صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

صادق بهداد1 مدیر روزنامه جهان اظهار می داشت دارودسته سیدضیاءالدین طباطبایی و اسداله رشیدیان مایل بوده اند تشکیل حزب اکثریت در ایران به عهده آنها واگذار و صراف زاده به رهبری فراکسیون حزبی در پارلمان و اسداله رشیدیان به سمت دبیرکلی حزب مذکور منصوب شود و خودداری سردار فاخر2 از قبول رهبری حزب اکثریت هم تا درجه ای بستگی به فعالیت این عده داشته و نامبردگان به امید اینکه آقای دکتر اقبال نیز زیر بار تشکیل حزب نخواهد رفت چنین می پنداشتند که زمینه برای فعالیت سیاسی آنها آماده می باشد ولی چون این عده به جانبداری از سیاست انگلستان معروف می باشند نتوانستند نظر مقامات عالیه کشور را به تشکیل حزب جلب کنند و روی همین اصل با تمام قوا و کوشش دارند که تشکیلات حزب ملیون چه در داخل مجلس و چه در خارج نضجی نگیرد و مقامات عالیه کشور سرانجام مجبور شوند حزب دوم را به دست رشیدیان و دوستان پارلمانی او بسپارند.
صادق بهداد گفته از دو سال قبل که زمزمه تشکیل احزاب آغاز شده بود رشیدیان به عده ای از روزنامه نویسها مرتبا کمک مالی می کرد تا به نفع او تبلیغ نموده و در افکار عمومی صاحب نفوذ معرفی کنند ولی مقامات مؤثر کشور متوجه شده بودند تبلیغات که به نفع او انجام می شود به کمک پولهایی است که خرج می کند و اکنون نقش رشیدیان و دوستانش جنبه تخریب داشته و می خواهند حزب ملیون را از بین ببرند.
مهندس انزلچی از محارم رشیدیان هم گفته دوستان سیدضیاءالدین طباطبایی وظیفه دارند که از تشکیلات حزب مردم حمایت و جانبداری نمایند و از طرف طباطبایی نیز اخیرا به طور غیرمستقیم به عموم دوستانش چنین توصیه شده است.
انزلچی می گفت به طور قطع آقای دکتر اقبال به سمت سفیرکبیری ایران در لندن منصوب خواهند شد و دولت آینده با توافق منفردین و حزب مردم روی کار خواهد آمد و حزب ملیون نیز به صورت حزب اقلیت در مجلس در می آید.
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده صادق بهداد بایگانی است.
به پرونده اسداله رشیدیان ضمیمه و بایگانی شود.
393 ـ 24 /4 /37

توضیحات سند:

1ـ محمد صادق بهداد فرزند باقر در سال 1295 ش در مشهد متولد شد.
وی پس از سپری نمودن دوره ابتدایی از دبیرستان دارالفنون دیپلم گرفت و در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید.
نامبرده در سال 1320 در وزارت دارایی استخدام شد و بعد از آن به شغل وکالت پرداخت و به دلیل خدماتش به رژیم در جریان کودتای 28 مرداد 1332 بازرس دولت در شرکت بیمه شد و مدتی عضو هیئت مدیره بنگاه خالصجات بود و در کابینه شریف امامی در سال 1339 از طرف نامبرده به عنوان رابط بین کابینه و مطبوعات انتخاب گردید و همزمان مشاورت حقوقی وزارت اطلاعات را برعهده داشت.
صادق بهداد در سال 1331 در میتینگ حزب ایران شرکت می نمود و طرفدار مصدق بود و در سال 1336 هنگام توقیف روزنامه شاهد ارگان حزب زحمتکشان با آنها همکاری داشت.
مشارالیه صاحب امتیاز روزنامه جهان و مجله جام جهان نما بود که در سال 1336 به اتحادیه مصر و سوریه در روزنامه حمله و آنها را دست ساخته کمونیست ها معرفی کرد.
