صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ستاد بزرگ ارتشتاران اداره دادرسی ارتش

تاریخ سند: 4 مرداد 1346


ستاد بزرگ ارتشتاران اداره دادرسی ارتش


متن سند:

شماره قرار: 585 تاریخ صدور قرار: 4 /5 /1346
ستاد بزرگ ارتشتاران
اداره دادرسی ارتش

این پرونده جمعاً دارای 359 برگ می‌باشد
قرار مجرمیت
مشخصات بازپرس: درجه سرهنگ نام سجاد شهرت سرفراز

الف. مشخصات متهمین
1. غیرنظامی محمدصادق شهرت کاتوزیان فرزند ابوالفتح دارنده شماره 3250 صادره از تهران متولد 1330 شغل محصل باسواد مجرد مسلمان محل سکونت خیابان خراسان کوچه انجمن دست راست کوچه دوم پلاک 29 فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 3 /2 /46 الی 31 /4 /46 فعلاً به قید کفیل آزاد است.
2. غیرنظامی حسن شهرت حسین‌زاده موحد فرزند مهدی دارنده شناسنامه شماره 143 صادره از تهران متولد 1331 شغل محصل با سواد مجرد مسلمان محل سکونت تهران شهباز جنوبی کوچه دبستان عاصمی کوچه فرعی پلاک 14 فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از تاریخ 3 /2 /46 الی 4 /5 /46 فعلاً به قید معرفی کفیل آزاد است.
3. غیرنظامی اسد شهرت ابراهیمی فرزند محمدحسن دارنده شناسنامه شماره 23 صادره از اراک متولد 1318 شغل خدمتگذار دانشگاه تهران با سواد مجرد مسلمان محل سکونت تهران انتهای خیابان خوش کوچه دوم ارشد پلاک 9 فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 23 /2 /46
4. غیرنظامی محسن شهرت خیاطان مشهور به ‌خاتم فرزند حسین دارنده شناسنامه شماره 13796 صادره از تهران متولد 1318 شغل بیکار باسواد مجرد مسلمان محل سکونت تهران خیابان گلستان فرعی گل بند پلاک 1 فاقد پیشینه کیفری بازداشت از 3 /2 /46
5. غیرنظامی سیدمحسن شهرت امیرحسینی فرزند اسدالله دارنده شناسنامه شماره 32779 صادره از بخش 8 تهران متولد 1330 شغل کنتراتچی مسلمان متأهل باسواد محل سکونت تهران خیابان شهباز کوچه مسجد مسلمان پلاک 62 دارای سابقه محکومیت کیفری برابر برگ - پرونده انفرادی



ردیف 26 بازداشت از 9 /2 /46
6. غیرنظامی روشنعلی فرزند عیدی محمد شهرت بخشی دارنده شناسنامه شماره 29 صادره از گلپایگان متولد 1304 شغل کارگر کارخانه چیت‌سازی تهران متأهل باسواد مسلمان محل سکونت تهران خیابان آرامگاه ایستگاه سبزی‌کاری حمزه‌آباد فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 9 /2 /46
7. غیرنظامی علینقی فرزند تقی شهرت حاج کاظمی معروف به رحیم قزوینی دارنده شناسنامه شماره 590 صادره از قزوین متولد 1311 شغل شاگرد خرازی مجرد مسلمان با سواد محل سکونت تهران خیابان اتابک مسگرآباد کوچه خالقی پلاک 4 فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 7 /2 /46
8. غیرنظامی علی فرزند ابوالحسن شهرت توکلی دارنده شناسنامه شماره 2 صادره از حوزه آمل متولد 1327 شغل دانشجوی اقتصاد مسلمان با سواد مجرد محل سکونت تهران خیابان رزم آرا کوچه شماره 1 پلاک 125 فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 9 /2 /46
9. غیرنظامی ابوالفتح فرزند رمضانعلی شهرت آبشاری معروف به الهی دارنده شناسنامه شماره 6 صادر از تهران متولد 1323 شغل محصل علوم دینی باسواد مسلمان مجرد محل سکونت قم مدرسه دارالشفاء فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 18 /2 /46
10. غیرنظامی سیف اله فرزند الهیار شهرت رفیعی دارنده شناسنامه شماره 501 صادر از همدان متولد 1315 شغل کارگر چیت سازی تهران متأهل مسلمان با سواد محل سکونت شهرری جنب کارخانه سیمان محله باروت کوبی هشت متری دوم چهارراه دوم انتهای ده متری دست چپ داخل خیابان دست راست بدون پلاک فاقد پیشینه محکومیت کیفری بازداشت از 24 /2 /46
11. غیرنظامی محمد فرزند حسن شهرت ابوالحسن خوانساری متولد 1323 شغل سرباز وظیفه با سواد اهل و ساکن تهران خیابان ادیب الممالک کوچه لطفی دست چپ فاقد پیشینه محکومیت کیفری مسلمان . تبعه ایران . مجرد بازداشت از تاریخ 2 /5 /46
موضوع اتهام .
اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور





