تاریخ سند: 4 بهمن 1341
همانطوری که تلفنی کلیه جریانات تظاهرات به عرض رسید مراتب مجدداً به شرح زیر میباشد:
متن سند:
تاریخ:4 /11 /1341
گزارش به عرض میرسد:
همانطوری که تلفنی کلیه جریانات تظاهرات به عرض رسید مراتب مجدداً به شرح زیر میباشد: شب گذشته عدهای از مالکین تا صبح منزل آیتالله قمی سکونت داشتند و بامداد امروز مجدداً عدهای دیگر از مالکین منزل قمی آمدند و علاوه بر این عدهای از طلاب هم اجتماع نمودند و شیخ طبسی منبر رفت و طی سخنرانی خود گفت آیتالله بهبهانی و آیتالله خوانساری به مقامات مؤثر اطلاع دادهاند که اگر این رفراندم انجام گردد، از تهران خواهیم رفت.
در این موقع شروع به تظاهرات نمود و گفت مردم! علماء اعلام داشتهاند که رأی دادن حرام است میخواهند به علماء هم زور بگویند فردا خواهند گفت عمامهها را هم بردارید چادرها را بردارید و هزار حرفهای دیگر. مردم کی گفته است هتل 75 میلیون تومانی در این مملکت بسازند آقای ارسنجانی1 یکه تازه میدان شده است و گفته است علماء اخلال راه میاندازند و اضافه نمود من از کسبه گلهدارم که تعطیل نکردهاند. مردم با آرامش حرکت کنید و ضمن فرستادن صلوات بگویید با لایحه ششمادهای مخالفیم. پس از خاتمه اظهارات طبسی عدهای مشغول خارج شدن از منزل قمی بودند که قوای انتظامی حاضر شد[ند] و پس از چند لحظه عدهای به سرپرستی حسن اردکانی درحالیکه تمثال شاهنشاه در دست داشتند و جاوید شاه میگفتند جلو منزل قمی اجتماع نمودند و شروع به تظاهرات کردند. در ساعت یازده و نیم عدهای که خارج از منزل بودند بهوسیله مأمورین متفرق شدند و بقیه در داخل منزل محاصره شدند و تا ساعت یک بعدازظهر که مراقبت به عمل آمد در همین حال بود[ند]. مراتب برای اطلاع به عرض رسید.
توضیحات سند:
1. سید حسن (خسرو) ارسنجانى فرزند سید محمد حسین در سال 1301ش. در تهران به دنیا آمد. پدرش سیدمحمد حسین ارسنجانی یک روحانی اهل ارسنجان فارس بود که در جوانی به اتفاق خانواده به تهران مراجعت کرده بود. او شش ساله بود که پدر خود را از دست داد. ارسنجانی دورهی ابتدایى را در دبستان پهلوى و دورهی دبیرستان را در دارالفنون و سنلوئى در فرانسه به پایان رساند. سپس وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران شد و لیسانس گرفت. او در شهریور 1320 کار روزنامهنگارى را آغاز و روزنامه «داریا» را منتشر کرد. در سال 1324 حزبى به نام «آزادى» تأسیس کرد، اما کارش نگرفت و در سال 1325 در زمان حزب دموکرات قوام، جزو مؤسسین آن بود. ارسنجانى در سال 1326 پس از رد شدن اعتبارنامهاش یک بار دیگر به کار روزنامهنگارى مشغول شد و ادارهی روزنامهی دموکرات از طرف قوام به او واگذار گردید. وى همچنین یکى از مشاوران رزمآرا بود که طرحى دربارهی تعاونىهاى روستایى و فروش املاک خاصه به کشاورزان را به او ارائه کرد. دکتر حسن ارسنجانى در 19 اردیبهشت 1340 در کابینهی دکتر امینى به عنوان وزیر کشاورزى معرفى شد و قانون اصلاحات ارضى را تهیه و با هیاهوى فراوان به مورد اجرا گذاشت. پس از آنکه امینى استعفا داد او در مقام خود ابقا شد، اما در تاریخ 20 اسفند 1341 به علت ناسازگاریهاى علم، از وزارت کشاورزى استعفا داد و در 17 فروردین 1342 به سمت سفیر ایران در ایتالیا منصوب شد. ارسنجانى از عاملین انگلیسیها در ایران بود و با رژیم صهیونیستی اسرائیل ارتباط پنهانی داشت. وی با نزدیک کردن خود به شاه و آمریکاییها اقدامات خود را به نفع انگلیسیها تمام مىکرد. او غوغاسالار و بلواگر معروفى بود که در جریان نهضت امام خمینى (ره) به همراه شاه در چهارم بهمن 1341 به قم رفت و در برابر حرم حضرت معصومه (سلامالله علیها) سخنرانى کرد و از شاه به عنوان بتشکن بزرگ در ردیف حضرت ابراهیم، حضرت موسى و حضرت عیسى نام برد و مخالفان وى را نمرود و فرعون نامید. او در روز جمعه دهم خرداد 1348 بر اثر سکته قلبى درگذشت. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، خاطرات فردوست، ص 36؛ مهدى بامداد، تاریخ رجال ایران، ج 6، ص 78).
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 01 صفحه 235