نامبرده ارتباطات مشکوکی با مقامات انگلیسی و آمریکایی و عبداللّه شاطی رئیس دفتر سفارت کویت (مأمور اطلاعاتی) داشت و تا قبل از دستگیری در سال 49 بدلیل مکاتبه با تیمور بختیار، مسؤولین جایگاه خاص برای وی قائل بودند به نحوی که در جشنی که به مناسبت سومین سال انتشار روزنامه جهان در هتل پلازا برپا شده بود عده زیادی از مقامات دولتی از جمله علم، امینی و سفرای خارجی شرکت کرده بودند.
نامبرده یکی از دوستان نزدیک سپهبد تیمور بختیار اولین رئیس ساواک، بود و در زمان ریاست تیمور بختیار، صادق بهداد طی نامه ای به دوستش درخواست همکاری جهت مقابله و انجام هر مأموریتی از طرف نامبرده را نموده است، به نحوی که برادر صادق بهداد، بازرس سازمان نقشه برداری، سازمان برنامه، خود را کارآگاه معرفی می کرد و در سال 1338 طی صحبتی نزد همکارانش اظهار داشته، برادرش (صادق بهداد) با تیمسار بختیار ارتباط دارد و با سرهنگ ناصر کیانی افسر سازمان امنیت به یک مأموریت سری رفته است.
مشارالیه اهل زدوبند و تبانی بود و از این راه پولهای کلانی بدست آورد و بدلیل شایعه این امر حتی یک بار در سال 1340 بازرس شهرداری بر علیه او شکایت و راهی زندان می شود ولی با دستور نخست وزیر از زندان آزاد می شود؟! با توجه به موارد فوق، ساواک طی یک ارزیابی وی را چنین معرفی نمود : صادق بهداد یک مرد اصولی و متین است، اهل زدوبند نیست، طرفدار مقام شامخ سلطنت و مخالف سیاست شوروی و کمونیسم و مرد مورد اعتمادی است و نشریه جهان مفید می باشد و در بین مطبوعات جایگاه دارد.
صادق بهداد در سال 1348 طی نامه ای که از طریق پیک برای تیمور بختیار مستقر در عراق نوشت به او جهت نیل به مقصود، توصیه نمود تا اقدام به ترور برخی از شخصیتهای مملکتی نماید تا وضع موجود متزلزل شود و بدلیل اطلاع ساواک از مضمون این نامه نامبرده دستگیر و به اتهام اقدام بر علیه امنیت داخلی به هفت سال زندان مجرد محکوم می شود و علیرغم حکم صادره با خانواده اش ملاقات حضوری داشت و شاه دستور فرستادن پول برای فرزندانش که مشغول تحصیل در آمریکا بوده اند را صادر نمود.
وی پس از یک سال حبس به مناسبت سالگرد 28 مرداد از زندان آزاد گردید.
براساس اسناد ساواک بهداد از هواداران جبهه ملی و دکتر مصدق و از نزدیکان دکتر مظفر بقایی رهبر حزب زحمتکشان بوده است.
وی در سال 1331 مؤسس کلوپ مصدق وابسته به جبهه ملی در مشهد بوده و در تاریخ 3 /11 /40 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی دستگیر و در تاریخ 19 /12 /40 با موافقت نخست وزیر وقت آزاد می گردد.
در سال 48 در پاسخ به نامه تیمور بختیار، پیشنهاد ترور مقامات رژیم را می کند که این نامه بدست ساواک افتاده و بدین دلیل دستگیر و مجددا به 7 سال حبس مجرد، محکوم می گردد.
بهداد در مدتی که به عنوان مدیر روزنامه جهان مشغول بوده است، صور قبیحه و مستهجن را در آن منتشر می ساخته است که موجب عکس العمل شدید مردم به آن شده بود و بدین جهت ساواک از وی کتبا تعهد گرفته است که از ادامه آن امتناع کند.
