تاریخ سند: 5 آذر 1336
برگ تحقیقات از آقای اللهیار صالح
متن سند:
تاریخ:5 /9 /1336
بازجو . دکتر فروزین1
برگ تحقیقات از آقای اللهیار صالح
در ساعت 1740 روز 5 /9 /36 تحقیقات به شرح زیر از آقای اللهیار صالح به عمل آمد.
س هویت کامل خود را بیان نمائید.
ج . اللهیار صالح . اسم پدر حسن . تولد کاشان . سن 61 سال . محل اقامت تهران . خیابان فخررازی . کاشی 39 . بازنشسته وزارت دادگستری . متأهل . دارای دو فرزند . پروانه وکالت دادگستری هم دارم . سابقه محکومیت کیفری ندارم. اللهیار صالح
س . خواهشمند است اطلاعات خود را به طور مشروح در اطراف فعالیتهای اخیر نهضت مقاومت ملی مرقوم داشته و آنچه ممکن است در اطراف گردانندگان این جمعیت و سران آن توضیح دهید.
ج . اینجانب با غیر از حزب ایران همکاری ندارم و از فعالیتهای جمعیتهای دیگر بیخبر هستم و راجع به سران آنها هم اطلاعی ندارم که عرض کنم. اللهیار صالح
س به طوری که قطعاً اطلاع دارید جمعیتهایی هستند که از مدتها قبل به اسم نهضت مقاومت مشغول فعالیت بوده و اعلامیههایی به نام نفت و کنگره و غیره انتشار دادهاند. طبق اطلاعاتی که در دست است این جمعیتها اغلب در امور مربوطه و فعالیتهای معموله با سایر دستجات منجمله حزب ایران تماس گرفته و برای انجام نقشههای خود و یا تأیید مطالب اعلامیهها از سایر دستجات الهامگرفته و یا تنفیذ نظریه خود را از دستجات دیگر خواستار میشدند؛ حالا منظور آن است چنانچه در مورد فعالیتهای نهضت مقاومت و یا مراجعه سران آن به حزب ایران و یا پیشنهاداتی که از طرف نهضت مقاومت به حزب ایران شده است، مشروحاً مرقوم دارید.
ج راجع به این که میفرمایید از حزب ایران الهام گرفته باشند، مقصود روشن نیست. حزب ایران دارای مسلک و مرام روشنی است و هر اعلامیه صادر کرده مسئول آن میباشد. راجع به فعالیت جمعیتهای دیگر مسئولیتی ندارد. اللهیار صالح
س منظور از سئوال بالا آن است که جمعیت نهضت مقاومت پیرو مکتبی بود که خود را به حزب ایران از نظر عقیده نزدیک میدانست؛ گرچه خود آنها میگویند اصولاً سران نهضت مقاومت، همان سران حزب ایران و سایر اعضاء فراکسیون نهضت ملی و همفکران آقای دکتر مصدق بودند، به هر حال با این توضیح سئوال آن است جنابعالی که رهبر حزب ایران هستید در سالهای اخیر از طرف جمعیتهایی به نام نهضت مقاومت یا نهضت مقاومت ملی مورد مشاوره قرار گرفته یا اینکه آنها پیشنهاداتی به حزب ایران دادهاند یا خیر. ضمناً در مورد مطالب اعلامیه با حزب ایران مشورت میشده است یا نه.
ج بدیهی است اشخاص مختلف منزل اینجانب میآیند و نظریات اینجانب را در بعضی مسائل میپرسند و همیشه در حدود مرام و عقایدی که داشته و دارم، اگر چیزی به نظرم رسیده گفتهام،2 ولی درباره این اعلامیهها هم فقط بعد از آنکه منتشر شده بعضی اوقات یک نسخه در خانه ما دادهاند و رفتهاند، بدون اینکه معلوم شود مسئول آنها که بوده. چه رسد به اینکه قبلاً با ما مشورت کرده باشند. بعضی از اعلامیهها را من اصلاً ندیدهام. اللهیار صالح
س در دو سئوال بالا منظور آن بود که آیا از طرف جمعیتهایی که فعالیت مخفیانه مینمودهاند به شما پیشنهاد همکاری شده است یا خیر. با استفاده از توضیحات شفاهی که فرمودید «متجاوز از 60 سال است زندگی میکنم و ممکن است اشخاص مختلفی منزل اینجانب آمده باشند و نظریات اینجانب را هم بپرسند، حالا من با این وضع و موقعیت اجتماعی مگر ممکن است اشخاصی که به نام مشورت به منزل من آمدهاند، اسم آنها را بگویم.» منظور از سئوالات بالا در وهله اول جمعیتهایی بود که مخفیانه فعالیت میکردند، اگر گفتن اسم اشخاص برای شما مقدور نیست و آن را برخلاف مبادی اخلاقی میدانید، ممکن است بیان نمایید از طرف جمعیتهای مخفی تقاضای ائتلاف و همکاری از حزب شما شده است یا خیر.
