صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات دکتر احسان نراقی درباره وضع کشور شوروی

تاریخ سند: 11 تیر 1345


موضوع: اظهارات دکتر احسان نراقی درباره وضع کشور شوروی


متن سند:

از: 300/ الف تاریخ:11 /4 /1345
به: بخش 311 شماره: 367 /300/ الف
موضوع: اظهارات دکتر احسان نراقی درباره وضع کشور شوروی

روز گذشته دکتر احسان نراقی رئیس موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه که اخیراً از مسافرت به کشور شوروی مراجعت کرده در منزل سیدجلال تهرانی1 سناتور ضمن صحبت درباره مسافرت اخیر خود به کشور شوروی می‌گفت:
به طور کلی وضع روسیه با آمد و رفت‌های ‌چند ساله اخیر فرق کرده و آن مسأله تبلیغ کمونیستی که در سابق بوده دیگر نیست و اصلاً در وضع مردم یک نوع گرایش به طرف تمدن غربی محسوس است و جوانان به روش غرب در پارک‌های ‌عمومی رفتار می‌کنند و آن محدودیت که در گذشته جرأت اظهار نظر و عقیده نداشتند وجود ندارد حتی من خودم از یک دانشجوی دختر که زبان انگلیسی می‌خواند سئوال کردم شما دلتان می‌خواهد به خارج مسافرت کنید پاسخ داد که من خیال دارم پس از خاتمه تحصیل به انگلستان بروم و در ادبیات انگلیسی تحقیق کنم در صورتی که در ده سال قبل ابداً چنین اظهار نظری را نمی‌توانستند بکنند.
از وضع تحصیلی مردم و جوانان صحبت شد و دکتر نراقی اظهار نمود تدریس زبان خارجی به قدری خوب و عالی صورت می‌گیرد که اکثر دانشگاه‌های ‌آمریکا‌‌ به پایه روسیه نمی‌رسد و در روسیه به ما دانشگاهی را نشان دادند که یک طفل اگر از روز تولد بخواهد هر روز در یک اطاق این دانشگاه زندگی کند در آخرین اطاق دارای 63 سال سن خواهد بود.
در مورد استالین دکتر نراقی گفت جوانان روسی در مورد استالین گیج هستند نمی‌دانند چکار کنند و حتی روی قبر او که در کنار دیوار کاخ کرملین قرار گرفته سنگ نگذاشته‌اند و اگر انسان روسیه را نبیند خیال می‌کند این گفتارهای تبلیغاتی کمونیست واقعاً درست است در صورتی که واقعیت به کلی با این حرف‌ها فرق دارد و آنهائی که دنیای کمونیست را بهشت می‌دانند سخت در اشتباه هستند و از نظر تحصیلات عمومی برنامه تحصیلات در روسیه فرق دارد و عده‌ای خاص از سال سوم متوسطه به دانشگاه‌ها می‌روند و برای هدف و منظور خاص تربیت می‌شوند ولی سطح تحصیلات عادی به پایه آمریکا‌‌ نمی‌رسد درست است که از نظر تحقیقات فضائی شش ماه از آمریکا‌‌ جلو هستند ولی از نظر کشاورزی نتوانسته‌اند خوراک گندم مردم خود را تأمین کنند و در شوروی حداقل معیشت برای عموم مردم موجود است و کسی از بابت خوراک و زندگی حداقل در مضیقه نیست البته افراد طبقه بالا از مزایای بیشتری برخوردار هستند مثلاً ما دیدیم که بعضی از استادان و مردم دارای ویلاهائی در کنار دریا و به اصطلاح ییلاقات هستند که مردم عادی ندارند اما دارا بودن این ویلاها تا زمانی که شخص زنده است از آن استفاده می‌کند و وقتی مرد ویلا متعلق به دولت می‌شود.
در مورد مذهب و دین دکتر نراقی گفت ما دیدیم که در کلیساها و مساجد مردم فرائض دینی را به جا می‌آورند و کسی متعرض آنها نیست اما همه این افراد مردمی مسن بودند و جوانان خیلی به ندرت به کلیسا و مسجد می‌رفتند.2

