تاریخ سند: 24 آذر 1349
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری در مورد فعالیت جبهه به اصطلاح ملی سابق
متن سند:
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری در مورد فعالیت جبهه به اصطلاح ملی سابق
رونوشت گزارش خبر شماره 11612 /20 ﻫ 2-24 /9 /1349
مهدی غضنفری در مورد این مطلب که بهترین راه فعالیت برای جبهه ملی در شرایط فعلی چیست اظهار داشت در شرایط فعلی ایجاد تشکیلات به ضرر جبهه ملی است و در صورت ایجاد تشکیلات، دولت با تمام قوا اقدام به انهدام آن خواهد کرد؛ بنابراین برای از بین نرفتن باقیمانده نیروهای جبهه ملی لازم است فعالین سیاسی که قبلاً یکدیگر را میشناختهاند هر چند نفر بدون اینکه اسم تشکیلات بر خود گذارند جلساتی داشته باشند و در مورد مسائل سیاسی و رویدادهای اجتماعی به تبادل افکار بپردازند و به این طریق هم با یکدیگر ارتباط ضمنی ایجاد میکنند و هم بینش سیاسی خود را روشن نگاه خواهند داشت و طی این مصاحبتها یکدیگر را بهتر خواهند شناخت و بالاخره در مرحلهای که مقداری شرایط بینالمللی مساعد شد میتوان بسیار سریع این گروهها را سازمان داد و فعالیت سیاسی را از طریق تشکیلات اعلام نمود.
غضنفری در مورد این موضوع که به نظر او بهتر نیست برای انجام این تز با رهبران جبهه ملی نظیر صالح و دکتر صدیقی تماس گرفته شود، پاسخ داد ما بارها این کار را کردهایم مثلاً چندی پیش یکی از دوستان نزد صالح رفته بود و ضمن توجیه شرایط فعالیت به او پیشنهاد شروع فعالیت سیاسی را مینماید و به صالح میگوید فرض کنید شما را گرفتند، دنیا تو را میشناسد، با گرفتن شما هم خودتان وجهه1 بهتری کسب میکنید و هم جبهه ملی میتواند ابراز قدرتی بکند؛ ولی صالح به بهانه کسالت مزاج گفته بود انجام این کار از عهده من خارج است. غضنفری ادامه داد تز صالح این است که افرادی نظیر کندی در امریکا مصدر کار شوند و فرصتی به دست دهند تا امثال او به قدرت برسند و در مورد همین فعالیتها یادم هست روزی که تختی هنوز زنده بود، به اتفاق چند نفر نزد دکتر صدیقی رفتیم. ضمن صحبتهای مختلف به دکتر صدیقی گفتم دکتر هر مریضی برای مداوای خود نزد طبیب میرود، ما هم نزد شما آمدهایم و خاطرنشان میسازیم شما در رأس تشکیلاتی به نام مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی هستید که این تشکیلات باید به معاینه و احیاناً مداوای جامعه مریض ما بپردازد و از شما به خاطر مقام علمی که دارید، نه به خاطر سابقه سیاسی و به خاطر اینکه شما را استاد جامعه شناسی میخوانند و میدانند، بفرمائید برای خارج شدن از این بن بست فعلی چه باید کرد و چه اقدامی فرموده اید. غضنفری ادامه داد دکتر صدیقی در پاسخ مقداری طفره رفته و گفته است آقا جان آیا شما میل دارید من پرچم انقلاب به دست بگیرم و اگر شما میخواهید من مثل گاندی2 عمل کنم نمیتوانم، چون گاندی وقتی به زندان رفت هزاران تن در کنار زندان به هواداری از او اعتصاب نشسته کردند و با حمله پلیس صدها تن کشته شدند، ولی بقیه از جای خود حرکت نکردند. غضنفری گفت سخت به دکتر صدیقی تندی نمودم و به او گفتم شما نه از لحاظ عملی برای اجتماع ما مفید بودهاید و نه از جهت فکری و کدام اثر علمی را شما راجع به مسائل اجتماعی ایران به رشته تحریر درآوردهاید؟ غضنفری گفت بعد از خروج از منزل صدیقی، مرحوم تختی به من اعتراض کرد که چرا به دکتر صدیقی تندی کردم، من میخواستم این جلسه وسیلهای باشد تا بتوانیم رهبران جبهه ملی را مجدداً به دور هم جمع کنیم و من به او گفتم همان بهتر که افرادی نظیر صدیقی دور هم جمع نشوند، چون مثمرثمر نخواهد بود.