ج . همین قدر میتوانم عرض کنم که اینجانب و همکارانم هیچ وقت حاضر برای همکاری با جمعیتهای مخفی نیستیم. اللهیار صالح
س . آیا حزب ایران دستوری به اعضاء خود برای عدم تماس با نهضت مقاومت صادر نموده است یا خیر. در صورتی که دستور عدم تماس داده شده باشد، در چه سالی بوده است.
ج . حزب ایران پیوسته به اعضاء خود گفته و دستور داده که با جمعیتهای مخفی همکاری ننمایند و عملیات باید فقط در حدود مرامنامه خود حزب ایران باشد ولی فعلاً تاریخ معینی را در نظر ندارم که عرض کنم. اللهیار صالح
س یکی از اعضاء کمیته مرکزی حزب ایران درباره تماس نهضت مقاومت و حزب ایران اظهارات زیر را نموده است:
«تائید میکنم که اخیراً حزب ایران حساب خود را از نهضت مقاومت جدا نمود و حتی وقتی عدهای از نهضت مقاومت به آقای اللهیار صالح رجوع کردند، آقای صالح جواب رد به آنها داد و پس از صدور اعلامیه، آقای صالح دیگر حزب ایران به عنوان حزب و جمعیت تشکل با نهضت تماس نداشت.»
آیا مطالب فوق مورد تأیید جنابعالی میباشد یا خیر.
ج بنده فقط مسئول اظهارات خودم هستم و راجع به اظهارات دیگران نمیتوانم چیزی عرض کنم. اللهیار صالح
س . به عقیده جنابعالی بودن یکی از اعضاء حزب ایران در فعالیت جمعیتهایی که حزب ایران اعمال آنها را مخفیانه و غیر مجاز میداند، به چه منظوری بوده است.
ج . در صورتی که یکی از افراد حزب، برخلاف دستور رفتار کرده باشد، جوابگوی آن، شخص خود او خواهد بود. اللهیار صالح
س به نظر جنابعالی رفتار و اعمال نهضت مقاومت و اعلامیههای آن که مرقوم داشتهاید بعضی اوقات یک نسخه در خانه آورده دادهاند و رفتهاند با وضع حاضر به صلاح کشور بوده است یا خیر.
ج بنده در مقام قضاوت راجع به اعمال دیگران نیستم. اللهیار صالح
س اعلامیهای که از طرف حزب ایران در تائید دکترین آیزنهاور صادر شد در مجامع انعکاسی داشته است که قطعاً شنیدهاید، عکسالعمل نهضت مقاومت و سایر دستگاههای وابسته به آن چه بوده است.
ج . این سئوال را هم از خود آنها باید بفرمایید. اللهیار صالح
س . فعالیت حزب ایران فعلاً در چه حدودی دور میزند، جز در تهران در کدام یک از شهرستانها شعبه دارد، مجموع اعضاء آن در چه حدودی است، اسم رهبران و اعضاء کمیته مرکزی را شرح دهید.
ج به علت مضیقههایی که موجود است فعالیت حزب ایران اکنون بسیار محدود میباشد. اسامی شهرستانها که ما در آن شعبه داریم فعلاً نظر بنده نیست و تعداد اعضاء را هم نمیتوانم عرض کنم. اعضاء کمیته مرکزی فعلاً عبارتند از خود بنده . آقای مهندس جهانگیر حقشناس . آقای مهندس بیانی . آقای پارسا . آقای دانشپور . آقای توکل امیرابراهیمی . آقای عبدالله کاظمی . آقای علی اردلان. اللهیار صالح
س . آقای دکتر شاهپور بختیار3 جزء اعضاء کمیته مرکزی نیست؟
ج آقای دکتر بختیار به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد ولی چون به علت گرفتاریهایی که دارد، نمیتوانست حاضر شود، یک عضو علیالبدل به جای ایشان انتخاب گردید. اللهیار صالح
س نظر حزب ایران در مورد اعلامیههای اخیر جمعیتها و نهضت مقاومت ملی مخصوصاً اعلامیه جمعیت سی تیر و کنگره و نفت که در بعضی از آنها به مقامات عالیه مملکت اهانت صریح گردیده است، چیست.
