تاریخ سند: 26 خرداد 1341
موضوع : با آیت الله طالقانی در
متن سند:
در ساعت 20 /11 روز پنجشنبه 24 /3 /41 آقای سیدمحمود طالقانی در
تکیه دزاشیب بر روی منبر رفته و چنین اظهار داشته بعد از قرائت سوره والعصر
گفت اجتماع ما آلوده به میکروب است باید کمر همت بست و این میکروبها را از
بین برده اوضاع حکومت هم روی اصول تقلید گردیده هر کس تا وکیل و وزیر
شد فورا مشغول نقشه و
پروژه می شود و اقدامات
وزیر قبلی را نادیده گرفته و
اظهارات علیه سلف خود
می کند.
در این کشور غلات
از خارج وارد می شود حتی
عمامه من و کروات
جنابعالی همه از خارج وارد
می شود.
طبل رسوایی ما را
سر بازارهای دنیا زده اند.
برای من پیغام می فرستید که
چیزی نگویم مگر من از یک
روزنامه نویس کمتر هستم
چرا این که برنامه هفت ساله
درست می کند برنامه هفتاد
ساله از آب در می آید وقتی
که رادیو را باز می کنند همه اش از کارهای انجام شده حرف می زند کدام کار آقا.
مگر مردم کورند چه کاری در این کشور شده آن وقت مرا تهدید می کنند هر کس
تا چهار روز رئیس یک اداره می شه چه غروفری می کند چه خبرت آن یکی بعد
از چند تا میلیونها تومان غارت کرده آن وقت هی می گویند نگه چرا نگم در هیچ
کجای دنیا رادیو آن قدر مفتضح تر و مبتذل تر از این کشور اسلامی نیست چه
بودجه سرسام آوری برای آواز خواندن چند رقاصه دولت خرج می کند من بعد از
سی سال که با مردم سروکله زده ام و پدرم مدت 50 سال مرکز تشیع بود فقط 4
دانگ منزل دارم کسی چه می تواند به من بگوید و چه می خواهد بکند واللّه اگر
جرئت داشته باشد حرفی بزند مسخره کرده اند در این کشور فقط افتخار می کنند
که کشور 2500 ساله هستم یک استخوان خورد شده از لای خاک بیرون
می آورند و می گویند این استخوان هزار سال قبل مال داریوش کبیر است خوب
به تو چه.
به من چه تو چه کردی که استخوان داریوش را که از زیر خاک بیرون
می آوردند و به آن افتخار می کنند من نمی خواستم عصبانی بشم ولی خونسردی
هم اندازه ای دارد در خاتمه مردم را به اتفاق و اتحاد دعوت و تشویق نموده و
اظهار داشت هر چه بین
مردم نفاق باشد وضع از این
هم بدتر خواهد شد و این
نفاق و دشمنی را آنهایی که
می خواهند حکومت کنند
دامن می زنند تخم نفاق را
چه کسی می پاشد همین
مقامات و اشخاصی که
مصدر امور هستند بیچاره
حتی سوزن تو را از خارج
وارد می شود باز هم افتخار
می کنی دارای تاریخ 2500
ساله هستی در پایان ضمن
دعوت مجدد مردم برای
اتحاد و اتفاق چند دقیقه ای
ذکر مصیبت نموده و به وعظ
خود خاتمه داد.
ساواک شمیرانات
روزانه ـ 26 /3 /41
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 195