گردش کار و نتیجه تحقیقات.
برابر محتویات پرونده‌های انفرادی متهمین عده‌ای از جوانان متعصب مذهبی و طرفد‌ار خمینی در تاریخ 30 /11 /45 جلسه‌ای در مسجد موسی‌بن‌جعفر تشکیل داده و پیشنهاد و موافقت می‌نمایند که جلسات مذهبی دیگری با شرکت 10 الی دوازده نفر از همفکران مورد اعتماد خود تشکیل دهند در نتیجه متهمین بالا موفق می‌شوند جلساتی در پارک شهر، مسجد جامع، مسجد بین‌الحرمین تشکیل و تصمیماتی تحت عنوان (هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی) بگیرند که نتایج زیر حاصل می‌گردد.
1. با توجه به اظهارات متهمین نامبردگان تحت عنوان مذهبی در نظر داشتند افرادی را که دور خود جمع و با روحانیون مخالف تماس حاصل نموده و سازمان متشکلی ایجاد نمایند ولی در ظرف سه ماه که از تأسیس سازمان نگذشته بود موفق به اخذ تماس با روحانیون نشده و مکاتبات آنها بلاجواب مانده است.
2. مؤسسین هیئت قصد داشتند که هر یک واحد جدیدی به وجود آورده و آن را اداره نمایند.
3. چون سازمان مالی نداشتند از طرف هر کدام مبلغ ناچیزی پرداخت می‌شده است.
4. متهمین تراکت‌هایی در حدود 1700 برگ با شعارهای مختلف با ماشین تحریر و مهر لاستیکی تهیه در شهر قم در موقع تحویل سال 46 و ایام عزاداری ماه محرم در مساجد تهران توزیع نموده‌اند.
5. تحریک مردم و ناچیز جلوه دادن اقدامات اصلاحی دولت و تشویق مردم به فشار آوردن به دولت برای خاتمه دادن به تبعید خمینی برنامه اساسی هیئت بوده است ولی این هیئت فقط در انتشار و توزیع تراکت‌ها و مسافرت چند نفرشان به قم فعالیت دیگری در اجرای هدف اساسی خود انجام نداده‌اند.
نتیجه تحقیقات.
1. غیرنظامی صادق کاتوزیان ابتدا منکر هر نوع فعالیتی شده ولی در جلسات بعدی بازجویی اعتراف می‌نماید که بنا به تشویق محسن خیاطان در کلیه جلسات هیئت شرکت نموده ولی در






تهیه و توزیع اعلامیه‌ها دخالتی نداشته و همراه سایرین به قم مسافرت نکرده است و نیز اعتراف نموده که آیین‌نامه‌ای از دانش‌آموز متوفی به نام فضلی گرفته و آن را در یکی از جلسات قرائت کرده و سپس محسن خیاطان آن را از او گرفته است درباره حق عضویت اظهار می‌دارد نفری 10 ریال بوده که دو بار جمع و نیز [از] کسانی که تأخیر در جلسه داشتند مبلغی به عنوان جریمه اخذ می‌شده است و مسئول مالی نیز علینقی حاج کاظمی بوده است متهم نسبت به محسن امیرحسینی حساسیت دارد و از بیان حقایق در مورد مشارالیه امتناع می‌ورزد و گمان می‌رود که مشوق اصلی او به شرکت در جلسات محسن امیرحسینی بوده باشد.
2. غیرنظامی حسن حسین‌زاده موحد ضمن انکار عضویت و فعالیت خود در احزاب و دستجات سیاسی معترف است که در جلسات سیار هیئت‌ها‌ی انصارالحسین، محبان الحسین، مکتب حسین شرکت داشته و در جلسات متشکله از طرف هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی نیز شرکت نموده و آیاتی از قرآن را در ابتدای هر جلسه قرائت می‌نموده است. از نامبرده در جلسات متشکله مبلغی پول اخذ شده ولی در مسافرت قم و تهیه و توزیع تراکت‌های تهیه شده دخالتی نداشته و آدمی است با استعداد و تصور می‌رود وسیله افرادی چون محسن خیاطان و سیدمحسن امیرحسینی اغوا و به شرکت در این جلسات تشویق گردیده است. ضمناً اعتراف کرده است که دو نامه به مراجع تقلید نوشته ولی موفق به دریافت جواب نامه‌ها نشده است.
3. غیرنظامی اسد ابراهیمی ابتدا منکر هر نوع فعالیتی گردیده ولی در جلسات بعدی بازجویی اظهار داشته مدتی قبل که از مجلس ختم برمی‌گشته با شخصی به نام سعیدی آشنا شده نامبرده پیشنهاد می‌کند در ختم جلسات بهتر است اعلامیه منتشر شود ولی متهم قبول نمی‌کند بالاخره با اصرار و پافشاری او و تهیه ماشین‌ تحریر از ناحیه سعیدی مجبور به قبول تقاضای او می‌شود و کاغذ لازم را برای تراکت‌ها سرباز وظیفه خوانساری تهیه می‌کند. نامبرده در حدود 1700 برگ تراکت که برخی را با ماشین تحریر و دو نوع دیگر را با مهر لاستیکی تهیه نموده است و اعلامیه‌ها توسط متهم و محسن خیاطان و سرباز وظیفه محمد خوانساری در قم و مساجد و بازار تهران پخش







شده است متهم در جلسات هیئت شرکت نکرده ولی در مسافرت به قم همراه سایر متهمین بوده ا‌ست و تراکت‌ها را در منزل سیف‌الله رفیعی تهیه می‌نموده است و شعارها عبارت بودند از درود به شهدای مدرسه فیضیه قم. بازگشت مرجع شیعیان حضرت آیت‌الله خمینی خواست ملت ایران است. ملت ایران بازگشت حضرت آیت‌الله خمینی را خواستار است. تغییر ‌دهندگان قوانین قرآن روزگار خطرناکی در پیش دارند. دست دیکتاتور از دخالت در امور مملکت کوتاه. ملت ایران تشکیل مجلس مؤسسان را غیرقانونی اعلام می‌دارد. مضمون این شعارها وسیله اسد ابراهیمی و محسن خیاطان و ابوالفتح آبشاری معروف به الهی تهیه گردیده است.
متهم از سه سال قبل با شخصی به نام مولایی که بعداً دستگیر و محکومیت حاصل نموده آشنایی یافته و از نامبرده اعلامیه‌هایی دریافت و در مساجد پس از قرائت قرار می‌داده است.
4. غیرنظامی محسن خیاطان مشهور به خاتم گرداننده اصلی هیئت بوده با اینکه در بازجویی ابتدایی منکر هر نوع فعالیتی بوده ولی در بازجویی‌های بعدی اعتراف نموده در جلساتی که در مسجد موسی‌بن‌جعفر، پارک شهر، شبستان مسجد جامع، مسجد بین‌الحرمین تشکیل شده شرکت داشته و روز 1 /1 /46 در معیت چند نفر از اعضاء هیئت به قم عزیمت و در صحن حضرت معصومه(س) هنگام تحویل سال مبادرت به توزیع تراکت نموده و همان روز به منزل آیت‌الله خمینی و عبدالرحیم ربانی شیرازی رفته و شب را در حجره طلبه‌ای به نام ابوالفتح آبشاری معروف به الهی گذرانده است و روز 2 /1 /46 در معیت الهی مجدداً به منزل خمینی رفته و اشعاری در وصف وی خوانده و پس از خروج از منزل وی توسط مأمورین شهربانی قم به اتفاق الهی دستگیر و پس از تحقیقات لازم آزاد گردیده است.
در مورد چگونگی تهیه و توزیع تراکت‌ها اظهار می‌دارد تا موقعی که سعیدی به من گفت اطلاعی نداشتم و سعیدی به وی گفته است که او ماشین‌ تحریر در اختیار اسدالله ابراهیمی گذاشته که اعلامیه چاپ نموده و به قم بیاورد و اعتراف کرد که در حدود 3 برگ از اعلامیه‌ها را در قم توزیع و به منزل خمینی رفته و اشعاری خوانده است. در مورد وجود اساسنامه است اظهار می‌دارد که با







