و دارالفنون
تهران سپری کرد.
در مهرماه
1305 برای تحصیل در رشته
مهندسی به فرانسه رفت.
پس از
بازگشت به خدمت ارتش در
آمد در 1319 به وزارت راه
منتقل شد.
پس از شهریور
1320 وی از جمله مؤسسان و
فعالان کانون مهندسین و حزب
ایران بود و در جبهه ملی اول نیز
شرکت داشت.
در کابینه محمد
مصدق به سمت معاون وزارت
اقتصاد منصوب شد.
اما اندکی
بعد در دوره هفدهم مجلس
شورای ملی از حوزه انتخابیه
تهران انتخاب شد.
پس از
کودتای 28 مرداد 1332 مدتی
مخفی بود و پس از معرفی خود
در 1334 حدود شش ماه در
لشکر 2 زرهی زندانی شد.
هنگام تشکیل و فعالیت جبهه
ملی دوم حضوری کم اثر داشت
و به تدریج از فعالیت دست
کشید.
وی در سال 1372 در تهران از
دنیا رفت.
4ـ شاپور بختیار در سال 1293
شمسی در ایل بختیاری متولد
شد.
پدر شاپور بختیار،
محمدرضا خان معروف به
سردار فاتح است که در سال
1313 در راستای سیاستهای
حذف قدرتهای منطقه ای به
دستور رضاشاه اعدام شد.
شاپور بختیار دوران ابتدایی را
در شهرکرد سپری کرد و در سال
1309 پس از گذرانیدن دوران
دبیرستان، برای تحصیل در
مدرسه فرانسوی بیروت به لبنان
رفت.
وی که تحصیلات متوسطه
را با دیپلم ریاضی به پایان برده
بود، چهار سال نیز در بیروت به
تحصیل پرداخت.
او سپس برای
ادامه تحصیل در رشته حقوق به
پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم
فلسفه، حقوق و علوم سیاسی را
در فرانسه گرفت.
او در سال
1939 که بریتانیا و فرانسه به
آلمان اعلان جنگ دادند در
ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در
واحد توپخانه به فعالیت
پرداخت.
بختیار در سال 1318 در 25
سالگی با یک دختر فرانسوی
ازدواج کرد.
وی در سال 1324
به ایران بازگشت و در سال
1325 به سفارش یکی از
دوستان قدیمی پدرش در
وزارتخانه کار استخدام شد.
پس
از مدت چهار سال و نیم به مقام
مسئولیت اداره و سپس مدیر کلی
کار استان خوزستان رسید.
فعالیت سیاسی بختیار پس از
ورود وی به ایران شروع شد.
وی
که هنگام تحصیل در فرانسه
سخت شیفته گفته ها و سخنان
مصدق شده بود در ایران به جمع
طرفداران او پیوست.
شاید هم از
ابتدا مأموریتی خاص داشت.
بختیار برای فعالیت سیاسی در
سال 1329 به حزب ایران
پیوست.
از دید او حزب ایران با
اعتقادات ملی و تمایلات
سوسیال دموکراسی بود.
گرایشات اعضای حزب به غرب،
مطلوب بختیار بود.
با تشکیل
دولت مصدق در اردیبهشت سال
1330 به عنوان معاون وزیر کار
وارد کابینه شد و در دومین دوره
دولت کفالت این وزارتخانه را به
عهده گرفت.
عضویت بختیار در
دولت با مخالفت تعدادی از سران
جبهه ملی مواجه شد.
این عده او
را عامل شرکت نفت انگلیس
می دانستند.
مبنای این مخالفت
بر پایه اسنادی بود که در ماجرای
خانه سدان کشف شد و ظاهرا
ارتباط بختیار را با شرکت نفت
جنوب ثابت می کرد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332
بختیار به اتهام فعالیت سیاسی
علیه دولت به مدت یک ماه
بازداشت شد.
سال بعد نیز
دستگیر و به سه سال محکوم شد
و مدتی را در زندان گذرانید.
پس از سقوط مصدق به اتفاق
چند نفر از دوستانش از جمله
بازرگان و سحابی، هسته مقاومت
را تشکیل دادند.
این هسته که
«نهضت مقاومت ملی» نام گرفته
بود تا سال 1334 به فعالیت خود
ادامه داد.
اما به دلیل نفوذ ساواک
به درون آن اعضاء آن شناخته
شدند.
