تاریخ سند: 23 مرداد 1356
موضوع: طلاب حوزه علمیه خرم آباد
متن سند:
گزارش
به: 312 تاریخ: 23 /5 /360523
از: 15ﻫ شماره: 2154 /15ﻫ
خبرمنبع: 9954
موضوع: طلاب حوزه علمیه خرم آباد
ساعت 1000 صبح روز 15 /5 /36 عدهاى از طلاب حوزه علمیه خرمآباد در حیاط حوزه جمع و ضمن صحبت درباره افراد تبعیدى سخن از تبعیدى میر اسداله دهخوارقانى به میان آمده اماناله زاهدى مىگوید محل تبعیدى مدنى را از نورآباد ممسنى فارس عوض کردهاند و اضافه کرده مىخواهند اینگونه افراد را از بین ببرد یا اختلال حواس پیدا نمایند. بعد در دنباله سخنان زاهدى سید محمد صالح طاهرى1 اظهار مىدارد دولت افراد تبعیدى را در یک اطاق دربسته و خالى نگهدارى و با تزریق آمپول آنان را به اختلال حواس دچار مىنماید و یا به امراض گوناگون مبتلا مىگردند اشاره به فوت دکتر شریعتى نموده مىگوید در کالبد شکافى که وسیله مجاهدین انجام گرفته تشخیص دادهاند وسیله تزریق مغز شریعتى تکان خورده و ایشان را به این وسیله کشتهاند و کسى جرأت اعتراض به دولت را نداشته و اضافه کرده افراد بیگناه را به این نحو از بین مىبرند.
نظریه شنبه: عنوان مطالب فوق توسط نامبردگان در جمع طلاب حوزه علمیه صحت دارد.
نظریه یکشنبه: با توجه به دسترسى شنبه عنوان چنین مطالبى از ناحیه زاهدى و طاهرى با توجه به تعویض محل تبعید میر اسداله مدنى که از نور آباد ممسنى فارس برابر رأى کمیسیون امنیت اجتماعى به گنبد کاوس تغییر داده شد متصور مىباشد.
لکن تعیین انگیره محمد صالح طاهرى از بیان مطالبى درباره دکتر شریعتى مستلزم تحقیقات بیشترى است و مراقبت مستمر از مشارالیه به منظور پى بردن به فعالیتهاى احتمالى از ناحیه وى ادامه دارد. نتایج حاصله به موقع به استحضار خواهد رسید. ایزدبخش
نظریه چهارشنبه: در مرخصى است.
نظریه 15ﻫ: نظریه یکشنبه تایید مىگردد.ﻫ
توضیحات سند:
1. سید محمدصالح طاهرى خرم آبادى:
فرزند مرحوم حجت الاسلام حاج سید ابوطالب طاهرى در سال 1318 در خرم آباد متولد شد. دروس اولیه را در زادگاه خود گذراند و سپس راهى قم شد. محضر حضرت امام خمینى (ره) آیات عظام بروجردى و گلپایگانى (ره) را درک کرد قبل از انقلاب در برازجان و بوشهر و....مشغول فعالیت علیه رژیم ستم شاهى بود. و مدتى در تبعید به سر مىبرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى امامت جمعه اهواز و نمایندگى مجلس شوراى اسلامى را عهده دار بود. مشاهیر بوستان / کاظمى
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید اسدالله مدنی به روایت اسناد ساواک صفحه 533