محمدصادق کاتوزیان ورقه‌هایی که به منظور نظم و ترتیب جلسات مطالبی نوشته شده بود به وی داده و پس از قرائت پاره یا به خود کاتوزیان پس داده است در مورد اخذ وجه اعتراف نموده است که افراد از پنج ریال تا ده ریال به منظور خرید قند و چای مسجد پرداخت می‌کردند.
5. غیرنظامی محسن امیرحسینی در تحقیقات معموله اظهار داشته بر حسب دعوت یکی از اعضای هیئت در جلسه دوم متشکل در پارک شهر شرکت نموده و نامبرده هدف اصلی هیئت را استفسار می‌کند. خاتم اظهار می‌دارد به منظور بازگشت آیت‌الله خمینی است که متهم پرونده نیز حاضر به همکاری می‌گردد. در اواخر اسفند 45 سعیدی از افراد هیئت دعوت می‌کند به قم بروند و متهم سؤال می‌کند به چه علت سعیدی اظهار می‌کند برای زیارت و گردش بالاخره بدون اطلاع متهم به قم رفته و تراکت‌های تحت عنوان درود به شهدای مدرسه فیضیه وسیله سعیدی بین چند نفر پخش و قرار می‌گذارد هر وقت من کلاهم را برداشتم تراکت‌ها را توزیع کنید پس از توزیع خاتم به منزل خمینی رفته و اشعاری می‌خواند پس از خروج از منزل دستگیر می‌شود در جلسه متشکله در مسجد بین‌الحرمین متهم به عمل خاتم و سعیدی اعتراض می‌نماید نامبرده مدعی است که مواظب اعمال جوانان کم تجربه هیئت بوده ولی در زمینه پخش تراکت اعتراف کرده است و اظهار می‌کند که به افراد گفتم هر موقع برق مسجد به کلی خاموش شد اعلامیه‌ها را پخش کنید و نیز در ‌ساعت 1000 روز عاشورا 1 /2 /46 در مسجد شاه اعلامیه‌هایی به منظور توزیع دریافت و به افراد هیئت اظهار می‌کند جبهه ملی1 قصد دارد اعلامیه و شعار دهد هر وقت آنها شروع کردند شما هم شروع کنید درباره وجه پرداختی اظهار می‌دارد که تمام مبلغ جمع‌آوری شده از 300 ریال تجاوز نکرده آن هم صرف خرید قند و چای و حق‌الزحمه واعظ شده است.
6. غیرنظامی روشنعلی بخشی اظهار داشته در اواخر اسفندماه 45 اسدالله ابراهیمی و دوستانش به او اطلاع می‌دهند که در موقع تحویل سال در قم خواهند بود در صورت تمایل او هم در مسافرت همراه آنان باشد تا اینکه روز 1 /1 /46 ساعت 0800 با اسدالله ابراهیمی به قم حرکت و با سایر اعضای هیئت که در قم بودند به منازل آیت‌الله خمینی و ربانی شیرازی2 رفته ولی در توزیع







اعلامیه دخالتی ننموده است. در بازگشت از قم چند نفر اعضاء هیئت را به منظور استراحت به منزل خود دعوت می‌کند و افراد مزبور نیز دعوت را قبول می‌کنند. در اواخر بهمن ماه 45 اسدالله ابراهیمی با حضور قاسم سعیدی جاهد متهم پرونده اظهار می‌دارد که یک خانه خلوت احتیاج دارد تا ماشین تحریری را به آنجا آورده اعلامیه تهیه کند و او به عذر اینکه جا ندارد اجازه ورود آنها را به منزل خود نمی‌دهد ولی با سیف‌الله رفیعی کارگر کارخانه چیت تهران گفتگو و او حاضر می‌شود که منزل خود را در اختیار آنان قرار دهد.
7. غیرنظامی علینقی حاج کاظمی به شرکت در جلسات اعضاء هیئت جوانان اسلامی مرکزی حسینی معترف و مسئولیت مالی آن را به عهده گرفته است و با افراد هیئت روز 1 /1 /46 به قم رفته و اعلامیه و تراکت‌ها را در داخل پتوی او مخفی کرده و در شهر قم توزیع می‌نمایند. نامبرده اظهار داشته وقتی پی برده هدف افراد هیئت سیاسی است خود را کنار کشیده زیرا آنها اول گفته بودند می‌خواهیم خمینی را به ایران بازگردانیم و محسن خیاطان معروف به خاتم اظهارنظر کرده برای این کار باید با جبهه ملی همکاری کرد. متهم اظهار می‌کند که از آن به بعد من پیش آنها نرفتم وی در مورد سلسله پهلوی و لایحه حمایت خانواده مطالبی اظهار داشته که در صفحه 14 اوراق بازجویی پرونده انفرادی متهم منعکس است.
8. غیرنظامی علی توکلی در تحقیقات محوله[معموله] اظهار داشته که در اسفند ماه 45 به دعوت محسن خیاطان در جلسات متشکله هیئت شرکت نموده و اظهار می‌دارد در جلسه‌ای که در مسجد بین‌الحرمین تشکیل گردید محسن امیر حسینی پیشنهاد نمود که وظایف اعضاء مشخص شود که در این جلسه رحیم قزوینی به عنوان مسئول مالی. حسن حسین‌زاده موحد قاری و مترجم قرآن. محمدصادق کاتوزیان عنوان‌کننده مسائل دینی. غلامحسین آزرده پشت مسئول جمع‌آوری اخبار و روزنامه‌ها و شایعات و متهم پرونده مفسر اخبار و سایر اعضا دارای وظایف مشخص نبوده اند. درباره حق عضویت اظهار می‌دارد که مبلغ پیش‌بینی شده بود ولی برای پنج دقیقه تأخیر پنج ریال تا یک ربع تأخیر 15 ریال از یک ربع تأخیر بیشتر یا یک جلسه غیبت 30 ریال جریمه اخذ می‌شده است.