بر طبق اسناد منتشر شده لانه
جاسوسی آمریکا، شاپور بختیار
نقش رابط بین سازمان سیا و
«نهضت مقاومت ملی» را ایفا
می کرد.
از سال 1339 بختیار با
اعضای حزب توده در داخل و
خارج کشور به ویژه اروپا
ملاقات می نمود و نیازمندی های
اطلاعاتی ساواک را تأمین
می کرد.
ضمنا بر اساس اسناد ساواک
بختیار یکی از اعضای
فراماسونری معرفی شده است.
در دهه 1340 علاوه بر فعالیت
در جبهه ملی دوم به دلیل پیوست
با دربار مدیریت تعدادی از
شرکتهای بنیاد پهلوی و
واسطه گری برخی کمپانی های
فرانسوی را برعهده گرفت.
در
سال 57 برای کسب مقام
نخست وزیری از آنها کناره گیری
کرد.
بختیار به رغم موضع منفی خود
در قبال تحولات آغاز نهضت در
سال 1342، در آخرین سالهای
سلطنت پهلوی دوم، نسبت به
قیام مردمی به رهبری امام
خمینی، در ظاهر موضع نسبتا
مثبت اتخاذ می کند ولی در واقع
این موضع برای جلوگیری از
تخریب وجهه جبهه ملی اتخاذ
گردیده بود.
سران جبهه ملی از
جمله شاپور بختیار، این جبهه را
آخرین تیر ترکش شاه
می دانستند.
با پیروزی انقلاب
اسلامی دوران بختیار به پایان
رسیده و او پس از یک انزوا و
اختفای 6 ماهه با همکاری و
طراحی دستگاههای جاسوسی
آمریکایی به خارج از کشور
گریخت و به فرانسه پناهنده شد.
پس از استقرار در پاریس و
برقراری ارتباطات با سازمانهای
اطلاعاتی غربی و به ویژه
آمریکایی، با عناصر ضدانقلاب
که به خارج فرار کرده بودند
ارتباطاتی برقرار کرد و با
کمک های مالی و امکانات
وسیعی که مصر، عراق و برخی از
کشورهای عربی در اختیارش
نهاده بودند رهبری بخشی از
فعالیت های ضدانقلابی را
برعهده گرفت و سرانجام پس از
12 سال اقامت در فرانسه، در 15
مرداد سال 1370 در منزل
مسکونی خود در حومه پاریس
به قتل رسید.
اسناد ساواک و اسناد و مدارک
انقلاب اسلامی.
5ـ اللهیار صالح اردیبهشت
1276 شمسی در آران کاشان
بدنیا آمد.
او فرزند آقا
سیدحسن خان مظفرالممالک
(کارمند دولت) نایب الحکومه
دهستانهای «آران»، «بیدگل» و
«نوش آباد» بود.
که همراه با دو
برادر خویش) علی پاشاخان و
جهان شاه خان در کودکی زیر نظر
یکی از اعضای حزب دمکرات
در کاشان به نام میر سیّد محمد
پرورش، قرار گرفت و در
مدرسه ای که نامبرده بنا کرده بود
به سوادآموزی پرداخت میر سیّد
محمد پرورش آنگاه که چند
سالی در کاشان از راه تشکیل
مدرسه و آموزش نونهالان
توانست شماری از جوانان را
بفریبد و به سوی گروه زیر زمینی
فراماسونری بکشاند به سبب
فشار مردم و روحانیان آن
مدرسه را بست و راهی تهران
شد و به پیشکاری شاهزاده
عین الدوله گمارده شد پرورش
در پی بازگشت از کاشان اللهیار
صالح را نیز با خود به تهران برد
نخست او را به مدرسه
فرانسویها فرستاد لیکن دیری
نپایید که وی را از آن مدرسه
بیرون آورد و به مدرسه ای که
آمریکائیها بنیان نهاده بودند
فرستاد بدین گونه اللهیار صالح
که بیش از 16 سال نداشت زیر
نظر آمریکائیها قرار گرفت.
بعد از اتمام تحصیلات در آنجا به
عنوان مترجم در سفارت امریکا
مشغول کار شد.
پس از ده سال
خدمت در آنجا در سال 1306
شمسی به پیشنهاد علی اکبر داور
وارد خدمت دادگستری شد.
