صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: مجتبی قائمی

تاریخ سند: 20 بهمن 1341


موضوع: مجتبی قائمی


متن سند:

شماره: 2ـ 876 ـ 3 ـ 5 تاریخ:20 /11 /1341
از: شهربانی آبادان
به: ریاست اداره ساواک (استان خوزستان)
موضوع: مجتبی قائمی

پیرو شماره 2 ـ 876 ـ 3 ـ 5 / 18 /11 /41 برابر گزارش قسمت مربوطه در ساعت45 /11روز 18 /11 /1341 آقای مجتبی قائمی فرزند آقای شیخ عبدالرسول قائمی به منبر رفته و ضمن سخنرانی مذهبی اظهار داشته مردم می‌گویند دعا کنید باران بیاید من چطور دعا کنم ببینید هنوز کفن آقای بروجردی1خشک نشده عمامه پسرش را در قم برداشته که ببینند چه چیزی در عمامه‌اش پنهان نموده است. بایستی مساجد در قم به حال اولیه بر‌گردد و آقای فلسفی2را هم آزاد بگذارند تا صدایش به گوش همه برسد و جلوی بعضی از روزنامه‌ها منجمله مجله خوشه را گرفت. مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام گردید. سرپرست شهربانی آبادان و مناطق نفت‌خیز ـ سرتیپ محمدعلی افضلی
بخش 2 ـ 23 /11 /41
به عرض می‌رساند در این مورد با پدر نامبرده شیخ عبدالرسول قائمی مذاکره و ایشان متعهد گردید به فرزند خود تذکر داده و از گفتارهای خلاف باز دارند از آن زمان به بعد هم گزارشی از وی نرسیده است. 27 /11

توضیحات سند:

1. آیت‌الله العظمى سیدحسین بروجردى (ره): در سال 1254 ﻫ ش در بروجرد متولد گردید. تحصیلات خود را در مکتب شروع کرد و سپس به مدرسه نوربخش بروجرد منتقل شد و از آنجا به حوزه علمیه بروجرد رفت و صرف و نحو، بدیع، عروض، منطق و فقه و اصول را فراگرفت و براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه صدر اصفهان رفت و از محضر میرزا جهانگیر خان قشقایى، سید محمد باقر درچه‌اى، میرزا کلباسى و محمدتقى مدرس کسب فیض کرد. ایشان در سال 1281 ﻫ ش بر اساس درخواست والد خود، پس از نه سال تحصیل در اصفهان به بروجرد بازگشت، ولی یک سال بعد جهت ادامه تحصیل به نجف اشرف عزیمت ‌نمود. آیت‌الله بروجردی در سن 36 سالگى در حوزه نجف مشهور شد و چنان موقعیتى پیدا نمود که مورد توجه عام و خاص قرار داشت و حوزه درسى او بسیار باشکوه برگزار مى‌شد. ایشان از سال 1282 تا سال 1289 در نجف اشرف بود و باز به تقاضاى والد خود در سال 1289 ﻫ ش به بروجرد مراجعت کرد. در سال 1290 پدر ایشان، رحلت فرمودند که این واقعه موجب شد تا ایشان دیگر به نجف مراجعت ننماید. 12 سال در بروجرد مشغول تربیت طلاب شد و در سال 1304 ﻫ ش بعد از مرگ فرزند خود، جهت مسافرت عازم مشهد شد. در راه بازگشت به قم آمد و به گرمى از طرف آیت‌الله حائرى و علمای حوزه علمیه قم مورد تکریم قرار گرفت و بنا به دعوت فضلای قم، مباحثاتی را در آنجا آغاز کرد؛ ولى با پیگیرى مردم بروجرد پس از یکسال و نیم توقف، در سال 1306 ﻫ ش به بروجرد باز‌گشت. سپس به مکه مشرف ‌شد و پس از مراجعت، به تهران آمد و از آنجا عازم دومین سفر خود به مشهد شد که به مدت هفت ماه طول کشید و پس از آن به بروجرد باز‌گشت و تا سال 1319 در آنجا ‌ماندگار شد. در سال 1320 ﻫ ش پس از رحلت آیت ا...حائرى، به درخواست علما و اهل علم، به قم آمدند و خلاء وجودى آیت‌الله حائرى را پر نمودند و همه به دور او جمع شدند. با درگذشت مرحوم آیت‌الله قمى، آیت‌الله بروجردى مرجع تقلید جهان تشیع شدند. ایشان نسبت به گسترش حوزه علمیه قم توجه وافرى داشت و آن را بیش از گذشته گسترش داد و مکتب فقهى خاص و مکتب علم رجال را پایه‌گذارى نمود. مرحوم آیت‌الله بروجردى از روحانیونى بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت مى‌کرد و در دوره سلطنت محمدرضا شاه با بسیارى از اقدامات رژیم نظیر لایحه اصلاحات ارضى مخالف بود و تلاش مى‌کرد تا به وسیله نامه و پیام‌هاى ارسالى، از خلافکاری‌هاى رژیم شاه نسبت به حریم اسلام جلوگیرى نماید. آیت‌الله بروجردی(ره) سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین در دهم فروردین 1340 ﻫ ش (12 شوال 1380ه‍ ق) رحلت فرمودند.
2. حجت‌الاسلام شیخ محمدتقی فلسفی: فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی، در سال (8)1286 در تهران تولد یافت‌. تحصیلات خود را از سن شش سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش‌، آقاشیخ محمدعلی کاشانی‌، میرزا مهدی آشتیانی‌، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهره‌مند گردید. او مبارزات خود را از زمان رضاخان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع‌المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجۀالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می‌کرد و به جمع‌آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین می‌پرداخت‌. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی‌، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی‌، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش‌پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره‌) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد. آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیت‌الله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و دو روز در زندان قزل‌قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع‌المنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ شد و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت‌. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او در حادثه خونین 15 خرداد در زندان به سر می‌برد، این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع‌المنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت‌، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه به حضرت امام‌، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت دو سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی‌، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دست‌خط یک سطری به شاه‌، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید. آقای فلسفی سال‌های 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقاله‌ای با نام جعلی احمد رشیدی‌مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضع‌گیری‌های بسیار سخت پرداخت‌. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (ره‌) به وطن‌، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام‌) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران‌، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است‌.» حجت‌الاسلام فلسفی صاحب سخنرانی‌های روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیت‌الکرسی می‌باشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر بابرکت خود به فعالیت‌های مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و بالاخره در روز جمعه 27 /9 /77 و در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست‌. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام‌) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک‌، حجت‌الاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378.

منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 61

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.