صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: هنرجویان انستیتو تکنولوژی شهرکرد

تاریخ سند: 25 آبان 1357


موضوع: هنرجویان انستیتو تکنولوژی شهرکرد


متن سند:

[گزارش خبر]
به: ۳۲۴ شماره: ۷۴۹۵/۱۹ه‍‍
از: ۱۹ه‍‍ تاریخ: ۲۵/۸/۳۷
موضوع: هنرجویان انستیتو تکنولوژی شهرکرد13570825

در مورخه ۱۶/۸/۵۷ فریدون دانش سرپرست جدید شبانه روزی هنرستان در محیط شبانه روزی اعلام کرده است آقایان ما بت پرست نیستیم این عکس‌ها را پایین بیاورید و دور بریزید. (منظور تمثال خاندان جلیل سلطنت) در این موقع چند نفر از هنرجویان شبانه روزی به اسامی ابراهیم مرتضوی فارسانی، ایرج مرتضوی دو پلانی و ایوب اسکندری فارسانی، الله‌داد نادری فرادنبه، قربانعلی دوپلانی، غلامرضا طهماسبی اردلی، کیانوش صادقی کاجی با شکستن تمثال و آتش زدن آنها با عده دیگری من جمله یوسف بهرامی فارسانی، انوشیروان ظفری چلو (دوپلان) محمدهمتی اردلی، منوچهر میرزایی دهنوی (کیار) شروع به خواندن اشعاری بسیار شرم آور و زننده در مورد شاهنشاه شهبانو۱ نموده که مورد اعتراض آشپزها و مستخدمین قرار گرفتند به طوری که فردای آن روز برخوردی بین آنان به وقوع پیوست

نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: اظهارات شنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

ـــــــــــــــــــــ
۱- فرح دیبا (پهلوی) در مهرماه سال ۱۳۱۷ در یک خانواده‌ی متوسط، از یک پدر آذربایجانی به نام سهراب و مادر گیلانی به نام فریده قطبی گیلانی در بخارست پایتخت رومانی به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح برای انجام مأموریتی در رومانی، که در آن زمان رژیم سلطنتی داشت، به سر می‌برد. فرح در کودکی پدر را از دست داد و با مادرش راهی تهران شد. در تهران تحت سرپرستی مادر با مراقبت و حمایت داییش بزرگ شد. تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسه‌ی ایتالیایی‌ها (مدرسه‌ی خواهران کاتولیک) و سپس مدرسه ژاندارک و دبیرستان رازی به انجام رساند و برای ادامه‌ی تحصیل به فرانسه اعزام و در رشته معماری مشغول تحصیل شد. فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینه‌ی تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگی خود و رواج افکار و عقاید کمونیستی در فرانسه‌ی آن روز گرایش‌های چپی پیدا کرد و به طوری که احسان طبری از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت در حوزه‌های حزب توده در پاریس نیز حضور می‌یافت. دوستان او نیز همه گرایش‌های چپی داشتند و پسردایی فرح، رضا قطبی، که او هم در پاریس تحصیل می‌کرد به گروه‌های چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایی که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر می‌آورد.
دو ماه بعد از این ملاقات، فرح برای گذراندن تعطیلات تابستانی به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار می‌کرد، او را برای گرفتن یک بورس تحصیلی به اردشیر زاهدی معرفی کرد. اردشیر زاهدی که در آن موقع داماد شاه بود، دفتری در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانی در خارج هم رسیدگی می‌کرد. اردشیر زاهدی از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلی خوشش آمد و او را برای همسری شاه مناسب تشخیص داد. فردای همین روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدی هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد و طی یک ضیافتی که شهناز و اردشیر زاهدی برپا کردند وسیله‌ای به دست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند ... و مراسم ازدواج ۲۹ آذرماه ۱۳۳۸ برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهی در کاخ گلستان منعقد گردید. فرح بعد از مرگ شاه هرگز درباره میزان ثروت و ارثیه‌ای که به او رسید سخنی بر زبان نیاورد ولی با کمترین تخمین، دارایی او به ده‌ها میلیون دلار بالغ می‌شود. وی در یک خانه مجلل در شرق آمریکا زندگی می‌کند و ویلایی نیز در جنوب فرانسه دارد ولی غالباً در آمریکا زندگی می‌کند و سالی یکی دو بار هم برای گردش و تفریح و خرید به فرانسه می‌آید. پسر کوچک فرح، علیرضا و دخترانش فرحناز و لیلا با او زندگی می‌کنند. 

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک/ استان چهارمحال و بختیاری صفحه 405

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.