غضنفری گفت باید به تبادل افکار پرداخت و یکدیگر را ملاقات و از هم با خبر بود و کتاب خواند و مطالعه مسائل ایدئولوژیک را ترک نکرد.
غضنفری در مورد این موضوع که خوب است خاطرات خودش را از مسائل سیاسی با تحلیلی در این زمینه به رشته تحریر درآورد گفت از من افراد مجربتر هستند که باید این کار را بکنند و اضافه نمود چندی قبل همین پیشنهاد را به دکتر خنجی کردم و او به طور ضمنی گفت دست در کار این کار هست. غضنفری اظهار نمود اگر بتوان خاطرات مصدق را چاپ نمود مسلماً کتابی بسیار آموزنده خواهد بود و چهره واقعی حوادث سیاسی معاصر را روشن خواهد نمود و خیلیها رسوا خواهند شد.
نظریه یکشنبه. 1. یادشدگان دکتر غلامحسین صدیقی. دکتر محمدعلی خنجی. اللهیار صالح میباشند که دارای سابقه هستند. 2. تحقیق مستقیم پیرامون اظهارات غضنفری به صلاح نمیباشد.
نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
رونوشت برابر اصل است. اصل در شماره 880990 میباشد.
توضیحات سند:
1. دراصل: وجه
2. موهنداس کرمچند گاندی، پیشوا و بانی استقلال هند در سال 1869م تولد یافت. او وکیل دعاوی بود و از همان ابتدای جوانی چنان از فجایع استعمار انگلیس در وطنش متأثر شد که زندگی خویش را وقف مبارزه و ریشه کنی استعمار انگلیس از هند کرد. او که تجارب فراوانی از شکست مبارزات ضد استعماری مبارزان قبلی داشت، به جای قیام مسلحانه که در شرایط آن روز به شکست منتهی میشد، حربه برندهتری به نام «مقاومت منفی» را انتخاب کرد؛ یعنی هر چیزی و هر کاری را که اندک نفعی یا کمکی به دشمن میرساند، از او دریغ داریم و سیستم اداری و مملکتی استعمار را بدون توسل به زور مختل کنیم. در سال 1920م گاندی برای میلیونها هموطن خود که از استعمار انگلیس به جان آمده بودند، به صورت یک قهرمان و یک نیمه خدا در آمده بود و او را «مهاتما» (روح بزرگ)، لقب دادند. انگلیسیها بارها او را به زندان افکندند، ولی هر بار که گاندی به زندان میرفت، بر کثرت طرفدارانش افزوده میشد. او در زندان هم به حربه مقاومت منفی متوسل شد و دست به روزههای طولانی 40 ـ 30 روزه که در تاریخ زندان بی سابقه بود، زد که به همین علت انگلیسها مجبور به آزاد کردن او میشدند. سرانجام پس از مبارزات طولانی در سال 1947م شبه قاره هند به استقلال رسید. از جمله خصوصیات برجسته «گاندی» این بود که در کشوری که دهها فرقه مختلف مذهبی و نژادی وجود داشت، پیوسته برای دوستی و برادری میان پیروان آنها تبلیغ و تلاش میکرد و میکوشید تا تعصب مذهبی و نژادی مایه تفرقه و جدایی ملت بزرگ هند نشود. در ژانویه سال 1948م یک متعصب مذهبی، رهبر بزرگ هند را ترور کرد. استقلال کشورهایی چون اندونزی، هندوچین و سراسر قاره آفریقا، کم و بیش از مبارزات استقلالطلبانه «گاندی» الهام گرفته است.
ر. ک: سیمای نامداران، حسام الدین امامی، صص 296 ـ 295
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 506