در هر جلسه از او به عنوان هزینه 20 ریال اخذ شده است. مشارالیه در یکی از جلسات اظهار نموده چون آیت‌الله خمینی نهضتی درباره نجات ملت و مملکت شروع کرد حزب توده3 از ایشان طرفداری کرده است ولی متهم توضیح داده که شخصاً به یاد ندارد در کجا گفته است ولی در محلی صحبت شد که توده‌ای‌ها اعلامیه‌ای بر له خمینی منتشر کرده‌اند و او اظهار می‌کند شاید بدین علت باشد که توده‌ای‌ها خود را میهن‌پرست می‌دانند و حس کرده‌اند آقای خمینی نیز میهن‌‌پرست است این اعلامیه را به نفع او منتشر کرده باشند.
9. غیرنظامی ابوالفتح آبشاری ضمن انکار عضویت و فعالیت خود در احزاب و دستجات سیاسی اقرار می‌کند که قبلاً وسیله محمد ترکمنی (که این شخص دستگیر نشده) مورد تبلیغ واقع شد. نامبرده به متهم پرونده توصیه کرده که کتب جوان فلسفی و راه تکامل را خریداری و مطالعه نماید و روز 1 /1 /46 که اعضای هیئت در قم بودند با اسداله ابراهیمی که در مسجد جامع آشنا شده بود با اعضا برخورد از آنان دعوت می‌کند که به حجره او بیایند و افراد مذکور ناهار را در منزل او صرف و با راهنمایی وی به منازل خمینی و عبدالرحیم ربانی رفته و دو نفرشان محسن خیاطان و عباس مهریزی شب در حجره او خوابیده و فردا روز 2 /1 /46 مجدداً به اتفاق دو نفر به منزل خمینی رفته خاتم اشعاری در وصف روحانی مذکور قرائت می‌کند که پس از خروج از منزل خمینی خاتم و متهم پرونده وسیله مأمورین شهربانی قم دستگیر و پس از تحقیقات آزاد می‌شود. در بازپرسی از حجره متهم یک نامه سرگشاده‌ای به دست آمده و درباره نامه توضیح می‌دهد پیش‌نویس مذکور را بدون آزاده نوشته و دو برگ از اعلامیه‌های توزیع ‌شده در شهر قم نیز در حجره وی به ‌دست ‌آمده مضافاً به اینکه مضمون شعار را متهم پرونده تهیه و در اختیار اسداله ابراهیمی به منظور تکثیر و توزیع گذارده است.
10. غیرنظامی سیف‌الله رفیعی در جلسات ده ‌نفری اعضای هیئت شرکت نداشته ولی منزل خود را جهت تهیه تراکت در اختیار اسدالله ابراهیمی گذاشته است و در سال 45 نیز موقعی که اسدالله ابراهیمی و برادرانش به منزل او می‌روند متهم پرونده اظهار می‌کند اگر جلسه‌ای تشکیل شود که از







آیت‌الله خمینی دفاع کنیم بد نیست ابراهیمی جواب می‌دهد هفته دیگر خبر تشکیل جلسه را به شما اطلاع می‌دهم. هفته بعد متهم به منزل برادران ابراهیمی می‌رود و با قربانعلی ابراهیمی به مسجد شاه رفته و در حیاط آن با فردی به نام مستعار نعمتی که هویت اصلی او اسداله بنکدار 4 می‌باشد آشنا و قرار می‌شود هفته بعد جلسه در منزل متهم پرونده تشکیل شود.
11. سرباز وظیفه محمد ابوالحسنی خوانساری در تحقیقات معموله اظهار می‌دارد که در جلسات مذکور شرکت می‌نموده و علاوه بر آن کاغذهای مورد نیاز را جهت چاپ تراکت در اختیار متهم ردیف 2 (اسد ابراهیمی) گذارده و در مسافرتی که اعضای هیئت در روز عید نوروز به قم نموده‌اند حضور داشته و شخصاً در صحن مطهر حضرت معصومه مبادرت به پخش تراکت نموده است. (متهم ردیف 10) در مورد تشکیل جلسات در منزل وی در روز معینه اسداله بنکدار و قربانعلی ابراهیمی شخصاً و روشنعلی بخشی، علی نظری، احمد علی بخشی. امین‌الله صادقی بنا به دعوت سیف‌الله رفیعی در منزل متهم اجتماع و اسداله بنکدار از حاضرین می‌پرسد آیا مقلد آیت‌الله خمینی هستند همگی جواب مثبت می‌دهند بنکدار جلسات را سری اعلام می‌کند متهم مدعی است که چون مسئول پذیرایی بوده از[به] مذاکرات حاضرین توجهی نکرده و با وجودی که قرار می‌شود هفته بعد جلسه در منزل وی منعقد گردد ولی اسدالله ابراهیمی از او دعوت می‌کند که در مسجد نو واقع در خیابان خراسان حضور یابد به گمان اینکه قرار قبلی بهم خورده به مسجد مذکور می‌رود و هنگام خروج از مسجد شعاری بدین مضمون(برای آزادی زندانیان بی‌گناه بالاخص آیت‌الله خمینی صلوات بفرستند) می‌دهد بنکدار به منزل متهم مراجعه و چون حضور نداشته نامه‌ای برای او می‌نویسد مبنی بر اینکه در قدم اول لغزش دیدی نامبرده پس از دستگیری اسدالله بنکدار و قربانعلی ابراهیمی و محکومیت آنان 3 بار به زندان قصر رفته و آرزوی زندانی شدن خود را نموده است.
و . نظر بازپرس و انطباق بزه با قانون
با توجه و امعان نظر در مجموع محتویات پرونده و اظهارات متهمین به شرح پرونده‌های انفرادی و اظهار نظر ساواک در پرونده‌های مربوطه و سایر مدارک و دلایل موجود و جرم انتسابی به نامبردگان به نظر این بازپرس محرز و مسلم بوده لذا بدینوسیله قرار مجرمیت آنان را صادر و اعلام می‌دارد و عملشان منطبق است با ماده 1 قانون مقدمین بر علیه امنیت داخلی کشور.
رئیس شعبه 3 بازپرسی . سرهنگ سرفراز