وی پس از انقلاب اسلامی 1357 به فرانسه رفت و در خدمت گروه بختیار بوده است.
2ـ رضا سردار فاخر حکمت، فرزند حسام الدین مشارالدوله شیرازی به سال 1272 ه ش در تهران متولد شد.
پس از طی دوران کودکی، تحصیلات ابتدائی را در مدرسه علمیه که به ریاست مخبرالسلطنه هدایت و نظامت ناظم العلوم، اداره می شد، طی کرد و صرف و نحو عربی و ادبیات فارسی را آموخت.
سپس در سال 1322 به اتفاق پدر به شیراز رفت و در امر خلافت، دستیار پدر شد و پس از درگذشت پدر به کار ملکداری در املاک وسیعی که پدرش به جای گذاشته بود، پرداخت.
با دختر میرزا سید علی خان مهندس الدوله ازدواج کرد و پس از تشکیل کمیته دمکرات در شیراز به آن کمیته پیوست و از مؤسسین حزب دمکرات در شیراز بود.
مدتی بعد والی فارس شد و در دوره های چهارم و پنجم از آباده به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
در مجلس موسسان اول نیز، به نمایندگی آباده شرکت جست و پس از پایان دوره پنجم مجلس، چندی به اروپا سفر کرد.
در دوره هفتم از شیراز و دوره هشتم از آباده به نمایندگی برگزیده شد در این دوره بین او و تیمورتاش وزیر مقتدر دربار اختلاف افتاد.
از این رو تیمورتاش از انتخاب او در دوره نهم جلوگیری کرد و سردار فاخر بار دیگر قریب به یک سال عازم اروپا گردید.
یادشده در تابستان سال 1313 به حکومت گرگان منصوب گردید و در سال 1315 فرمان حکومت یزد را دریافت کرد.
وی پس از دو سال اقامت در یزد در سال 1319 به استانداری کرمان و در سال 1322 به ریاست کل آمار و ثبت احوال منصوب شد و پس از چند ماه به وکالت دوره چهاردهم مجلس از شیراز انتخاب گردید.
در بهار سال 1325 سردار فاخر از طرف قوام السلطنه به استانداری کرمان و بلوچستان مأمور شد.
در انتخابات دوره پانزدهم کرمان که زیرنظر او انجام شد در انتخاب دکتر مظفر بقائی از کرمان کمک موثری کرد و خود نیز از شیراز انتخاب شد و قبل از انتخاب، به عضویت کمیته مرکزی حزب دمکرات ایران درآمد.
پس از انتخاب وکلای حزبی در کمیته مرکزی، با تمایل قوام السطنه برای ریاست مجلس، نامزد شد و با اکثریت قابل ملاحظه ای به ریاست مجلس برگزیده شد.
سردار فاخر باردیگر در انتخابات دوره هجدهم از شیراز به نمایندگی مجلس برگزیده شد و در فروردین 1333 با اکثریت آرا به ریاست انتخاب گردید.
پس از پایان دوره مجلس نوزدهم سردار فاخر در دوره ده ماهه فترت بین مجلس 19 و مجلس بیست، ریاست اداری مجلس را به عهده داشت.
در دوره بیستم هم از شیراز انتخاب گردید و در اوایل اسفندماه به ریاست مجلس رسید ولی عمر دوره بیستم دیری نپائید و در 19 اردیبهشت 1340 منحل گردید.
در دوره فترت بین مجلس بیستم و مجلس بیست و یکم سردار فاخر باز هم ریاست اداری مجلس را داشت.
او در دوره ریاست مجلس، مکرر به عضویت شورای سلطنتی انتخاب شد.
پس از انتخابات دوره بیست و یکم که در شهریور ماه 1342 انجام شد سردار فاخر بکلی از سیاست و امور پارلمانی کناره گیری نمود و سرانجام در سال 1356 درگذشت.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 133

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.