ج اینجانب و همکارانم خود را مقید به احترام به مقام شامخ سلطنت و حفظ قانون اساسی میدانیم؛ ولی بنده نمیدانم از این اعلامیهها که میفرمایید چیزی برخلاف قانون اساسی و یا مقامات عالیه نوشته شده است یا نه. اللهیار صالح
تحقیقات در ساعت 1940 روز 5 /9 /36 خاتمه پذیرفت. دکتر فروزین
توضیحات سند:
1. سیفالله فروزین، فرزند یحیی در سال 1299 ش در شهرستان رشت متولد شد. نام خانوادگی قبلی وی امیرطالشی بود که به فروزین، تغییر یافت. وی که دارای مدرک دکترای حقوق از کشور فرانسه بود، در تیر ماه سال 1336 با درجه سرهنگ دومی توپخانه، به ساواک منتقل شد و پس از طی دوره دانشگاه فرماندهی و ستاد در اداره کل سوم ساواک مشغول به خدمت گردید و در سال 1338 با قبول سرپرستی امور تلویزیون در ساواک، از 3000 ریال فوقالعاده شغل برخوردار شد. دکتر فروزین در مردادماه سال 1340 به سمت ریاست اداره سوم اداره کل سوم منصوب شد. در سال 1342 به عنوان جانشین مدیر کل، نامههای اداری را امضا میکرد و در اسفند ماه 1343 به عنوان مدیر کل اداره یکم منصوب شد و در سال 1342 به فرمان شاه با حفظ شغل سازمانی در ساواک، مأمور تشکیل دادگاههای فرمانداری نظامی تهران و حومه شد و مدتی نیز ریاست دایرۀ قضایی را به عهده داشت و در سالهای آخر عمر ساواک به سمت معاونت اداری ساواک منصوب شد و نشانها و تقدیرنامههای مختلفی دریافت کرد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر شد و پس از مدتی مورد عفو جمهوری اسلامی قرار گرفت. اسناد ساواک . پرونده انفرادی
2. در اصل: گفته است
3. شاپور بختیار، فرزند رضا در سال 1293 ش در ایل بختیارى متولد شد. پدرش، محمدرضاخان، معروف به سردار فاتح است که در سال 1313 در راستاى سیاستهاى حذف قدرتهاى منطقهاى به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدائى را در شهرکرد سپرى کرد و در سال 1309 پس از گذرانیدن دوران دبیرستان براى تحصیل در مدرسه فرانسوى بیروت به لبنان رفت. وى که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضى به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت. او سپس براى ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسى را در فرانسه گرفت. او در سال 1939 که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال 1318 در 25 سالگى با یک دختر فرانسوى ازدواج کرد. وى در سال 1324 به ایران بازگشت و در سال 1325 به سفارش یکى از دوستان قدیمى پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئول اداره و سپس مدیر کلى کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسى بختیار پس از ورود وى به ایران شروع شد. وى که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان مصدق شده بود، در ایران به جمع طرفداران او پیوست؛ شاید هم از ابتدا مأموریتى خاص داشت. بختیار براى فعالیت سیاسى در سال 1329 به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملى و تمایلات سوسیال دموکراسى بود. گرایشات اعضاى حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال 1330 به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت، عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادى از سران جبهه ملى (از جمله مظفر بقائى) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیس مىدانستند. مبناى این مخالفت بر پایه اسنادى بود که در ماجراى خانه سدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت مىکرد. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 بختیار به اتهام فعالیت سیاسى علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال محکوم شد و مدتى را در زندان گذرانید. وى که پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس مهدى بازرگان و سحابى، آیتالله سید رضا زنجانى «نهضت مقاومت ملى» را تأسیس نمودند. تا سال 1334 به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ مأمورین نظامى به درون نهضت اعضاى آن شناخته شدند. بر طبق اسناد منتشرشده لانه جاسوسى آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملى» را ایفاء مىکرد، از سال 1339 بختیار با اعضاى حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مىنمود و نیازمندىهاى اطلاعاتى ساواک را تأمین مىکرد. ضمناً براساس اسناد ساواک بختیار یکى از اعضاى فراماسون معرفى شده است. در دهه 1340 علاوه بر فعالیت در جبهه ملى دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادى از شرکتهاى بنیاد پهلوى و واسطهگرى برخى کمپانىهاى فرانسه را برعهده گرفت. در سال 57 براى کسب مقام نخستوزیرى از جبهه ملى کنارهگیرى کرد بختیار به رغم موضع منفى خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال 1342، در آخرین سالهاى سلطنت پهلوى دوم، نسبت به قیام مردمى به رهبرى امام خمینى(ره)، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاذ مىکند ولى در واقع این موضع براى جلوگیرى از تخریب جبهه ملى اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملى از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه مىدانستند. با پیروزى انقلاب اسلامى دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفاى شش ماهه با همکارى و طراحى دستگاههاى جاسوسى آمریکایى به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقرارى ارتباط با سازمانهاى اطلاعاتى غربى به ویژه آمریکایى، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند مرتبط شد و با کمکهاى مالى و امکانات وسیعى که مصر، عراق و برخى از کشورهاى غربى در اختیارش نهاده بودند رهبرى بخشى از فعالیتهاى ضد انقلابى را برعهده گرفت و سرانجام پس از 12 سال اقامت در فرانسه. در 15 مرداد سال 1370 در منزل مسکونى خود در حومه پاریس به قتل رسید.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 91