توضیحات سند:

1. سیدجلال‌الدین تهرانى: فرزند حاج میرزا سید على شیخ‌الاسلام، در سال 1272 ش در تهران به دنیا آمد. پدرش شیخ الاسلام مرندی نام داشت که در دربار قاجار دارای موقعیت و مقام و منزلت بود.
از پنج سالگی به تحصیل مشغول شد. مدتی در دبستان تربیت درس خواند و مدتی نیز در دوره حکومت احمدشاه، طلبه علوم دینى بود. او که به واسطه‌‌ی تحصیل در علم ریاضی و نجوم و دایر نمودن رصدخانه‌ای در منزل خویش، به شهرت رسیده و به منجم تهرانی معروف بود و با شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس(ره) نیز ارتباط داشت، در 16 مهر 1307 و در جریان دستگیرى شهید مدرس، بازداشت و به نظمیه منتقل شد.
انتشار نشریه سالانه «گاهنامه»، یکی از فعالیت‌های ‌او بود.
در سال 1313ش، در جریان مقابله رضاخان با روحانیت، او نیز از کسوت روحانیت خارج شد و از طرف دولت، به بلژیک و فرانسه فرستاد شد و ضمن تحصیل در دانشگاه بروکسل و اخذ دکترا، مدتى هم در همان دانشگاه، به تدریس پرداخت.
وی در سال 1325 به ایران مراجعت نمود و به کارهاى دولتى پرداخت. در سال 1326 در کابینه قوام‌السلطنه وزیر مشاور و معاون پارلمانى گردید و پس از آن در کابینه‌هاى ساعد و على منصور، وزارت پست و تلگراف را به عهده داشت و در سال 1330 از سوى دکتر مصدق به نیابت تولیت آستان قدس رضوى و استاندارى خراسان منصوب گردید. پس از کودتای 28 مرداد 1332ش، از بهمن 1332 تا بهمن 1336 وزیرمختار و سپس سفیر کبیر ایران در بلژیک بود و پس از آن، در مهر 1337 از تبریز به عنوان سناتور انتصابى شاه راهى مجلس سنا شد و در دوره سوم این مجلس (فروردین 1339 تا اردیبهشت 1340) هم در آن مجلس فعالیت مى‌کرد و طرفدار سیاست استعمارى انگلیس بود. سیدجلال‌الدین تهرانی، روابط بسیار نزدیکى با شاه داشت و در جلسات هفتگى که در منزلش تشکیل مى‌شد، بسیار از شاه تمجید مى‌کرد. برگزارى جشن‌هاى 2500 ساله شاهنشاهى را تأیید مى‌کرد و از روحانیون به بدى سخن مى‌گفت؛ اما کنار آمدن با آنها را براى رسیدن به اهداف ضرورى مى‌دانست. در اسناد ساواک، وى فردى بدخلق و بى‌تدبیر و در عین حال مخالف و ضددولت و معتقد به نظام شاهنشاهى معرفى شده است.
وی از جمله سناتورهایی بود که به کابینه هویدا رأى کبود داد و پس از اتمام دوره سناتورى نیز، دیگر شغلى به او داده نشد تا آن که در 23 دى ماه 1357 به سمت رئیس شوراى سلطنت انتخاب شد و شرایط را براى خروج شاه از ایران فراهم آورد و پس از چندى براى دیدار با امام خمینی(ره) به پاریس رفت. در آنجا پس از استعفاء از ریاست شوراى سلطنت و غیرقانونى خواندن آن شورا، موفق به دیدار با رهبر انقلاب در نوفل لوشاتو شد.
وى که قبلاً کلیه اموال خود از جمله محل سکونتش را در سه راه امین حضور خیابان رى، وقف آستان قدس رضوى کرده بود، دیگر تا آخر عمر به ایران بازنگشت. سید جلال‌الدین تهرانى در سال 1366 در پاریس درگذشت و جنازه‌اش پس از انتقال به ایران، به خاک سپرده شد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
2. به نظر می‌رسد این سند دارای برگ سوم نیز بوده است، که ضمیمه نمی‌باشد.

منبع:

کتاب احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 165


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.