توضیحات سند:

1. تشکیل جبهه ملی ایران به سال ۱۳۲۸ بازمی‌گردد. در این سال عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید و تعیین تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول شد. در پایان همین سال تعدادی از رجال سیاسی کشور به رهبری دکتر مصدق در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس در دربار متحصن شدند. این عده ۲۰ نفره پس از اتمام تحصن نافرجام در منزل دکتر مصدق گردهم‌آمده و پس از مذاکرات مفصل و تشکیل کمیسیون‌های مختلف و تدوین اساسنامه، در اول آبان 1328 موجودیت جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق را اعلام کردند.
مؤسسان جبهه، مدیران برخی جراید و سران احزاب و گروه‌های سیاسی بودند که با حفظ تشکل حزبی خود به عضویت جبهه ملی درآمدند و شامل افراد ذیل می‌شدند: دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی، دکتر مظفر بقایی، حائری زاده، حسین مکی، دکتر کریم سنجابی، زیرک زاده، محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، عمید نوری، سید علی شایگان، آیت‌الله غروی، شمس‌الدین امیر علایی، جلالی نائینی، عباس خلیلی، حسن صدر، رضا کاویانی، ارسلان خلعتبری، یوسف مشار و احمد ملکی. جبهه ملی هدف خود را ایجاد حکومت ملی به‌وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار اعلام کرد.
گروه‌های تشکیل‌دهنده جبهه ملی اول عبارت بودند از: حزب ایران، حزب ملت ایران(به رهبری داریوش فروهر)، حزب زحمت‌کشان ملت ایران(به رهبری مظفر بقایی)، مجمع مسلمانان مجاهد(به رهبری شمس قنات آبادی) و حزب مردم ایران(به رهبری محمد نخشب).
به دنبال تکرار انتخابات مجلس شانزدهم هشت نفر اعضای جبهه، شامل مصدق، مکی، شایگان، بقایی، حایری زاده، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملی را تأسیس کردند. نمایندگان فراکسیون با شعار «ملی شدن نفت در سراسر کشور» هدف خود را حفظ حقوق ایران در قضیه نفت و مخالفت با لوایح پیشنهادی دولت قراردادند.
مصدق از قیام 30 تیر ۱۳۳۱ دارای قدرتی بود که به فرموده امام خمینی(ره) حتی می‌توانست شاه و نظام سلطنت را سرنگون کند که به خاطر محافظه‌کاری و تمایل به حفظ نظام پادشاهی مشروطه بدین مهم توجهی نکرد.
اختلاف‌سلیقه، خودمحوری و جاه‌طلبی برخی اعضاء، ضعف سازمان‌دهی، عدم شفافیت ایدئولوژی و خلأ رهبری که با استقلال مصدق در نخست‌وزیری و ترک عملی جبهه ملی توسط وی به اوج خود رسید، از علل دیگری بود که موجبات سقوط جریان ملی‌گرایی لیبرال و سرنگونی دولت مصدق توسط کودتای انگلیسی - آمریکایی ۲۸ مرداد را تسریع کرد. هرچند اگر حمایت نیروهای مردمی و مذهبی نبود، حکومت مصدق ۱۳ ماه قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفای او پایان می‌گرفت و تنها قیام عمومی ۳۰ تیر بود که دیگربار امکان قدرت مصدق را فراهم کرد. البته ملیون قدر پشتوانه مذهبی و مردمی نهضت را ندانستند و راه را برای پیروزی کودتاگران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هموار ساختند.
پس از کودتا برخی عناصر گروه‌های ملی در قالب نهضت مقاومت ملی، فعالیت‌های زیرزمینی محدود و ناموفق علیه رژیم آغاز کردند. اما فعالیت‌های نهضت مقاومت با دستگیری برخی فعالین آن در تهران و شهرستان‌ها به رکود گرایید. مصدق به حبس و تبعید در احمدآباد محکوم و تا پایان عمرش در سال 1345 تحت نظر باقی ماند و دکتر فاطمی اعدام شد.
جبهه ملی دوم پس از رایزنی‌های فراوان ملیون و همکاران سابق مصدقِ تبعیدی، در ۳۰ تیر ۱۳۳۹ با انتشار بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد. سران جبهه در اولین اقدام با توجه به سخنان شاه مبنی بر برگزاری مجدد انتخابات مجلس بیستم طی ملاقاتی با شریف امامی نخست‌وزیر وقت و وزیر کشور، خواهان تأمین آزادی انتخابات و مطبوعات و اجتماعات شدند. به دنبال عدم پذیرش این شرایط، نمایندگان جبهه ملی در مجلس سنا تحصن کردند که به بازداشت آنان انجامید و تنها اللهیار صالح از حوزه انتخابیه کاشان به مجلس راه یافت.