صالح تا سال 1312 در وزارت
عدلیه بود و پس از آن چون علی
اکبر داور به سمت وزیر مالیه
(دارائی) انتخاب گردید وی هم
به آنجا منتقل شد.
و در همان بدو
ورود به ریاست کل انحصارات
دخانیات که جدیدا تأسیس شده
بود منصوب شد و پس از چندی
به ریاست کل گمرک انتخاب شد.
بعد از آن صالح به معاونت
وزارت مالیه برگزیده شد.
در سال 1321 اللهیار صالح به
وزارت دارایی در کابینه احمد
قوام رسید.
پس از آن در کابینه
سهیلی که از 28 بهمن 1321
آغاز گردید به همان سمت
انتخاب شد.
متعاقب آن در 1323
در کابینه محمد ساعد مراغه ای
به وزارت دادگستری رسید.
در
دیماه 1324 تا پایان آن سال در
کابینه ابراهیم حکیمی (کابینه اول
و دوم) سمت های وزیر
دادگستری، وزیر مشاور و
وزارت کشور را عهده دار
گردید.
در همین سال که حزب
ایران تشکیل شد وی وارد آن و
بعدا یکی از کارگردانان اصلی آن
شد که در تیر ماه 1325 چون با
حزب توده و حزب دمکرات
پیشه وری ائتلاف کردند حزب
دچار تشنج و انشعاب شد.
در
سال 1328 به عضویت جبهه ملی
درآمد و در همین سال به عنوان
نماینده دوره شانزدهم از کاشان
انتخاب شد.
در سال 1330 در
کابینه مصدق وزیر کشور شد و
عضو هیأت نمایندگی ایران در
شورای امنیت و دیوان
دادگستری بین المللی لاهه نیز
بود.
در سال 1331 سفیر ایران در
آمریکا شد که بعد از روی کار
آمدن دولت کودتا استعفا داد.
در
انتخابات مجلس بیستم از کاشان
به نمایندگی انتخاب شد.
در
همین سال با انحلال مجلس به
تجدید فعالیت در جبهه ملی
پرداخت.
در سال 1341 نزدیک
هشت ماه به زندان افتاد.
در سال
1343 از امور اجرایی جبهه ملی
کناره گیری کرد.
و سرانجام در
12 فروردین ماه سال 1360 از
دنیا رفت.
6ـ کریم سنجابی فرزند قاسم
سنجابی (سردار ناصر، رئیس ایل
سنجابی) در سال 1283 شمسی
در سنجاب از محلات کرمانشاه
متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را
در قصرشیرین و دوره اول
متوسطه را در کرمانشاه و دوره
دوم متوسطه را در تهران و دوره
لیسانس را در مدرسه عالی
حقوق گذراند.
وی در سال
1307 جزو اولین گروه محصلین
اعزامی به فرانسه رفت و در آنجا
مجددا دوره لیسانس حقوق را در
دانشگاه نانسی و دوره دکترای
حقوق را در دانشگاه پاریس
گذراند و رساله خود را راجع به
کشاورزی و روستائیان و
مالکیت ارضی در ایران به زبان
فرانسه در سال 1313 گذراند و
در همان سال به ایران بازگشت.
سنجابی مشاغلی را در اداره کل
اوقاف، وزارت فرهنگ و
وزارت دارایی به عهده داشت و
در عین حال ابتدا دانشیار و سپس
استاد دانشکده حقوق دانشگاه
تهران شد.
در سال 1322 به سمت رئیس
دانشکده حقوق برگزیده شد و در
سال 1325 جزو هیئتی بود که
اولین برنامه هفت ساله صنعتی
ایران را تدوین کرد.
در سال
1330 در کابینه مصدق وزیر
فرهنگ بود، اما برای شرکت در
انتخابات هفدهم از این سمت
استعفا داد.
وی در سفرهای
مصدق به شورای امنیت سازمان
ملل و دیوان داوری لاهه به
عنوان قاضی اختصاصی ایران در
دادگاه شرکت کرد.
در آغاز
انقلاب به پاریس رفت و در نوفل
لوشاتو به دیدار حضرت امام
(ره) نائل شد و ضمن اعلام
موافقت با مواضع امام، با
حرکت انقلاب اسلامی همگام
گشت و در کابینه بازرگان مدتی
کوتاه پست وزارت امور خارجه
را داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
جبهه ملی در یک موضع گیری
سیاسی اعلام کرد که حکومت
اسلامی به بن بست رسیده است.
