تاریخ سند: 6 فروردین 1330
دیشب توسط یکی از اعضاء حزب ایران (وزیری، عضو کانون تبلیغات حزب) اطلاع حاصل شد که چندی قبل اللهیار صالح در جلسه کمیته مرکزی حزب ایران گفته مرحوم رزمآرا1 تا قبل از کشته شدن
متن سند:
تاریخ:6 /1 /1330
دیشب توسط یکی از اعضاء حزب ایران (وزیری، عضو کانون تبلیغات حزب) اطلاع حاصل شد که چندی قبل اللهیار صالح در جلسه کمیته مرکزی حزب ایران گفته مرحوم رزمآرا1 تا قبل از کشته شدن، چندین بار وسیله شیبانی وکیل دوم کاشان (سرتیپ بازنشسته ارتش) در صدد تطمیع و سپس تهدید شخص من و فراهم آوردن اساس تحریم فعالیت حزب ایران نمود؛ ولی در هر بار تمام جریان را من در جبهه ملی مطرح نموده و برای بقاء حزب ایران، شخص دکتر مصدق و مخصوصاً کاشانی رسماً تعهد هرگونه کمکهای معنوی نمودند و چنانچه رزمآرا ترور نمیشد، حزب ایران مانند حزب توده تحریم و غیرقانونی شناختن آن از طرف رزمآرا فراهم شده بود.
اصل مأمور 98
توضیحات سند:
1. سپهبد حاجیعلى رزمآرا، فرزند محمدخان در سال 1280 ش در تهران به دنیا آمد، وى یکى از مشهورترین افسران ارتش بود که پس از به پایان رساندن مدرسه نظام، با درجه ستوان دومى وارد ارتش شد. مدتى در رشت و آذربایجان خدمت کرد، سپس در سرکوب حرکت میرزا مشارکت داشت و پس از گرفتن درجه سروانى براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه سن سیر به تحصیل پرداخت. بعد از مراجعت به ایران در هنگ کرمانشاه مشغول به خدمت شد و در 1311 به فرماندهى تیپ مستقل لرستان ارتقاء مقام یافت. در 1314 به تهران آمد و در دانشگاه جنگ مشغول به کار شد. در 1317 به درجه سرتیپى رسید و در 1320 ابتدا فرمانده لشکر یک تهران و سپس فرمانده آمادگاه تسلیحاتى ارتش و در 1323 ریاست ستاد کل ارتش را برعهده گرفت. رزمآرا پس از شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، در رقابت و کشمکش با سرلشکر حسن ارفع «حزب نهضت ملى» را براى جذب افسران علاقمند به فعالیت سیاسى تشکیل داد که در شهریور 1324 تعدادى از اعضاى آن دستگیر و تبعید شدند و خود او نیز معزول و منتظر خدمت شد. در 1326 دوباره به ریاست ستاد کل ارتش رسید و در 1329 به نخستوزیرى برگزیده شد و در 16 اسفند همان سال به هنگام ورود به مسجد شاه با شلیک سه گلوله از سوى خلیل طهماسبى در 49 سالگى به قتل رسید. رزمآرا را از حامیان منافع شرکت نفت ایران و انگلیس دانستهاند. رزمآرا در زمینههاى نظامى تألیفاتى داشته است که یکى از مهمترین آنها مجموعه «جغرافیاى نظامى ایران» است.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 33