با روی کارآمدن امینی ( اردیبهشت 1340) و علی‌رغم اشتراک نظرهایش با ملیون امریکوفیل، در خصوص ایجاد اصلاحات میان او و جبهه ملی، ائتلاف نیرومندی علیه رقیب مشترک یعنی شاه و دربار انگلوفیل به‌وجود نیامد و برعکس جناح مقابل توانست با دامن زدن به اختلافات آنان، هر دو را تضعیف و از صحنه بیرون کند. در تاریخ 28 /2 /40 با موافقت دولت، میتینگ جبهه ملی در میدان جلالیه با حضور انبوه مردم تهرآن‌که برای اولین بار پس از کودتای ۲۸ مرداد چنین مجالی می‌یافتند، برگزار شد. همچنین در دی‌ماه 1341 تنها کنگره جبهه ملی در طول حیات جبهه ملی اول تا چهارم برگزار شد. به هنگام افتتاح کنگره، برخی از نمایندگان روحانی عضو در اعتراض به حضور بانوان بدون حجاب(پروانه فروهر و هما دارابی) جلسه را ترک گفتند. در ادامه پس از انتخاب مصدق به‌عنوان رئیس افتخاری کنگره، رأی‌گیری به عمل آمد و اللهیار صالح به ریاست اجلاس برگزیده شد. یکی از موارد اختلاف‌انگیز کنگره بحث بر سر عضویت گروه تازه تأسیس ملی و مذهبی «نهضت آزادی» بود که علی‌رغم مجادلات فراوان با درخواست این گروه برای عضویت در جبهه مخالفت شد و منجر به اعتراض و ترک اجلاس توسط نمایندگان نهضت آزادی گردید و پس‌ازآن سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند.
جبهه ملی سوم را باید ادامه و دنباله طبیعی جبهه ملی دوم دانست. گروه‌های عضو جبهه ملی سوم که در تاریخ 7 /5 /44 رسماً اعلام موجودیت کرد عبارت بودند از: حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جامعه سوسیالیست‌ها و نهضت آزادی. رهبری جبهه ملی سوم را سید باقر کاظمی از نخبگان سیاسی قدیمی کشور برعهده گرفت. اما دو هفته پس از اعلام موجودیت، فروهر و خلیل ملکی، رهبران گروه‌های کوچک سوسیالیست‌ها و حزب ملت، دستگیر شدند. قبل از آن‌هم رهبران نهضت آزادی زندانی شده بودند. بدین‌سان جبهه سوم قبل از شروع و گسترش فعالیت‌ها فروپاشید و شاه به ملی‌گرایان لیبرال امکان داد از خوان نعمت دلارهای نفتی بهره برند تا منافع آنان با منافع پهلوی‌ها گره خورد. برخی دیگر که فعالیت سیاسی را کنار نهاده بودند وارد فعالیت‌های آموزش عالی شدند.
در طول سال‌های 44 تا ۵۶ هیچ‌گونه فعالیت سیاسی تشکیلاتی و حتی انفرادی از ملی‌گرایان لیبرال(به‌جز افرادی مانند داریوش فروهر) در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و افزایش نفوذ بیگانگان مشاهده نمی‌شود. اینان تنها گاه‌گاهی در دوره‌ها و محافل خصوصی گرد هم می‌آمدند و نومیدانه به بحث‌های تکراری و جاری می‌پرداختند. در طول تمام این سال‌ها چشم ملی‌گرایان لیبرال به آمریکا بود تا با گوشه چشمی به آن‌ها و چشم‌غره‌ای به شاه امکان فعالیت و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران را فراهم آورند.
به اعتراف رهبران جبهه ملی آغاز مجدد فعالیت‌های این گروه ناشی از پیدایش فضای باز سیاسی کشور بود که تحت تأثیر به قدرت رسیدن دموکرات‌ها در کاخ سفید به وجود آمد تا پس از وقفه‌ای ۱۲ ساله ملیّون فعالیت‌های خود را از سرگیرند. این زمانی بود که شاه همانند ابتدای دهه 1340 می‌خواست با انجام برخی اصلاحات جزئی و هدایت شده، بساط قدرت خویش را استحکام بخشد.
زمینه‌ساز آغاز به کار جبهه ملی چهارم، فعالیت‌های متفرق ملیون لیبرال در قالب انتشار چند نامه سرگشاده خطاب به سران رژیم و سخنرانی‌های محفلی انتقادی آنان بود.
در بیانیه اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم و نامه خطاب به سران رژیم، هیچ نشانه‌ای از طرح خواسته‌های اساسی و اعلام مخالفت صریح یا ضمنی با رژیم به چشم نمی‌خورد. آغاز وضعیت انقلابی و خیزش‌های مرمی علیه نظام پهلوی با قیام ۱۹ دی 13۵۶ مردم قم و سپس برپایی مراسم چهلم شهدا به‌صورت ادواری در شهرهای مختلف آغاز می‌شود. در این مقطع تأکید سران جبهه، مبارزه قانونی در چهارچوب قانون اساسی بود. در اعلامیه دکتر سنجابی به مناسبت قیام مردم تبریز آمده بود که: «در این مرحله مبارزه قانونی که ما هستیم، شعار خود را در یک خواسته متمرکزسازیم: سرنوشت ملت ما به‌وسیله مبعوثان حقیقی ملت تعیین می‌شود.»
در ۳۰ تیر ۱۳۵۷ «اتحاد نیروهای ملی» به «جبهه ملی چهارم» تغییر نام یافت. در این تشکل، ریاست هیأت اجرایی بر عهده دکتر کریم سنجابی و اعضای آن بختیار، فروهر، حبیبی و مبشری بودند. در شهریور ۵۷ سران جبهه ملی برای تحقق خواسته‌های خود در چهارچوب قانون اساسی و کسب برخی امتیازات مشغول مذاکره و چانه‌زنی با دولت شریف امامی بودند اما حضور میلیونی مردم در مراسم عید فطر و متعاقبا کشتار مردم مسلمان در ۱۷ شهریور، معادلات طرفین را برهم زد.
جبهه ملی در وضعیت انقلابی کشور طی نیمه دوم همین سال و جهت جلوگیری از تعارض با رهبری و نیروهای انقلابی، به‌ناچار مواضع تندتری اتخاذ کرد ولی همچنان خواهان انجام اصلاحات در قالب قانون اساسی بود. سنجابی رهبر جبهه ملی طی مصاحبه‌ای در ۱۹ مهر ۵۷ اعلام کرد: «سلطنت مشروطه را رد نمی‌کنیم و با آن مخالفتی نداریم. آنچه ما می‌خواهیم از بین رفتن کامل استبداد است.» سنجابی حتی پس از ملاقات با امام در پاریس در آبان ماه ۵۷ از اعلام غیرقانونی و نامشروع بودن رژیم سلطنتی خودداری کرد و تنها با ملاحظه قاطعیت امام و برای کسب وجهه مردمی بود که با صدور بیانیه سه ماده‌ای، به خواست رهبر انقلاب و مردم مبنی بر اعلام غیرقانونی بودن نظام پادشاهی و عدم امکان سازش با آن گردن نهاد.