حضرت امام خمینی (ره) با مرتد
دانستن افرادی که چنین بیانی
دارند باعث برچیده شدن این
گروه از کشور شد.
سنجابی از
ایران گریخت.
وی نهایتا در اول تیرماه سال
1374 در سن 90 سالگی
درگذشت.
او به همراه دکتر شاپور
بختیار و داریوش فروهر در سال
1356 نامه ای سرگشاده برای
محمدرضا پهلوی نوشتند و در
آن خواستار اجرای قانون اساسی
شدند.
7ـ سید کاظم حسیبی فرزند حاج
محمد علی یزدی از بازاریان
تهران در سال 1285 شمسی در
تهران متولد شد.
پس از تحصیل
مقدمات در مدرسه کمالیه و
سپس در دارالفنون، دوسالی هم
در مدرسه حقوق درس خواند و
سپس در نخستین آزمون اعزام
محصل به خارج شرکت کرد و
قبول شد و همراه گروه اعزامی در
سال 1307 به فرانسه رفت و در
مدرسه عالی پلی تکنیک آن جا
درس خواند و سپس رشته معدن
را در مدرسه عالی معدن پاریس
گذراند و پس از 8 سال مطالعه و
تحصیل درباره فولاد، ذوب آهن
و نفت به ایران بازگشت و در سال
1315 وارد دانشکده افسری شد
و مدتی استاد دانشگاه جنگ بود
تا آن که در سال 1327 استاد
دانشکده فنی شد و در دوره
هفدهم به مجلس راه یافت و
همراه دکتر مصدق به لاهه و
آمریکا رفت و نطق معروف و
تاریخی آقای حسین مکی را
تهیه و تنظیم کرد و در جریان
نهضت ملی شدن صنعت نفت،
چهره پشت پرده در گروه جبهه
ملی به حساب می آمد و در
ماجرای خلع ید از انگلیس، در
کنار مهندس بازرگان فعال بود.
مهندس حسیبی در تأسیس
«کانون مهندسین ایران» و سپس
«حزب ایران» نقشی عمده به
عهده داشت و شرط «مسلمان
بودن عضو حزب» از یادگارهای
حسیبی بود در حالی که «حزب
ایران» هیچ وقت یک حزب
اسلامی نبود.
وی همچنین از
اعضای جبهه ملی نیز به شمار
می رفت.
حضور فعال شش ساله
حسیبی در صحنه سیاست با
کودتای 28 مرداد پایان یافت.
البته مهندس حسیبی در پیروزی
انقلاب فعالیتهایی داشت از جمله
مشارکت در هیئت پنج نفر نفت و
ریاست مهندس بازرگان.
از مهندس حسیبی آثار مکتوب
چاپ شده به یادگار نمانده است
جز قسمت اول از جلد دوم کتاب
«درباره نفت» که در سال 1330
چاپ شده است که توسط حسین
مکی در مجلس ایراد شده است و
تنها اثر چاپ نشده وی مجموعه
35 دفتر خاطرات روزانه اوست
که از سال 1329 تا 1363 آنها
را یادداشت کرده است.
(تاریخ و
فرهنگ معاصر ج اول، مهر
1370 ص 280) سرانجام
مهندس کاظم حسیبی در 7 آبان
1369 در سن 84 سالگی
درگذشت.
8ـ حاج محمود مانیان در سال
1299 ه ش متولد شد.
وی از
کودکی در بازار تهران به فعالیت
پرداخت و در جریان نهضت ملی
شدن صنعت نفت و دوران
حکومت دکتر مصدق فعال بوده و
پس از کودتای 28 مرداد 1332
به زندان افتاد و سپس به جزیره
خارک تبعید شد.
در جریان 15
خرداد 1342 نیز مجددا
بازداشت و به مدت 9 ماه زندانی
شد.
از جمله فعالیتهای اجتماعی
وی عضویت در هیئت امنای
آسایشگاه معلولین کهریزک بود.
مشارالیه در جریان هفده شهریور
سال 1357 برای بار سوم
بازداشت گردید.
وی در دوران
انقلاب به پاریس سفر نمود و با
امام (ره) دیدار کرد.
کمیته انتقام
ساواک در نوزده فروردین سال
1357 بمبی را در مقابل منزلش
منفجر کرد.
حاج محمود مانیان
سرانجام در سال 1373 دیده از
جهان فروبست.
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 96