البته ملیون لیبرال علی‌رغم اعلام موضع علنی، در خفا هم‌چنان به دنبال سازش با رژیم شاه بودند. پس از بازگشت سنجابی از پاریس و بازداشت ظاهری‌اش، وی و شاهپور بختیار ملاقات‌هایی با سپهبد ناصر مقدم، رئیس ساواک، و شخص شاه داشتند. سنجابی در دیدار با مقدم گفت: «ما ممکن است برای شاه به‌منزله آخرین تیر ترکش باشیم.»
در این مقطع نراقی، از رهبران جبهه، برای شاه پیام آورده بود که آنان تحت شرایطی حاضرند با پشت کردن به مذهبیون، با شاه برای تشکیل دولت به توافق برسند. شاه نیز پس از مذاکره مستقیم با ملیون، به آنان پیشنهاد تشکیل دولت داد. سران جبهه نیز در جلسات داخلی خود کلیت پیشنهاد را پذیرفته و در پی یافتن فرد مطلوب و نیز حل مشکل خود با امام بودند.
اکثر افراد شرکت‌کننده ابراز عقیده کرده‌اند که «اگر لزومی به جلب همکاری موردنظر باشد، این صحیح نیست که جبهه ملی خود را تحت عنوان تلاش برای همکاری با خمینی کوچک کند.» در آذر ۵۷ که سنجابی و فروهر تحت نظر مقامات ساواک به سر می‌بردند خطاب به مقامات عالی‌رتبه رژیم پهلوی گفتند: بازداشت ما دو نفر در ابتدای امر می‌توانست مقداری موجه باشد اما هرچه زمان بگذرد میدان برای دیگران و به‌خصوص آخوندها خالی می‌ماند و ما از سازمان‌دهی و ایجاد یک سازمان متشکل در مقابل آنان عقب خواهیم ماند. وقت آن رسیده که جبهه ملی تلاش‌های خود را شدت دهد و سازمان‌دهی کند تا بتواند در آینده مقابل آخوندها ایستادگی نماید.
هم‌زمان جبهه ملی برای مطرح کردن خود به‌عنوان جانشین نظام پادشاهی و جلب نظر ایالات‌متحده تماس‌هایی با مقامات سفارت آمریکا در ایران برقرار کرد. ارزیابی مسئولان سفارت پس از اولین ملاقات با سنجابی چنین است: «سنجابی می‌خواست چیزی را که وی حسن نیت خودش ـ عقاید روشن‌فکرانه و گرایش طرفدار غرب برای توجه ایالات‌متحده می‌داند - را به‌طور غیرمستقیم منتقل کند.
در آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی به وطن، جبهه ملی هرچه بیشتر از کاروان انقلاب عقب افتاد و راه مخالفت با برخی مواضع امام و فاصله‌گیری تدریجی از آن را پیش گرفت و سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راه‌پیمایی و تحریک مردم، حضرت امام طی سخنانی تند و انقلابی در ۲۵ خرداد 1360 غیرقانونی و مرتد بودن این تشکیلات را اعلام نمودند.(جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، نهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۰، ص ۷ و 65؛ محسن مدیر شانه‌چی، احزاب سیاسی ایران، نشریه خاوران، سال ۳، شماره ۱۳۶، آذر ۱۳۷۲، ص ۶ و . ۱؛ کریم سنجابی، امیدها و ناامیدی‌ها، لندن، انتشارات ملیون، ۱۳۶۱، ص ۲۱؛ مارک، جی، گازیورسکی، سیاست خارجی امریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، رسا، ۱۳۷۱ ص234 و 270؛ ع. باقی، تاریخ شفاهی انقلاب به روایت رادیو بی‌بی‌سی، تهران، نشر تفکر، ۱۳۷۳، ص ۱۳۹ و 247؛ اساسنامه جبهه ملی سوم، تهران، انتشارات جبهه ملی ایران، 1342)
2. آیت‌الله عبدالرحیم ربانی شیرازى، فرزند بمانعلی در 1301 ﻫ ش در شیراز متولد شد. پس از طى مقدمات علوم و معارف دینى در 1327 به قم عزیمت کرد و در درس آیات عظام بروجردى و مجاهدى شرکت کرد تا به درجه اجتهاد رسید. آیت‌الله‌ ربانى شیرازی از سال 1320 فعالیت سیاسى خود را آغاز کرد و به عضویت حزب برادران جنوب به رهبرى سید نورالدین شیرازى در آمد. در آن سالها مبارزه‌اى سخت را علیه فرق منحرف صوفیه، بابیه و بهائیه شروع کرد که در اثر آن تنها در سروستان 80 نفر به دین اسلام گرویدند و تا 1325 ش عضو این حزب بود. پس از مرگ آیت‌الله‌ بروجردى وى اولین کسى بود که مرجعیت و زعامت سیاسى و دینى امام خمینى(ره) را مطرح کرد. در فاصله 1342 تا 1357 بارها دستگیر و به زندان افتاد و سالهاى طولانى را در زندانهاى رژیم سپرى کرد و یا در شهرهای فیروزآباد، کاشمر، سردشت و جیرفت تبعید بود. بیشتر اعلامیه‌هایى که در فاصله 42 تا 57 به اسم حوزه علمیه قم منتشر گشت به وسیله ایشان نوشته شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده حضرت امام(ره) در استان فارس و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. همچنین از طرف امام به عنوان عضو فقهاى شوراى نگهبان منصوب شد در 16 فروردین 1360 توسط گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و خوشبختانه جان سالم بدر برد. اما در 17 اسفند همان سال هنگامى که براى شرکت در جلسه شوراى نگهبان از شیراز عازم تهران بود دچار سانحه مشکوک رانندگى گردید و به لقاءاللّه‌ پیوست. وى صاحب آثار و تألیفاتى نیز بود. از جمله 16 جلد تعلیقات بر وسائل‌الشیعه و نیز تعلیقات بر بحارالانوار و غیره....
رک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب شانزدهم، آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1379
3. حزب توده، در مهرماه سال 1320ش، یک ماه پس از ورود ارتش‌هاى بیگانه به خاک ایران، موجودیت خود را اعلام کرد. مؤسسان حزب توده از بقایاى کمونیست هایی بودند که در سال‌های قبل از شهریور 1320ش، به اشاعه افکار کمونیستى در ایران پرداختند و در سال 1310 ش دستگیر شدند و تا شهریور 1320 تعدادى از آنها در زندان و یا در تبعید به سر بردند و در جریان فرمان عفو عمومى، 28 شهریور 1320 آزاد شدند و پس از آن درصدد برآمدند که حزبى به نام حزب توده با مرام کمونیستى بنیان گذارند. افرادى چون: سلیمان محسن اسکندرى، محمد بهرامى، مرتضى یزدى، جعفر پیشه‌ورى، تقى مکى‌نژاد و احسان طبرى جزو مؤسسان حزب و آزادشدگان از زندان بودند که به اشاره دولت شوروى دست به تشکیل حزب توده زدند. اولین جلسه هیأت مؤسسان حزب توده در مهرماه 1320 در منزل محسن اسکندرى با حضور 37 نفر از دسته 53 نفر و کمونیست هاى دیگر و «على‌اف» که ایرانى‌الاصل و کاردار سفارت شوروى بود و به صورت ناشناس در جلسه حضور داشت، تشکیل گردید. در این جلسه اعضاى کمیته مرکزى انتخاب شدند و مرامنامه حزب به تصویب رسید. حزب توده از تأسیس تا آغاز پیدایش فرقه دمکرات، که خود را به صورت سازمانی علنى و ملى وانمود می‌کرد، در همان آغاز راه منحرف شد و با طرح مسأله اعطاى امتیاز نفت شمال به شوروى، نشان داد که نیروىوابسته به امپریالیسم شرق است. بعد از پیدایش فرقه دمکرات، حزب توده به اوج خود رسید و سه وزیر، به کابینه ائتلافى قوام وارد کرد و از نظر کمى و کیفى گسترش یافت، که این دوران را دوران طلایى خود مى‌داند. پس از تیراندازى به شاه در 15 بهمن 1327، حزب توده غیرقانونى اعلام گردید و اعضاى آن دستگیر و یا متوارى و سپس در خارج جمع شده و حزب را سامان دادند. در زمان نخست‌وزیرى دکتر مصدق، با استفاده از شرایط مساعد و آزادی هاى به وجود آمده، حزب توده یک سرى سازمان هاى علنى ایجاد و با شعار ملى شدن نفت مخالفت کرد. بعد از کودتاى 28 مرداد، سازمان نظامى حزب کشف شد و دوران ورشکستگى حزب فرا رسید و مجدداً در خارج از کشور کار خود را ادامه داد و در تمام این دوره که به سال 1357 ختم شد، کار حزب توده در داخل کشور اقدام به سازماندهى حزب و در خارج، ستیز ایدئولوژیکى با گروه هاى ملى‌گرا بود. دوران نهایى حزب توده از سال 1357 مى‌باشد، که بعضى از آنها معتقد بودند که با استقرار عناصر لیبرال مى‌توانند در بازی هاى دیپلماسى شرکت کنند و مى‌گفتند که نهضت روحانیت و حکومت اسلامى دوامى ندارند و شکننده بودن نظام را حتمى مى‌دانستند و با کارهاى مخفى به سازماندهى مشغول بودند. آنان، با همین تحلیل، در ظاهر از نظام حمایت، ولى در خفا با خائنانى مانند: ناخدا افضلى و سرهنگ عطاران، سرهنگ کبیرى و آذرفر، فعالیت پرجوش و خروش جاسوسى به سود شوروى را رهبرى مى‌کردند و به همین علت، در سال 1361ش، به جرم جاسوسى و توطئه، حزب توده منحل و رهبران آن دستگیر شدند و اعضاى کمیته مرکزى به فعالیتهاى جاسوسى خود اعتراف کردند و پایان زندگى این حزب فرا رسید.
سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشى . تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى
خاطرات ایرج اسکندرى . تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى
خاطرات نورالدین کیانورى . تهران، دیدگاه، 1374
4. حسین حاجی عبدالوهاب معروف به اسدالله بنکدار، فرزند نصرالله در سال 1317 ﻫ ش در تهران متولد شد. در مورخ 17 /3 /46 به اتهام عضویت در هیأت‌های مؤتلفه اسلامی و شرکت در جلسات و نشستهای آنان دستگیر و بازداشت شد. پس از بازداشت‌، محاکمه و به حکم اداره دادرسی ارتش به 5 سال زندان محکوم گردید. پس از طی دوران محکومیت در مورخ 30 /11 /48 مورد عفو قرار گرفته و آزاد شد. مجدداً در اوائل سال 1352 به اتهام تهیه و توزیع اعلامیه‌های امام خمینی(ره‌) دستگیر و با اخذ تعهد ده روز بعد آزاد شد. آخرین بار در اواخر سال 1353 دستگیر و به حبس ابد محکوم گردید. بنکدار در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مورد عفو واقع و آزاد شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای مختلفی را به عهده داشته است‌. (اسناد ساواک)

منبع:

کتاب شهید حاج حسن حسین‌زاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 55








صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.